#داستان مسئله آن شب...
مقدّس اردبیلی شاگردی داشت
که به او دانش و رفتار نیکو یاد میداد
که اهل تفرش بود و نام او میر علام بود
و بی نهایت دانا و باوربود
آن شاگرد میگوید:
یک شب وقتی مطالعه کردن من تمام شد
نیمههای شب شده بود که از اتاقم بیرون آمدم
و نگاهی به اطراف حرم شریف کردم
و آن شب بسیار تاریک بود
ناگهان یک مرد را دیدم که رو به حرم
حضرت علی علیه السلام کرده است
گفتم: شاید این دزد است
و آمده چیزی از قندیل ها را بدزدد
بنابراین از آنجائی که ایستاده بودم
پایین آمدم و آهسته به او نزدیک شدم
در حالی که او مرا نمیدید
او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت و ایستاد
ناگهان دیدم قفل باز شد و افتاد و همچنین
درب دوّم و سوّم نیز به همین ترتیب باز شد
و او به داخل قبر مطهّر شرفیاب شد
سلام کرد و از طرف قبر مطهّر
جواب سلام داده شد سپس با امام علیه السلام
در مورد مسائل علمی صحبت کرد
و من از صحبت کردنش او را شناختم
که استادم مقدّس اردبیلی است
سپس از حرم بیرون رفته و از شهر هم
بیرون شد و به طرف مسجد کوفه رفت
پس من پشت سر او رفتم و او مرا نمیدید
چون به محراب مسجد رسید
شنیدم که با شخصی دیگر در مورد
همان مسأله سخن میگوید
سپس برگشت و من از پشت سر او برگشتم
و او مرا نمی دید
وقتی رسید به دروازه ولایت روز شده بود
خودم را به او نشان دادم و گفتم:
ای سرور من! من از اوّل تا آخر با شما بودم
به من بگو که شخص اوّلی چه کسی بود
که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی
و شخص دوّم چه کسی بود که در کوفه
با او صحبت میکردی؟
ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او
با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند
سپس به من فرمود: ای فرزند من! در مورد
بعضی از مسئلهها به مشکل برمیخورم
بنابراین شبها به نزد قبر امیرالمؤمنین
علیه السلام میروم و در مورد آن مسئله با
حضرت صحبت میکنم و جواب میشنوم
حضرت علی امشب مرا به نزد
حضرت مهدی علیه السلام فرستاد و فرمود:
فرزندم مهدی امشب در مسجد کوفه است
به پیش آن حضرت برو
و این مسئله را از او سؤال کن
و آن شخص حضرت مهدی علیه السلام بود
↲انوار النّعمانیّه📚
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط ۱۵ قدم تا امام زمان
🆔@ShahidBarzegar65
✅#سیره_شهدا 💘#شهید_ترور
🌹🕊 شهیده سیده طاهره هاشمی
🌀به روایت: مادر شهیده
طاهره خیلی دلسوز و مهربان بود. خیلی مواظب #حجاب و نماز اول وقتش بود. یک روز آمد به من گفت: «مامان! من دیشب هفتاد و دو تن را خواب دیدم و آقای بهشتی به من گفت که تو به ما ملحق می شوی. 🥲»
یک هفته نکشید که طاهره این خواب را برای من تعریف کرد و شهید شد.
نسبت به سنش خیلی عاقل بود. همه جوره دختر خوبی بود. هیچ وقت نشد که کسی بیاید و بگوید که طاهره مرا اذیت کرده. از معلم و مدیر و همکلاسی هایش گرفته تا خواهرها و همسایه ها. انگار می دانست که شهید می شود.
یک روز مدیر مدرسه خواسته بود اسمش را بنویسد برای جایی که معرفی اش کنند؛ طاهره گفته بود: «من آینده ندارم. به جایی معرفی ام نکنید.»
معلمش می گفت که طاهره همه جوره طیب و طاهر بود.💔
🦋 شهادت: بهمن ماه ۱۳۶۰ - درگیری های منافقین در آمل
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 باب توبه همیشه باز هست!
🔺حکایت کسی که تارک الصلاه و شاربالخمر بود ، اما ....
🌱 فوقالعاده شنیدنی ؛ داستان توبه مرد عرب بواسطه امیرالمؤمنین (علیه السلام
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟
پاسخ داد:
*یاد گرفتم*
🔹که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
*یاد گرفتم*
🔹که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
*یاد گرفتم*
🔹که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
*یاد گرفتم*
🔹که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
*یاد گرفتم*
🔹که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
*یاد گرفتم*
🔹کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
*یاد گرفتم*
🔹که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
*یاد گرفتم*
🔹کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
*یاد گرفتم*
🔹که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
*یاد گرفتم*
🔹کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
*یاد گرفتم*
🔹کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
*یاد گرفتم*
🔹تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند.
*یاد گرفتم*
♦️که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم🌸🙏
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت ۳کریم⁉️🤔
حتما ببینید ارزش داره
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍می دونستید اسرائیلی ها زمان شاه توی ایران زندگی میکردن؟
حتما تا آخر ببین👆
🔹مستند "قبل از انقلاب" ساخته شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل در سال ۲۰۱۸ منتشر شده . این مستند با افرادی که در زمان شاه در ایران بودهاند و با ایران ارتباط داشتهاند، گفتگو میکنند و دیدگاه آنها را دربارهٔ اتفاقات آن زمان بیان میکند
#حقایق_پهلوی #شاه #اسرائیل #فلسطین
🍀🆔@ShahidBarzegar65
🔹شیخ زکزاکی با تأثیر از امام خمینی شیعه شد و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، تبلیغ دینی در نیجریه را با جذب دهها نفر آغاز کرد و امروزه تعداد شیعیان نیجریه با تلاشهای وی به بیش از ده میلیون تن رسیده است. بخاطر این اقدامات شیخ زکزاکی دولت نیجریه ۶فرزند ایشان را به شهادت رساند و به همراه همسرش ۶سال در حبس خانگی بود.
📌همسر ایشان پنج بار مورد اصابت گلوله ارتش نیجریه قرار گرفته است و خود شیخ نیز یکبار بر اثر تیراندازی ارتش نیجریه مجروح شده است. همچنین زندانی شدن وی و عدم دسترسی به پزشک، منجر به نابینایی یک چشم او شد.
اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
🪸🧡 برای تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات🌹
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آنچه در مبعث دیده نشد!
🔹غیر از #بعثت #پیامبر(ص) اتفاق دیگری هم در شب بعثت رخ داد!
🔹چرا هیچکسی از این اتفاق خاصّ حرف نمیزند؟!
🔹طراحی جالب خدا در شب #مبعث که کمتر به آن پرداخته شده!
#مبعث
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کردی آدمها چه جور از چشم خدا میافتند؟
🆔@ShahidBarzegar65
📚داستان
✏️✏️دو مداد سیاه
✍🏻از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاهشان در مدرسه شنیدم.
مرد اول میگفت:
«چهارم ابتدایے بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم ڪردم. وقتے به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه ڪرد و به من گفت ڪه بیمسئولیت و بیحواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود ڪه تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالے به خانه برنگردم و مدادهاے دوستانم را بردارم. روز بعد نقشهام را عملے ڪردم. هر روز یڪے دو مداد ڪش میرفتم تا اینڪه تا آخر سال از تمامے دوستانم مداد برداشته بودم. ابتداے ڪار خیلے با ترس این ڪار را انجام میدادم، ولے ڪمڪم بر ترسم غلبه ڪردم و از نقشههاے زیادے استفاده ڪردم تا جایے ڪه مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم. بعد از مدتے این ڪار برایم عادے شد. تصمیم گرفتم ڪارهاے بزرگتر انجام دهم و ڪارم را تا ڪل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملے دزدے حرفهاے بود تا اینڪه حالا تبدیل به یک سارق حرفهاے شدم!»
مرد دوم میگفت:
«دوم دبستان بودم. روزے از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم ڪردم. مادرم گفت:«خوب چه ڪار ڪردے بدون مداد؟» گفتم:«از دوستم مداد گرفتم.» مادرم گفت خوبه و پرسید ڪه دوستم از من چیزے نخواست؟ خوراڪے یا چیزے؟ گفتم نه. چیزے از من نخواست. مادرم گفت:«پس او با این ڪار سعے ڪرده به دیگرے نیڪے ڪند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیڪے نڪنی؟» گفتم:«چگونه نیڪے ڪنم؟» مادرم گفت:«دو مداد میخریم، یڪے براے خودت و دیگرے براے ڪسے ڪه ممڪن است مدادش گم شود. آن مداد را به ڪسے ڪه مدادش گم میشود میدهے و بعد از پایان درس پس میگیریم.» خیلے شادمان شدم و بعد از عملے ڪردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبے داشتم آنقدر ڪه در ڪیفم مدادهاے اضافے بیشترے میگذاشتم تا به نفرات بیشترے ڪمک ڪنم. با این ڪار، هم درسم خیلے بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره ڪلاس شده بودم به گونهاے ڪه همه مرا صاحب مدادهاے ذخیره میشناختند و همیشه از من ڪمک میگرفتند. حالا ڪه بزرگ شدهام و از نظر علمے در سطح عالے قرار گرفتهام و تشڪیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هست
👌مراقب باشیم.
یک گفتار ورفتار(+/ _) میتواند دنیا وآینده فرزندمان را تغییردهد
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #نماهنگ
شب جمعه حرمو دوست دارم
اشک چشم تَرمو دوست دارم
#شب_جمعه
#شب جمعه هرکس شهدارایادکند شهدانیزنزداباعبدالله یادش میکنند
🆔@ShahidBarzegar65
اگر تمام عالم هم بگن نیا پای صندوق رأی...
من برای لبخند تو
برای زمین نموندن حرفت. ..
جونمم میدم
رأی دادن که چیزی نیست....
رهبرعزیزم❤
🆔@ShahidBarzegar65
پارت ۴۸شهیدمحمدعلی برزگر.mp3
4.11M
پارت 48از مجموعه خاطرات شهید محمد علی برزگر
کتاب ازقفس تاپرواز-جلداول
داستان /مسافرِ زیرصندلی😳
معلوم نیست قبره یا میدون تره بار!؟ 😕
خیرات دادن برای اموات هم داره به شدت ادایی میشه
دوستانِ آمر این مسئله هم نیازبه همت و زحمات بی دریغ شما داره.
اگر کسانی رو میشناسید صرفا جهت تزئینات وتقلیدوچشم همچشمی این بساط رو به راه انداختن لطفا از اسراف و تشریفات پیشگیری کنید.
سپاس ازشما🙏🌸🕊
واقعا دل آدم میسوزه.
بعضیا نون شب ندارن اونوقت...😢
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعای ناب تقدیم شما خوبان
همراهان قدیم سپاس از همراهیتان
دوستان جدید خوش آمدید.
دعای امام زمان عج و شهدا بدرقه زندگیتون.
فردا شب ان شالله یکی از نذرسیبهاتون که حاجت گرفتین رو میزارم😊
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوای دلنشین👆
پدر مهربانم امام زمانم .آدینه مهربانیت بخیر.✋❤️
بازهم جمعه ات را تنها میگذرانی؟😢
اللهم عجل لولیک الفرج.🦋
ازحضور فعالیت ونشرکانال ازشماخوبان سپاسگذارم.😍
👌دوستان جدید:
پستهاهر۲۴ساعت بارگزاری میشود.
التماس دعا.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
به نیت نزول رحمت الهی
هدیه به اهلبیت (ع)
تعجیل درفرج امام زمان (عج)
وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
پنجشنبه آمد
👌پویشی ها صلوات هفتگی فراموش نشه
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان..سرگذشت یک دختر
✍️ به قضای الهی راضی باشید تا احساس خوشبختی کنید
🔹معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
🔸ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی هستید، ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩید؟
🔹معلم گفت:
ﺯﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ داشت. ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ یکبار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد، او ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده او ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
🔸ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد. ﭘﺪﺭﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد و ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ.
🔹ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد.
🔸ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
🔹ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
🔸ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ باردار ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد، ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
🔹ﻓﻘﻂ ﺩﺧﺘﺮی ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.
🔸آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ به این ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺎکنون ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ که ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ است ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮﻭﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت میکنم.
🔹آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را میگیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ میکند ﻭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ، پشیمان است.
💢ﭼﻪﺑﺴﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﯿﺮﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
🔺ﺑﻪ ﻗﻀﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ اراده ﺍﻭ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎشید ﺗﺎ ﻃﻌﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ کنید.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش سردار سلیمانی نسبت به کسی که دستش را بوسیده بود: یک بار دیگر دستم را ببوسی میدهم محافظها بگیرنت و پاهایت را میبوسم
🆔@ShahidBarzegar65
#نذرسیب...نجات یک اعدامی.🦋🍎
۳سال پیش پسرم نگهبان یک باغ ویلا دراطراف مشهد بود. چندوقتی میشد که استخدام شده بودوازکارش راضی بود.تا اینکه آن واقعه هولناک برایش پیش آمد.
شبی ازشبها پسرم از دیوار غربی باغ صدای مشکوکی میشنود گویا عده ای قصد سرقت داشتند.پسرم به ۱۱۰گزارش میدهد ویکی ازسارقین خودرا به سالن رسانده ودرهمین حین چاقویی به پهلویش واردمیکند.پسرم که براثر حمله ناگهانی آنها غافلگیرشده بودو هیچ وسیله دفاعی نداشته..درحین چاقوزدن سارقین گلدانی را بطرفشان پرتاب میکند.وگلدان به سَرِ یکی ازسارقین برخورد میکند وازهوش می رود.همین موقع یکی دیگراز آنها ضربه ای دیگر به پهلوی پسرم وارد میکند واونقش بر زمین میشودسپس باکفش روی سینه اش پامیگذاردو باچاقویش تهدیدمیکندتادوستانش اشیا گران قیمتی را بردارند واو نتواند تکان بخورد.
در لحظه آخرکه دزدهامی خواستند از درب خروجی بیرون بروندچندین ضربه چاقو به قلب .گردن و شکم دوستشان که گلدان را به سمتش پرت کرده بودم زدند وفرارکردند. بعدازدقایقی ماموران به محل حادثه رسیدند.وهردو را به بیمارستان منتقل کردند. خداروشکر پسرم از اتاق عمل بیرون آمداگرچه یک کلیه اش را ازدست داده بود.اما آن سارق فوت شده بودو قضیه علیه پسرم تمام شد.
خانواده آن سارق از پسرم شکایت کردندو از آنجاکه ما هزینه وکالت وشاهد نداشتیم همه چیز به نفع آنهاجلو میرفت. پسربی گناهم در زندان به سرمی برد. هرجاکه ذهنم وقلبم یاری میکردمتوسل شدم.تا اینکه محرم با نذرسیب شهیدبرزگرآشناشدم.جعبه ای سیب خریدم و درمسجد روضه بانوان ترتیب دادم .
چندماه بعد شخصی تلفن زد که من شاهد ماجرا هستم.
اومیگفت:باشهادتش میتواندکمکم کند.
وقتی دادگاه تشکیل شد با ناامیدی زمان مقرر در جلسه حاضر شدیم.آن جوان همان کسی بودکه با کفش روی سینه فرزندم اورا نگه داشته بود.او با اقرار وشرح ماجرا همه ماوقع را شرح دادو حکم دادگاه بخیر ونفع پسرم تمام شد.
بی گناهی پسرم را شهیدثابت کرد.زیرا آن جوان میگفت:مدتیست که انگار کسی سایه به سایه من می آید ومرا تهدیدمیکندکه روزی تقاص کارت را پس خواهی داد.این عذاب وجدان مرا اینجاکشانید.ازامشب با خیال راحت میخوابم.بلطف خدا ودعای شهید
بعداز اثبات بیگناهی فرزندم؛ روحانیِ محل ؛باضمانت خودش پسرم را خادم مسجدمحله کردوحالا پسرم هم شغل آبرومندانه دارد وهم از اعدام نجات پیداکرد.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوقالعاده ذکر «یاحسین»
👤استاد جاودان
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگه...👆
خدا همیشه آنلاینه… 🌻
کافیه دلت رو به روز رسانی کنی
🆔@ShahidBarzegar65
#من_رأی_میدهم
چون :
اگر حاجقاسم هم بود ، رأی میداد
پس من به جای حاج قاسم رأی میدهم ''
#انتخابات🗳🇮🇷
🆔@ShahidBarzegar65