💫
آیا معنی کلمه "سپاس" را میدانید؟
سپاس کلمه ی ایرانیست و یادگار زرتشت،
که همواره میگفت؛
سه چیز را پاس بدارید؛
پندار نیک "پاس یک"
گفتار نیک "پاس دو "
کردار نیک "پاس سه"
"سه پاس" یعنی ؛
پاسداشت و پاسداری از سه "نیک"
و ایرانیان با گفتن "سپاس"
به همدیگر یاد آور این سه مورد
مهم می شدند...
🆔@ShahidBarzegar65
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادرانه
هر وقت از خستگی ها و روزمرگی های مادری خسته شدید، هر وقت احساس کردید بار زیادی رو دوشتون هست یا دست تنها هستید و همسرتون کمک حالتون نیست ، حتماااا این کلیپ رو ببینید. من خودم رو جای این خانم گذاشتم، نمیدونم تو این شرایط سخت واقعا چطوری مادری میکردم...
برای یک واکسن زدن این همه مشقت😳
🆔@ShahidBarzegr65
.
🌷از درخت بیاموزیم🌷
🌼برای بعضی ها باید ریشه بود،
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم.
🌸برای بعضی ها باید تنه بود،
تا تکیه گاه آنها باشیم.
🌼برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود،
تا عیب های آنها را بپوشانیم.
🌸برای بعضی ها باید میوه بود،
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را
🌼بعضی همانند هیزم
میسوزند و دم نمیزنند
و گرم نگه میدارند
دیگران را از گرمای وجود خود
🆔@ShahidBarzegar65
☑️#خاطرات_شهدا 🏴#فاطمیه
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🕊 شهید میثم نظری
هر لحظه كه نام خانم فاطمه زهرا (س) را می شنید، چنان آهی مى كشيد و مى گفت: مادر جان قربانت شوم 😭
هميشه در حسرت زيارت مزار پنهان خانم بود ❤️🔥 و می گفت: بی بی دو عالم قبر و نشانی ندارد 😞
همیشه در این فکر بود که ما اگر قبر داشته باشیم باید خجالت بکشیم.
در نهایت خودش هم بی مزار شد 🍂
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان
#تلنگر #اندکی_تامل
مردی با همسرش در فقر زیادی زندگی میکردند...
هنگام خواب زن از شوهرش خواست که یک شانه برای او بخرد تا موهایش را سر و سامانی بدهد.
مرد نگاهی حزن آمیز به همسرش کرد و گفت:
متأسفانه نمیتوانم بخرم حتی؛بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست تا بند جدیدی برایش بگیرم.زن لبخندی زد و سکوت کرد...
فردای آن روز بعد از تمام شدن کارش،مرد به بازار رفت و ساعت خود را فروخت و شانه برای همسرش خرید...
وقتی به خانه بازگشت شانه در دست با تعجب دید که همسرش موهایش را کوتاه کرده و بند ساعت نو برای اون گرفته است!
مات و مبهوت و اشک ریزان همدیگر را نگاه میکردند!)🖤
می گویم راستی این شبها مولا چه می کشد؟😢
🆔@ShahidBarzegar65
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخوام بهت بگم که خدا صبرت رو میبینه ...
همراهته و صبرت بی پاداش نیست !
صبر داشته باش ...!
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤یا حضرت مـــــادر 🖤
▪️خبر از یک زن بیمار
▪️شود میمیرم
▪️مادری دست به دیوار
▪️شود میمیرم
▪️با زمین خوردن تو
▪️بال و پرم میریزد
▪️چادرت را نتکان
▪️عرش بهم میریزد
فرارسیدن ایام فاطمیه تسلیت باد 🏴
👌حدیث کسا فراموش نشه
ماروهم ازدعای خیرتون بهره مند فرمایید
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
مقام معظم رهبری فرمودند:
بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم
حتی رزق سال کشور....
فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
📚داستان کوتاه
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد.
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.
استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "
عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و این بار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.
او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.
استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته "
شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "
عارف پاسخ داد : " نه "
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "
شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "
عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند
استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند
کِی حرف بزند؛
چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و
کی ساکت بماند ".
🆔@ShahidBarzegar65
☑️#کرامات_ائمه 💧#فاطمیه
🏴#ایام_فاطمیه
🥀 ماجرای حاج احمد کاظمی
با بانوی دو عالم حضرت زهرا (س):
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد 😥 ترکش⚡️خورده بود به سرش. با اصرار بردیمش اورژانس 🚑
میگفت: «کسی نفهمه زخمی شدم. همین جا مداوام کنید»
دکتر اومد گفت: «زخمش عمیقه، باید بخیه بشه». بستریش کردن
از بس خونریزی داشت بیهوش شد
یه مدت گذشت. یه دفعه از جا پرید و گفت: «پاشو بریم خط» 😳
قسمش دادم و گفتم: «آخه تو که بیهوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟
گفت: «بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی 🤐
وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدن داخل و فرمودن: «چیه؟ چرا خوابیدی؟»
عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمیتونم ادامه بدم 😓»
حضرت دستی به سرم کشیدن و فرمودن: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست✋🏻بلند شو برو به کارات بِرس»
🌄 به خاطر همینه که حاج احمد کاظمی همه جا حسینیه فاطمه الزهرا (س) ساخته
🆔@ShahidBarzegar65
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 «چه کربلا نرفتهها، که کربلایی شدن....»
🔸بی قراری برای سفر کربلا
#شهید_فخری_زاده
سالگردشهادتت گرامی
التماس دعا باغیرت
🆔@shahidBarzegar65