فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹داستان شنیدنی شهید ابراهیم همت
🌷امروز ۱۷اسفند سالروز شهادت سرلشکر شهید حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷محمد رسولالله است. برای روح پاکش صلوات و فاتحهای نثار کنیم
🔹بخشی از وصیت نامه شهید همت؛ «پدر و مادر؛ من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علیوار زیستن و علیوار شهید شدن، حسینوار زیستن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم.»
#شهید | #محمدابراهیم_همت
🆔@shahidBarzegar65
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
👌#براى_عقدش_پيش_امام_نرفت....!!
🌷وقتی قرار شد قبل از عقد صحبتهایمان را انجام دهیم، قسمم داد و گفت: «زندگی من باید همه چیزش برای خدا باشد. حالا هم شما را به خدا اگر مطمئن هستید که میخواهید با من ازدواج کنید، صحبت کنیم!»
🌷به حاجی گفتم: تنها درخواستی که از شما دارم، این است که برای عقدمان برویم پیش امام. سکوت کرد و جوابم را نداد. این سکوت یکی، دو روزی طول کشید. وقتی بالأخره حاضر شد جوابم را بدهد!!
🌷....گفت: «شما هر تقاضایی به جز این داشته باشید، من انجام میدهم. اما از من نخواهید لحظهای از عمر مردی را که تمام وقتش را باید صرف امور مسلمانان کند، به خودم اختصاص بدهم! من بر سرِ پل صراط، نمیتوانم جواب این کارم را بدهم!»
🌹خاطره اى به ياد سردار خيبر شهيد محمدابراهيم همت
#شهید | #محمدابراهیم_همت
🆔 @shahidBarzegar65
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
مشغول آشپزی بودم
آشوب عجیبی در دلم افتاد
مهمان داشتم،به مهمانها گفتم:
شما آشپزی کنید من الان برمیگردم
رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم
دعا کردم،گریه کردم که سالم بماند،یک بار دیگر بیاید ببینمش
ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم
رنگش عوض شد و سکوت کرد
گفتم: چه شده مگر؟
گفت: درست در همان لحظه میخواستیم از جادهای رد شویم که مین گذاری شده بود
اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند میدانی چی می شد ژیلا؟
خندیدم...
باخنده گفت: تو نمیگذاری من شهید بشوم تو سدّ راه شهادت من شدهای!
بگذر از من!🤍🙃
همسرشهیدمحمدابراهیمهمت🌱
#شهید | #محمدابراهیم_همت 🕊
۲۴ تیر ۱۴۰۳