eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️برادر شهیدم...! وقتی نگاه تو به من دوخته شده،💝 ⚠️نباید دست از پا خطا ڪنم تــو هم شــهــیــدی هم شاهــد، و هم سنگ صبور بی قراری های دل من🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضایی @shahid_Beyzaii
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
💠 محمودرضا شکسته بود خودش را و به راحتی خودش را می شکست. در این خصوصیت اخلاقی در اوج بود، بدون اغراق به جز در مقابل دشمن و آدم های زورگو مقابل همه بندگان خدا اینجور بود. 🌷خودشکنی مثل آب خوردن @shahid_Beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
#سلام_مولایم💗 مہـر شمـا...همـاݧ ڪیمیایي است... ڪہ روزگار مـرا...قیمتي مي‌ڪند مڹ بہ اعتبـار محبت شمـا... نفس مي‌ڪشم #سلام ... قرار دڸ بي قرار مڹ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💗 @shahid_Beyzaii
🔴روی #موشک هایی که امروز به سمت #داعش در سوریه شلیک شد، نوشته شده بود: 👈مرگ بر آمریکا 👈مرگ بر اسرائیل 👈مرگ بر آل سعود @shahid_Beyzaii
💢خیلی گناه میکنم، اما بلا نازل نشد حضرت شعیب میگفت: گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل میکند.. یکی آمد و گفت من خیلی هم کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده! خداوند به حضرت شعیب وحی میکند که به او بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی.. آن فرد از حضرت شعیب درخواست نشانه میکند. خداوند میگوید به او بگو که را فقط به عنوان تکلیف انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد... ✅امام صادق (علیه السلام): خداوند كمترين كاري كه درباره گناهکار انجام میدهد اين است كه او را از لذّت مناجات محروم مي‌سازد. 📚: معراج السعادة، ص۶۷۳ @shahid_Beyzaii
🌷نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دامهای دنیایی اسیرم کرده اند... ولی.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس...🌷 🌷 جهت شادی روحش مطهرش صلوات @shahid_Beyzaii
🌷شهید سید مرتضی آوینـے🌷 نهال اسلام همواره در غربت و مظلومیت پا گرفتہ است، شما هم از این غربت و مظلومیت استقبال ڪنید و اجازه ندهید ڪہ دل و دیدگانتان را چیزے جز رضایت خدا پر ڪند. @shahid_Beyzaii
امربه.معروف ونهی ازمنکر: حسین ولایتی فر در شش تیر ماه 1375 در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. در خانه‌ای که رنگ و بوی معنویت می‌داد و در خانواده‌ای که از متدینین شهرستان بودند. در همان سنین کودکی به همراه برادر بزرگتر به مسجد می‌رفت؛ در هشت نه سالگی عضو جلسات قران مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. در همین جلسات بود که روحیه مسئولیت‌پذیری را تمرین می کرد و در حلقه‌ها و گروه‌های مطالعاتی بر معرفت خود می‌افزود. روحیات طنز و شوخ طبعی حسین در کنار این ویژگی‌ها شخصیت جذابی به او داده بود و محبوبیت بالایی در بین دوستان به خصوص کوچکترها داشت. از همان نوجوانی روحیه جهادی را با خود همراه داشت. بارها دیده شده بود که چندین ساعت در مسجد وقت می‌گذاشت و کار می‌کرد. به نوعی حسین در بین رفقا به آچار فرانسه معروف بود. هر کاری از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد. حسین از همان سن کم در جلسات یاد گرفته بود که باید مزد بودن در این فضای معنوی را به نحوی پرداخت کرد. از این رو همیشه حسین در جلسه و مسجد مسئول یک کار بود و وقتی کاری را می‌پذیرفت با علاقه و جدیت آن را انجام می‌داد. برای کسانی که شوخ طبعی حسین را در بین رفقا دیده بودند، جدیت در کار تا این حد باور کردنی نبود. برای تربیت نوجوانان بسیار دلسوزی می‌کرد حسین در نوجوانی گروه تئاتری را در مسجد راه‌اندازی کرد که نمایش‌های طنز آن روزها هنوز هم در ذهن دوستان است. در همان سن کارهای پشتیبانی و فنی جلسات را هم انجام می‌داد. حسین پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، رشته معارف را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشت و به قول خودش باید زکات حضور در این فضای فرهنگی را می‌داد برای تربیت نوجوانان بسیار دلسوزی می‌کرد. یک‌بار یکی از هم جلسه‌ای‌ها حسین را می‌بیند که خیلی ناراحت است به او می‌گوید که: «چه شده؟ چه چیزی آنقدر ناراحتت کرده؟» حسین با بغض جواب می‌دهد که: «یکی از آشناهای جوان ما از دنیا رفته است. این شخص نماز هم نمی‌خواند. قصد داشتم با او صحبت کنم تا نماز بخواند ولی فرصتش پیش نیامد، همیشه می‌خواستم با او صحبت کنم ولی هر بار نمی‌شد و نمی‌توانستم، تا اینکه آن شخص از دنیا رفت.» حسین خیلی ناراحت بود که تکلیف آن جوان در آن دنیا چه می‌شود. هم و غم حسین مسائل فرهنگی جامعه بود/می‌گفت خمس و زکات بدن باید پرداخت شود 17 ساله بود که به پیشنهاد مسئول جلسه‌اش در جلسات کودکان فعالیت می‌کرد. مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که می‌خواست بچه‌های جلسات را برای اردوی زیارتی مشهد و قم ببرد که به علت مشکل مالی دوستان بزرگتر پیشنهاد می‌دهند که به صلاح نیست اردو برگزار شود. حسین هم می‌گوید: «من شخصاً پیگیر کمک مالی و خیر می‌شوم.» از آن ماجرا می‌گذرد و اردو برگزار می‌شود. بعدها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای برگذاری اردو وام گرفته بود و تا سال‌ها هنوز درگیر پرداخت قسط وام بود.