eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آیا میشه خطای محاسباتی دشمن به هم بخوره!؟ 🔘کار‌ برای ایرانی جماعت نشد نداره… https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9936
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 خطاب به رئیس جمهور از زبان شیوای استاد کشاورز احسنت ب این پیر آگاهِ کشاورز🌾.👌 . 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9943 شعر زیبای دست برادری باآمریکا🤝👊
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چوب شور😳 یا سلطان قوطی کمپوت خالی..😊👌 این بستگی به تربیت ومراقبه والدین دارد 😳متن👇روباکلیپ👆 مقایسه کن. «وقتی در جبهه هدایای مردمی را باز می‌کردیم، در نایلون رو باز کردم و دیدم که یک قوطی خالی کمپوته که داخلش یک نامه است نوشته بود : برادر رزمنده اسلام من یک دانش آموز دبستانی هستم، خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم با مادرم رفتم مغازه بقالی کمپوت بخرم ، قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم اما قیمت آنها خیلی گران بود حتی قیمت کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزان‌تر بود را نتوانستم بخرم آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست در راه برگشت کنار خیابان این قوطی‌های کمپوت را دیدم و برداشتم و چندبار آن را با دقت شستم تا تمیز شود حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه‌ها کمکی کنم» بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می‌گرفتند 👤شهید حسین خرازی https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9938
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت تو زندگیمون شده فکر کنیم که یه خدای بزرگی دارم که کلید درهای خوشبختی به دستشه این همه درخونه اینو اونو زدیم یه بار شده یه هفته بشینیم درخونه خدا ؟ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9939
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 سخنرانی بی نظیر این کودک را در دانشگاه مشاهده کنید! احسنت👌 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9942
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.مراقب ضبط صدا یا فیلم باشید. بعضی وقتا بدون اینکه درجریان باشی از گوشیت سوء استفاده میشه اینو بادقت ببین خیالت راحت😊👌 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9407
. شهدا عاشـ❤️ـق اند معشوقشان خداست شاگِرد اَند معلمشان (ع)است معلم اند... درسشان 💔ـهادت است مسلح اند سلاحشان است مسـ🕊ـافرند،مقصدشان لقاءالله است... مستحکم اند،تکیه گاهشان تصویرشهیدمحمدعلی برزگر🕊🌹 نشرآزاد👌 دوستانی که پرسیدن آیا اجازه داریم خاطرات شهیدبرزگر رو درگروه یاکانالمون بزاریم⁉️ بله...نشرخاطرات شهید(بدون تغییر محتوا) آزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعا تقدیم شماخوبان همیشه همراه خدایا... بضاعت من به قدری است که نمی دانم در حق دوستانم چه دعایی کنم...!! اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی.. پس بهترین هارابرایشان مقدر فرما https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9408
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سِری آخری که داشت میرفت گفت: میرم ولی این سری از کوثر هم گذشتم😢 ✋سلام علی آلِ یاسین. اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌🌤 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
📚 در شبی سرد و بارانی ....! باران به شدت می بارید و مردم باچترهایی روی خود از هرسوی خیابان در حال رفتن به خانه های خود بودند  ... وبعضی که چتر نداشتند از کناره های پیاده رو زیر دیوارها می رفتند تا خیس نشوند ... در این هوای سرد و بارانی مردی مانند بت آنجا ایستاده بود بدون چتر و سرپناه ... با لباسهایی کثیف و حتی تکان هم نمی خورد ....تا جایی که بعضی از مردم او را مجسمه  تصور می کردند ، و بعضی هم اورا دیوانه می پنداشتند ... شخصی به او نزدیک شد و با تمسخر  از او پرسید : لباس قشنگتر ازین نداری ؟ سپس دستش را در جیبش فرو برد و کیف پولش را در آورد و با تکبر به او گفت  : پولی چیزی نمی خواهی ؟ مرد به آرامی گفت : فقط می خواهم از جلوی چشمانم دور شوی... مرد سوال کننده رفت ، و او همچنان آنجا بود سپس زیر باران نشست ، و باز بی حرکت آنجا ماند ، بعد از مدتی به طرف هتلی که در همان خیابان بود رفت . مهماندار هتل روبرویش آمد و به او گفت : تو نمی توانی اینجا بنشینی ، گداها حق ندارند به اینجا بیایند . مرد به او نگاه خشمگینانه ای انداخت و از جیبش کلید اتاقی که از همان هتل رزرو کرده بود را درآورد که شماره 1b روی آن نوشته شده بود ، رقم 1 بزرگترین و بهترین شماره دریک هتل محسوب میشود و متعلق به اتاقی است که رو به دریا باز می شود ، سپس به  مهماندار هتل گفت : بعد از نیم ساعت آماده می شوم ماشین را آماده کنید به طرف «ال رولز رایس»... مردمهماندار مانند اینکه صاعقه ای برسرش فرود آمده باشد وحشت کرد و گفت : روبروی من چه کسی قرار دارد ؟..... مرد به اتاق رفت و لباسهای فاخری را پوشید و شیک و کراوات زده وباکفشهایی که از تمیزی برق می زد بیرون آمد ! مهماندار هتل که از حیرت دهنش باز مانده بود جلو آمد و گفت ماشین آماده است ... مرد وقتی سوار ماشین می شد از او پرسید : ماهیانه چقدر دریافت می کنی ؟ مهماندار گفت : ۱۵میلیون قربان ! مرد گفت : برایت کافیست ؟ مهماندار گفت : نه زیاد .. مرد گفت : آیا بیشتر ازین می خواهی ؟! مهماندار گفت : کسی هست که نخواهد قربان؟ مرد پرسید : مگر کسی که پول بخواهد ممنوع نیست که اینجا بیاید ؟ مهماندار سرش را پایین انداخت و گفت : بله قربان. مرد گفت : وای بر شما که مردم را بر حسب دارائیهایشان درجه بندی می کنید ..پاکی و بی آلایشی مخصوص خداوندیست که در دولباس دو چهره از تو به من نشان داد ..در سرما خواستم احساس فقرا را درک کنم ، برای همین با لباس زیر باران رفتم مانند بی خانمان ها ، تا احساس فقرا را در برخورد مردم با آنان درک کنم... اما شما خاک بر سرتان .. که اگر کسی مال نداشته باشد نزد شما احترامی ندارد ... انگار  فقیر لکه ننگیست بر دنیایتان ،  اگر به او کمک نمی کنید  ، لااقل تحقیرش نکنید و با خوشرویی کلمه ای زیبا به او بگویید که آن نیز صدقه است . https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9944