eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
❣شهید شهیدی که خبر شهادتش را اهل بیت(ع) به مادرش دادند دهه هفتادی بود و بزرگ شده کانادا، در دل فرهنگ غرب؛ اما پرواز را نمی توان از مرغ باغ ملکوت دریغ کرد! شهید حمزه علی یاسین، رزمنده ۲۰ ساله حزب الله لبنان و برادرزاده همسر سیدحسن نصرالله بود که در سوم مرداد ۹۳، در دفاع از حرم عمه امام زمان(عج)، در سوریه به شهادت رسید. مادرش ابتدا مخالف حضورش در جبهه بود، به همین خاطر بعد از شهادتش، فرماندهان حزب‌الله نمی دانستند چطور خبر شهادت پسر را به مادر برسانند. وقتی درِ خانه شهید رسیدند، در کمال تعجب دیدند بر دیوارهای خانه پارچه مشکی نصب شده،‌ در حالی که هنوز آن خبر مهم اعلام نشده بود! در زدند و مادر حمزه در خانه را باز کرد، نوع تعارف او نشان داد انگار از همه چیز با خبر است. تعجب فرماندهان زیاد طول نکشید، مادر شهید بعد از پذیرایی از میهمانان، با آرامش تمام گفت: « دیشب در رویای صادقانه‌ای دیدم که وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایی که شما نشسته‌اید، نشستند و به من بشارت دادند و گفتند فرزندت در راه ما اهل بیت(ع) به شهادت رسیده و امروز خبرش خواهد رسید⁦⁦⁦⁦ به روح پاک این شهید بزرگوار صلوات 🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما میدونستین امام زمان برای هرکدوم ازماها چندبار دعای خاص میکنه این کلیپ رو هرکس عاشق امام حاضرشه ازهمین امروزشروع کنه... عاشقانه ودلی .❤️ میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش هزار بار خوندن رو داره👌👌 گفتم خدایاچگونه آغازکنم گفت به نام من گفتم خدایاچگونه آرام گیرم گفت به یادمن گفتم خدایاخیلی تنهایم گفت تنهاتر ازمن؟ گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم گفت حتی ازمن؟ گفتم بااین همه مشکل چه کنم گفت توکل کن به من گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم گفت :از رگ گردن نزدیکتری به ،من گفتم برای آرزوهایم چه کنم گفت تلاش و به امیدمن گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من گفت چون من ازتوهستم وتو از من💕 🆔@ShahidBarzegar65
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود بسیار زیبایی از رهبر عزیزمان، همراه با تصاویری دلنشین 🆔@ShahidBarzegar65
# داستان کوتاه 💚 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟ پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند، ❤️دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم... 💚مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست... آن دو باز چشمان منند، که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم... ❤️آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند... آن دوعقاب نیز، دستان منند، که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم... 💚آن مار، زبان من است که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی ازاو، سر بزند... شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند... ❤️ و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و آگاهی من دارد... این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده... 🆔@ShahidBarzegar65
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدمی که ذاتاً خلوص نداره مثل... چاهی هست که آب نداره توش هرچقدرم آب بریزی بی فایده است یعنی ذاتت باید پاک باشه معرفت گنج گرانیست به هرکس ندهندش پَرِ طاووس قشنگ است به کَرکَس ندهندش 🆔@ShahidBarzegar65
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوش کنیدحق میخونه...👆 قضیه فلسطین کلید رمز آلود فرج است خدایا غریبیم دریاب مارا توکه میشنوی این همه ربنارو 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... کن لولیک دلنشین مقام معظم رهبری ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشراست ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ (تاپول داری رفیقتم) مرد ثروتمندی پسری عیاش داشت هر چه پدر نصیحت می‌کرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجی‌ها بردار اینها عاشق پولت هستند جوان جاهل قبول نمی‌کرد تا اینکه لحظه مرگ پدر فرا می‌رسد پسرش را خواسته و می‌گوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا می‌روم ولی در مطبخ (آشپزخانه) را قفل کردم و کلید آن را به تو می‌دهم آنجا یک طناب از سقف آویزان است و هر وقت از زندگی ناامید شدی و راه به جایی نبردی برو و خودت را دار بزن پدر از دنیا می‌رود و پسر در معاشرت با دوستان ناباب آنقدر افراط می‌کند که بعد از مدتی تمام مال و ثروت بجا مانده به پایان می‌رسد کم کم دوستانش که وضع را چنین می‌بینند از دور او پراکنده می‌شوند پسر در بهت و حیرت فرو می‌رود ازکرده اش پشیمان می‌شود اما سودی نداشت روزی در حالی که برای ناهار گرده نانی داشت کناری می‌نشیند تا رفع گرسنگی کند در همان لحظه کلاغی از آسمان به زیر آمده و نان را برداشته و می‌رود پسر ناراحت و افسرده با شکم گرسنه به راه می‌افتد و در گذری دوستانش را می‌بیند که مشغول خنده و شوخی هستند نزد آنها رفته سلام می‌کند و آنها به سردی جواب او را می‌دهند، سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید گرده نانی داشتم کلاغی آن را برداشت و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم رفقایش قاه قاه خندیدند و مسخره‌اش کردند پسر ناراحت و دلشکسته راهی منزل می‌شود و در راه به یاد حرف‌های پدر می‌افتد کلید مطبخ را برداشته قفل آن را باز می‌کند و به درون می‌رود چشمش به طناب داری می‌افتد که از سقف آویزان است چهارپایه‌ای آورده طناب را روی گردنش می‌اندازد و با لگدی چهارپایه را به کناری پرت می‌کند که در همان لحظه طناب از سقف کنده شده او با گچ و خاک به همراه کیسه‌ای کف زمین می‌افتد با تعجب کیسه را باز کرده درون آن پر از جواهر و سکه طلا می‌بنید، به روح پدر رحمت فرستاده و از فردای آن روز با لباس‌های گرانقیمت در محل حاضر می‌شود و دوستانش همدیگر را خبر کرده و یکی یکی از راه می‌رسند و گردش را گرفته و شروع به چاپلوسی می‌کنند او هم وعده گرفته و آنها را برای صرف غذا به منزل دعوت کرده و از طرفی ده نفر گردن کلفت با چماق در گوشه‌ای پنهان می‌کند و وقتی همه آنها جمع می‌شوند به آنها می‌گوید: دوستان بزغاله‌ای برای شما خریده بودم که ناگهان کلاغی از آسمان به زیر آمد و بزغاله را برداشت و فرار کرد دوستان ضمن تائید حرف او دلداریش دادند که مهم نیست از این پیش آمدها می‌شود و امروز ناهار بازار را می‌خوریم که در این لحظه پسر فریاد میزند: فلان فلان شده ها در روزگار فقر و محنت به شما گفتم نان مرا کلاغ برد به من خندیدید، حال چطور باور می‌کنید که کلاغ بزغاله‌ای را برده است؟ و چماق دارها را خبر می‌کند و آنها هجوم آورده کتک مفصلی به رفقایش می‌زنند و از آن روز به بعد طریق درست زندگی را پیش می‌گیرد 🆔@ShahidBarzegar65