💢 #از_نگهبان_پایگاه_خجالت_میکشم
.
▪️یک روز دیدم شهید مهرزادی(1) در ستاد لشکر از فرط خستگی و بی خوابی، خوابش برد.تا آن موقع نمی دانستم که زن و بچه های ایشان در پایگاه شهید بهشتی اهوازند.یکی از برادرها به من گفت:- «ایشان مدتی است زن و بچه هایش را آورده اهواز.»
وقتی بیدار شد، پرسیدم: «حاجی! چرا اینجا؟ چرا نمی روی خانه پیش زن و بچه ات؟»
گفت:«خجالت می کشم.»
گفتم:«از کی؟»جواب داد:
«از نگهبان پایگاه که زن و بچه اش این جا نیستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.»
( راوی سردار مرتضی قربانی)
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#حسینعلی_مهرزادی
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 #از_نگهبان_پایگاه_خجالت_میکشم
.
▪️یک روز دیدم شهید مهرزادی(1) در ستاد لشکر از فرط خستگی و بی خوابی، خوابش برد.تا آن موقع نمی دانستم که زن و بچه های ایشان در پایگاه شهید بهشتی اهوازند.یکی از برادرها به من گفت:- «ایشان مدتی است زن و بچه هایش را آورده اهواز.»
وقتی بیدار شد، پرسیدم: «حاجی! چرا اینجا؟ چرا نمی روی خانه پیش زن و بچه ات؟»
گفت:«خجالت می کشم.»
گفتم:«از کی؟»جواب داد:
«از نگهبان پایگاه که زن و بچه اش این جا نیستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.»
( راوی سردار مرتضی قربانی)