eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
7.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نغمه مهدوی👆 حال دلتون پر از توجه خاص به صاحب الزمان ارواحنا فداه ان شاءالله🌷 اللهم عجل لولیک الفرج... ازحضور وفعالیت همه شماخوبان سپاسگذارم...🙏 التماس دعا 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
کیسه طلا...آرامش⁉️ در گذشته پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می‌کرد او همیشه شادمانه آواز میخواند کفش وصله میزد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می‌گشت و اما در نزدیکی بساط کفاش حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می‌زد و شاگردانش برایش کار می‌کردند کم کم از آوازه خوانی‌های کفاش خسته و کلافه شد یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ کفاش گفت روزی سه درهم تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه عمر کار کردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم آواز خواندنت مرا کلافه کرده کفاش شوکه شده بود، سر درگم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت آن دو تا روزها متحیر بودند که با آن پول چه کنند! از ترس دزد شب‌ها خواب نداشتند از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه زر تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه زر را برداشت و به نزد تاجر رفت کیسه زر را به تاجر داد و گفت: بیا سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده خوشبختی چیزی جز آرامش نیست آن شالله برکت وآرامش روزی هر روزتون...🤲 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا... حتما ببینید شهدا حاضر وناظرند وباذن الله تعالی در عالم تصرف دارند سبحان الله تشکر از ارسالی دوست خوبم🙏🕊
🌷گنده لات هایی که با نفس امام خمینی، شهید شدند(۲) ☀️عصر بود که آمد خانه. گفت مادر, دیگه کاباره را رها کردم. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خواهیم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: جدی میگی!... گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم... باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم... در راه مشهد مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردیم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته رو به سمت گنبد... آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم... خدایا منو ببخش!... یا امام رضا(ع) به دادم برس... من عمرم رو تباه کردم... اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد... دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد وهمه خلاف کاری های گذشته را رها کرد.... خیلی طول نکشید که شاهرخ ضرغام ملقب به حر انقلاب در عملیات پاک‌سازی جادهٔ آبادان-ماهشهر در آذر 59 به شهادت رسید. کتاب لات لوت ها و مشتی ها, ناصرکاوه خاطره ای از شهید شاهرخ ضرغام, ملقب به حر انقلاب اسلامی ایران 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‎‎‌‎ 🎬به والله العلی العظیم ... بشنوید و عبرت بگیرید 🎙 حجت السلام تشکر از ارسالی دوست خوبم🙏🕊 🆔@ShahidBarzegar65
⁉️😳 چرا می گوییم "بزنم به تخته"، نمی گوییم "ماشاءالله" یکی از دوستان نقل میکرد که یک روز با یکی از دوستان انگلیسی خود چت میکردم بهش گفتم: کار تو خیلی عالی بود. بهم گفت: بزنم به تخته (Touch wood) سپس گفت: شما مسلمونها حتما به جای این اصطلاح چیزی دارید من گفتم: ماهم همین را استفاده میکنیم رفیقم خیلی تعجب کرد وگفت: عجب...!! بهش گفتم چه چیز عجیبی بود؟! اون گفت: ما منظورمان از تخته همان تخته صلیب است که شر خون آشامان و پلیدی را از ما دور میکند...!! تازه فهمیدم که سالهاست که ما به صلیب پناه میبریم از چشم شور ما نادانسته بجای اینکه با گفتن: ماشاءالله ٬ به خداوند پناه ببریم به چوب وتخته صلیب پناه میبردیم.!😳 ای کاش اصل هرکلمه را قبل از اینکه به زبان بیاوریم بشناسیم. تا بحال اگر نادانسته میگفتیم اشکالی نداره چون نمیدونستیم. اما از این به بعد این کلمه را بکار نبریم. چون ما مسلمانیم. بسم الله، ماشاءالله، ولا حول ولا قوة الابالله اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ❤️❤️❤️ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فداکاری... این تله رو شکارچی درست کرده که شکار کنه... اما آنقدر این صحنه زیبا بود که شکارچی دلش نیامد گنجشک را شکار کند 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خدایا .... یاریمان کن بتوانیم افکار پریشان خود را رهایی بخشیم .... 🌸 مهربانا... به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم و تلاشمان را در یاری رساندن به دیگر انسانها فزونی بخش .... آمین خدایاشکرت 🌹 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁انتشار به مناسبت ۲۶ دی ماه سالروز فرار شاه ملعون و پایان حکومت پهلوی. 👌دایی محمد ارتباط بسیار صمیمی بامادرم داشت.وهمیشه به اوسر می زد. یادمه بعداز فرارشاه مردم شهر فاروج ماهم مثل خیلی ازشهرهای ایران علیه شاه تظاهرات کردندتادیگه برنگرده... اون روز هم بعداز تظاهرات دایی محمد به منزل ما اومدو با صدای بلند شعارِ شاه تورا می کُشیم .... به خاکُ وخون می کِشیم... را سر داد مادرم که حسابی نگران رفتارهای شجاعانه برادرش شده بود..باعصبانیت سرش فریادزد...بس کن...محمد... شاه رفته...اما شهر هنوز پر از ساواکیهاست... اگرتورا بگیرند چه خاکی برسرکنم؟! اما دایی بلندتر از قبل صدایش را سر داد شاه تورا می کشیم .به خاک وخون میکشیم...آبجی به خدا سرم درد می‌کند برای شهادت...ای کاش مرگم را خداباشهادت رقم بزند...هرچه سخت تر...بهتر...به جان خودم لاف نمیزنم. دوست دارم به دست شقی ترینها به شهادت برسم😢 مادرم وقتی دید حریف او نمیشود؛دست اورا گرفت وبه اتاق برد و موضوع گفتگو را عوض کرد... دایی آنقدر مهربان بود که ۲۹شب؛در هرسال درسحرگاهان ماه رمضان؛ از حجره تا منزلش را پیاده می آمدو آهسته به شیشه پنجره می زدوتا مادرم بیدارمیشد اورفته بود بدون اینکه لقمه نان وظرف آبی طلب کند... دایی هوای یتیم مانده های خواهرش را داشت...برای؛آبجی نسرین؛آبجی فاطمه؛و... هدیه می اورد.. مگر می‌شود نام دایی محمد را آورد واز مهربانیش نگفت...😢 دایی محمد درخاک اربابش حسین(ع) به دست بعثیها شهادت رسیدو مدتها گمنام شد 📚کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدبرزگر راوی:خواهر زاده شهید (آقای اسماعیل فرهمند ومادر) 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفکر... واسه دنیای فانی غصه نخور... شهدا که بُردند... ماها که جاموندیم...اگر خوب زندگی نکنیم..اگر فکرای منفی کنیم... اگر نام نیک از خودمون نزاریم... قطعا لابه لای صفحات تاریخ فراموش میشیم... 🆔@ShahidBarzegar65 ممنون از ارسالی دوست خوبم خداروشکر دوستان زیادی باتفکرات متفاوت اینجا بایک وجه اشتراک (شهدا)یکی شدیم... به وجودتون افتخارمیکنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌بعضی رنج ها رو نمیشه حل کرد.../دکتر شکوری صبر و شکرگزاری...علاج برخی دردهاست 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداقوت...به آنهایی که امروز دل مردم ایران وشهدای کرمان را شاد نمودند... 👌کلام حاج قاسم بدانید هیچ شبی نیست ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم🔥👊🏻 🆔@ShahidBarzegar65
میگن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟ چرا زندگيها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟ چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره،دنبال عمل کردن بودند.فقط یک کلام میگفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا میپختند،نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض میشد نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی،میرفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو میزدن،غذاشو می‌پختن که بچه هایش غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند،میگفتن دلشون شاد میشه به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره. خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط باخواندن دعا. مهربان باشیم محبت کنیم بی منت. خدایا عاقبت بخیرمان کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@ShahidBarzegar65
29.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی قشنگه...گروگان داعش... مادر حضرت عباس(ع) روایت سردارباقرزاده از نحوه آزادشدن عضو تیم تفحص شهدا🌷 ازدست اشرارمسلح به عنایت باب الحوائج حضرت ابالفضل العباس(علیه السلام) ممنون از ارسالی شما عزیزان 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبای راغب ...برای امام رضا مولا دلوم تنگ اومده❤️ اللهم عجل لولیک الفرج... 💌یا غریب الغربا... غریب تر ازتو نیزهم هست.. خودت بهترازما. اورا می‌شناسی... برایش دعاکن...زیرا دعاهای ما ادعاست.. وگرنه می آمد... ۳۱۳ نفر...نبایداینقدرطول می‌کشید.. ‌ شرمنده ایم...⁉️😢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
👌داستان وصیت نامه👇 ضرب المثل اول برادری ات را ثابت کن. بعدادعای ارث ومیراث کن .ازکجا آمده⁉️ 📙”روزی پیرمردی اعلام می کند که ثروتش را بین دوستانش تقسیم خواهد کرد، به شرطی که بر دوستی آن ها واقف شود. سال ها می گذرد و پیرمرد در یکی از زمستان های پر از برف و کولاک دار فانی را وداع می گوید. آخرین خواسته‌ی پیرمرد آن بود که او را در ساعت ۴ صبح به خاک بسپارند. درست است که عده‌ی زیادی لاف دوستی با او را زده بودند، اما فقط سه مرد و یک زن در ساعت ۴ صبح در مراسم تدفین او حاضر می شوند. موقعی که وصیت نامه ی پیرمرد قرائت می شود، معلوم می‌گردد پیرمرد وصیت کرده بود ثروتش را به طور مساوی میان کسانی تقسیم کنند که در مراسم تدفین او شرکت خواهند کرد.“ ضرب المثل اول برادری‌ات را ثابت کن و بعد ادعای ارث و میراث بکن این چنین بر سر زبان‌ها افتاد... 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬خیلی قشنگه...گوش کنید خاطره حجت الاسلام وکیل پور از دیدار با خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی کرمان... ممنونم از ارسالی دوست خوبم 🆔@ShahidBarzegar65
🕊خاطره‌ای‌ازشهیدامیرحاج‌امینی 💬 باديدنش‌عاشق‌شدم...!! ◽️سر مزار امير نشسته بودم که يک جوانی آمد و گفت: شما با اين شهيد نسبتى داريد؟ گفتم: بله! من برادرش هستم. گفت: راستش من مسلمان نبودم. بنا به دلايلى به زور مسلمان شدم! اما قلباً اسلام نياوردم. يه روز اتفاقى عکس برادرتون رو ديدم، حالت عجيبى بهم دست داد. انگار عکسش باهام حرف مي‌زد. با ديدنش عاشق اسلام شدم! قلباً ايمان آوردم.... ✍راوى: برادر شهيد امير حاج امينى 🕊شهداءرايادكنيم‌با‌ذكرصلوات🕊 🌷از‌شهداء‌بخواه‌دستت‌را‌بگیرند 🆔@ShahidBarzegar65