﷽
| حبیبِ خدا
داشتم از خیابان و کنار پارکی عبور میکردم. تنها بودم، همینطور توی پارک نگاهی انداختم. خلوت بود🍃
یکدفعه دیدم نوجوانی گوشه ای نشسته و دارد گریه میکند؛ کنجکاو شدم🤔
گفتم این بچه چرا دارد گریه میکند؟!
جوری که مرا نبیند آرام به سمتش رفتم. دیدم دارد با خدا مناجات میکند.
تا آن موقع ندیده بودم کسی اینجور با خدا راز و نیاز کند💚
گوش هایم را تیز کردم ببینم چه میگوید.
شنیدم که به خدا میگفت:
خدایا شهادت را نصیبم کن! مرا در خون خود بغلتان!🥺
تعجب سرتاپای وجودم را فرا گرفت. نمیدانستم آن نوجوان کیست. فقط چهرهاش را توانستم ببینم. چند روز بعد دوباره دیدمش...❗️
اما نه خودش را، عکسش را!
پایینش نوشته بود: شهید حبیب الله جوانمردی
•📚برگرفته از کتاب حبیبِ خدا
*خاطرات شهید حبیب الله جوانمردی
شهید ۱۶ ساله انقلاب اسلامی،
🌻که زمانی که مفهوم شهید برای خیلی ها گنگ و مبهم بود، گمشدهاش شهادت بود...
#آرمان_ما
#شهید_حبیبالله_جوانمردی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol