eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات شهدا💐 نقل از مادر شهید: سعی میکرد.نمازش را اول بخواند و روی واجبات شدیدا حساس بود. گاهی که به خانه می آمد می گفت که خیلی است😓 می گفتم پسرم بیرون که قحطی نیست، هروقت گرسنه شدی چیزی بخر بخور تا گرسنه نمانی🙂 میگفت مامان گشنمه بمونم بهتراز اونی که نمازمو بخونم. پول غذامو میدم به پارکبان تا ماشینمو پارک کنم و نمازمو تو نزدیک ترین بخونم🌹 @shahid_beyzaii
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"... آقاحامد سالها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانے تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتے ایام‌محرم مےشد یڪی از چرخ‌های مخصوص حمل باندها رو براے خودش برمےداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو بہ عهده می‌گرفت و با عشق و علاقه‌ی‌ خاصے هم این ڪار رو انجام می‌داد. وقتے عاشورا می‌شد برای هیئت چهار هزارنفر نهـار مےدادیم کہ حـامد منتظـر می شد همه کم‌کم برن، تا کارِ شستن دیگ ها رو شروع ڪنہ، با گریه و حال عجیبے شروع بہ ڪار مےڪرد ، بهش مےگفتن آقا حـامد شما افسرے و همـه شمـا رو مےشناسند بهتره بگذاریـد بقیه این ڪارو انجـام بدن... می گفت : " اینجـا یہ جایی هست ڪہ اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی" و همینطور می‌گفت: " شفـا تـو آخـر مجلسه ، آخرِ مجلسم شستن دیگ‌هاست ومن از این دیگ‌ها حاجتـم رو خواهم گرفت " که بالاخره این طور هم شد ... ✍ راوی : دوست شهید
به تنگ آمده ام ازاین همه بغض گلوگیر اگرتوضامنم نشوی،این دل قفس نشین منفجر میکند مرا. . . #شهید_حامد_جوانی
یادگاری های # رهبر_معظم هدیه به #شهید_حامد_جوانی
#فرازے_از_وصیت_نامہ ‌‌✍حاج حسین یکتا : کُلُّ یَومٍ عاشورا وَ کُلُّ عَرضٍ کَربَلا؛ راجع به تک‌تکِ‌تون پیاده میشه! #شهید_حامد_جوانی @shahid_beyzaii
♥شستن استکان های #روضه ✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔 ✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید. ✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷 راوی: مادر شهید مدافع حرم #شهید_حامد_جوانی @shahid_beyzaii
🔸زمان درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد . هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری و بیشترشان هم درجه ی جدید🏅 روی دوششان نشسته بود. 🔹مدام هم به می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره بچسبونه روی دوشت❌» 🔸حامد این ها را می شنید👂 و لبخند می زد☺️ یک بار هم که یکی از صمیمی اش💞 پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات⁉️» 🔹گفت: «عجله نکن ! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ🌎 اصلش اونه که درجه رو به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی از دست خودش می گیرم😊» @shahid_beyzaii
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"... آقاحامد سالها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانے تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتے ایام‌محرم مےشد یڪی از چرخ‌های مخصوص حمل باندها رو براے خودش برمےداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو بہ عهده می‌گرفت و با عشق و علاقه‌ی‌ خاصے هم این ڪار رو انجام می‌داد. وقتے عاشورا می‌شد برای هیئت چهار هزارنفر نهـار مےدادیم کہ حـامد منتظـر می شد همه کم‌کم برن، تا کارِ شستن دیگ ها رو شروع ڪنہ، با گریه و حال عجیبے شروع بہ ڪار مےڪرد ، بهش مےگفتن آقا حـامد شما افسرے و همـه شمـا رو مےشناسند بهتره بگذاریـد بقیه این ڪارو انجـام بدن... می گفت : " اینجـا یہ جایی هست ڪہ اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی" و همینطور می‌گفت: " شفـا تـو آخـر مجلسه ، آخرِ مجلسم شستن دیگ‌هاست ومن از این دیگ‌ها حاجتـم رو خواهم گرفت " که بالاخره این طور هم شد ... ✍ راوی : دوست شهید 🏴🏴 @shahid_beyzaii