فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور حسابی می گفت؛
مگرلذت بردن را یادمان ندادند!!!
از گرما می نالیم،از سرما فرار میکنیم.
در جمع از شلوغی کلافه میشویم.
و درخلوت از تنهایی بغض میکنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن تعطیلی هستیم
و آخر هفته هم بی حوصله ایم...
همیشه به انتظار به پایان رسیدن
روزهایی هستیم
که بهترین روزهای زندگیمان بودند.
زندگی همان لحظاتی بود که
میخواستیم بگذرند..
ولی ما همیشه به چیز دیگری فکر میکنیم
بی آنکه بدانیم این روزها تکرار نمیشوند
یادمان نرود...
که مافقط یک انتظاربجاداریم
انتظار فرج مولایمان مهدی(عج)
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا چوب خوردی ؟
پاسخ به سوال خیلی ها
خدایا چرا من؟؟؟
🆔@ShahidBarzegar65
سفارش امروز(وصیت)شهدا...
خواستن توانستن است....
وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند
"اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند"
حال موشکهایی را میبینیم که یک به یک ، بر سر صهیونیستها آوار میشوند
پدر موشکی ایران؛ #شهیدحسنطهرانیمقدم
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه زندگی دیگران باش
بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسانها
دستهای خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری
خنثی نباش
بیتفاوت نباش
اگر دیدی کسی گرهای دارد و تو راهش را میدانی سکوت نکن
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان
♦️نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد .مردی سوار سوار؛ بر الاغ آنجا رسید .ازحیوان فرود آمد والاغش را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: الاغ را پهلوی اسب من مَبَند که همین الان لگد می زند و پای حیوانت بشکند.مرد آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. مردگفت: اسب توالاغ مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به مرد گفت: این مرد لال است؟
مرد گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان الاغ مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟
او جواب داد که: گفت الاغ را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی ضرب المثل گشت:
⁉️جواب ابلهان خاموشی است.
🌟منبع: امثال و حکم علی اکبر دهخدا🌟
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻به وقت روشنفکری....
حتما وقت بزارید برا دیدنش 🥰
ارزش دیدن داره
این حرفها از کسی که کلی مطالعه داره بر میاد 📚
🆔@ShahidBarzegar65
چشمانتان را ببندید تا شهر ما را نبینید !
چشمانتان را ببندید تاگامهای لغزانمان را نبینید !
بر ما خرده مگیرید اگر نمیخواهیم وصیت نامه هایتان را مرور کنیم ...
حیرت مکنید اگر بر دوران زیبای با شما بودن ، قفل محکمی زده ایم و دیگر
آرزوی شهادت درسرمان نیست..!!!
ببخشید ما را ...
ما فراموشی گرفته ایم ...
دعا کنید برایمان ...
#مردان_بی_ادعا🌷
🆔 @ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رضاسلام
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان(واقعا زیباست)
فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى
روايت كرده:
يكى از طلبههاى حوزه نجف از نظر معيشت
در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملى بود
روزى از روى شكايت و فشار روحى
كنار ضريح مطهر حضرت علی علیهالسلام
عرضه میدارد:
شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى
بیبديل را به چه سبب در حرم خود گذاردهايد
در حالیكه من براى اداره امور معيشتم
در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين عليهالسلام را در خواب
میبيند كه آن حضرت به او میفرمايد:
اگر میخواهى در نجف مجاور من باشى
اينجا همين نان و ماست و فيجيل
و فرش طلبگى است
و اگر زندگى مادى قابل توجهى میخواهى
بايد به هندوستان در شهر حيدر آباد دكن
به خانه فلان كس مراجعه كنى
چون حلقه به در زدى و صاحب خانه
در را باز كرد به او بگو:
به آسمان رود و كار آفتاب كند
پس از اين خواب دوباره به حرم مطهر
مشرف میشود و عرضه میدارد:
زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است
شما مرا به هندوستان حواله میدهيد؟!
بار ديگر حضرت را خواب میبيند كه
میفرمايد: سخن همان است كه گفتم
اگر در جوار ما با اين اوضاع میتوانى
استقامت ورزى اقامت كن
اگر نمیتوانى بايد به هندوستان به همان
شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى
و به او بگويى: به آسمان رود و كار آفتاب كند
پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن
كتابها و لوازم مختصرى كه داشته
به فروش میرساند
و اهل خير هم با او مساعدت میكنند
تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر
حيدر آباد سراغ خانه آن راجه را میگيرد
مردم از اينكه طلبهاى فقير با چنان مردى
ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد
تعجب میكنند
وقتى به در خانه آن راجه میرسد در میزند
چون در را باز میكنند میبيند شخصى از
پلههاى عمارت به زير آمد
طلبه وقتى با او روبرو میشود میگويد:
به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمتهایش را صدا میزند
و میگوید: اين طلبه را به داخل عمارت
راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او
تا رفع خستگیاش وى را به حمام ببريد
و او را با لباسهاى فاخر و گران قيمت
بپوشانيد
مراسم به صورتى نيكو انجام میگيرد
و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر
پذيرايى میشود
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف
چون اعيان و تجار و علما وارد شدند
و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى
مخصوص به خود قرار گرفتند
از شخصى كه كنار دستش بود پرسيد:
چه خبر است؟
گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه
است، پيش خود گفت: وقتى به اين خانواده
وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است
هنگامى كه مجلس آراسته شد، راجه به سالن
درآمد همه به احترامش از جاى برخاستند
و او نيز پس از احترام به مهمانان
در جاى ويژه خود نشست
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت:
آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر
فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل
و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه
از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم
و همه میدانيد كه اولاد من منحصر به
دو دختر است، يكى از آنها را هم براى او عقد میبندم
و شما اى عالمان دين هم اكنون صيغه عقدرا جارى كنيد
چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى
از شگفتى و حيرت فرو رفته بود
پرسيد: شرح اين داستان چيست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم
در مدح اميرالمؤمنين عليهالسلام شعرى بگويم
یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر
را بگويم، به شعراى فارسى زبان هندوستان
مراجعه كردم مصراع گفته شده آنها هم
چندان مطلوب نبود
به شعراى ايران مراجعه كردم
مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمیزد
پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر
كيميا اثر اميرالمؤمنين علیهالسلام قرار
نگرفته است
لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود
و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب
بگويد، نصف دارايى ام را به او ببخشم
و...
شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد
ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست
و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است
طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: من گفته بودم
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست
بلكه لطف خود اميرالمؤمنين عليهالسلام است
راجه سجده شكر كرد و خواند
✨به ذره گر نظر لطف بوتراب كند
☀️به آسمان رود و كار آفتاب كند
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستین شهدا حاجتشون رو ازچی گرفتن؟!
میخای بدونی این کلیپ رو گوش بده...
🆔@ShahidBarzegar65
● دیدار ما فعلاً میسر نیست ●
در سال ۱۳۸۴ چلهای را به نیت دیدار مجدد
با امام زمان(عج) آغاز کرد.
در روز آخرین چله،
پیرمردی را دید
که او را به اسم صدا کرد و گفت:
«آقای رفیعی!،
امام زمان به شما سلام رساند
و گفت:
"دیدار ما فعلاً میسر نیست،
اما به دیدار نائب ما خواهی رسید."»
دکتر رفیعی تعجب کرد،
این شخص که بود؟!
از کجا میدانست...
همان روز با او تماس گرفتند و گفتند:
«به همراه دیگر جانبازان برای افطار به خدمت رهبر انقلاب خواهید رسید
و در آنجا خاطرات را نقل خواهید کرد.»
شهریور ماه بود
که دکتر رفیعی به دیدار نائب امام نائل شد.
📖 منبع: کتاب "منتظر"، خاطرات شهید دکتر محمود رفیعی، انتشارات شهید ابراهیم هادی.
🌹 جانباز شهید دکتر محمود رفیعی
■ مزار: گلزار مطهر شهدای روستای چوبیندر قزوین
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به شما همراهان همیشگی
تشکر از استاد گرانقدرم
( آقای دکتر م-ج حسینی)
بابت ارسال این کلیپ پرمحتوا
🆔@ShahidBarzegar65
♥️🕊..!سفارش امروز شهدا
جوریزندگیکن
کهوقتیصبحپاهات
زمینرولمسمیکنه،
شیطانبگهاوهبازاینبیدارشد:)!'
شھیدمقاومتجھادمغنیه
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «او منتظر همت ماست»
👤 استاد شجاعی
🔺 امام زمان چرا تنهاست؟
واللّه قسم امام زمان منتظر همت ماست.
🆔@ShahidBarzegar65
💢اگر از تو درباره غزه پرسیدند، بگو
در آنجا شهیدی است
که شهیدی آنرا حمل میکند
و شهیدی از او عکس میگیرد
و شهیدی او را بدرقه میکند
و شهیدی بر او نماز میخواند.
❤️درجنگ ۴۰روزه اسرائیل؛حاج قاسم دعای جوشن صغیر را سفارش نمودند
هرکس دوست داره در نجات مظلومین جهان سهمی داشته باشه بسم الله...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگ میخونه حاج قاسم شنیدین؟!...
هرکه را صبح شهادت نیست
شام مرگ هست...
بی شهادت مرگ باخسران
چه فرقی میکند؟؟!
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘ شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند ⚘
😇😇 خدایا شکرت 😇😇
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دل شکسته دارم میخری یا نه؟
بگو منو پیش خودت میبری یا نه؟
🦋هرگاه شبهای جمعه شهدارایاد کنید
شهدانیز شمارا نزد اباعبدالله(ع) یادخواهندکرد...
🕊شهیدزین الدین
🌹اَللّهُّم صَلِّ عَلی مُحمَّدوآلِ مُحمَّدو عَجِّل فَرَجَهم
🕊التماس دعا برادرشهیدم....
🆔@ShahidBarzegar65