#شهیدانه 🥀
شهدا
🌸عاشق اند... معشوقشان #خداست
🌸شاگردند... معلمشان #حسین (ع)است...
🌸معلم اند... درسشان #شهادت است
🌸مسلح اند... سلاحشان #ایمان است
🌸مستحکم اند... تکیه گاهشان #خدا ست...🍃
🌸مسافرند... مقصدشان #لقاءالله است 🕊
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
✍ #بخشی_از_وصیت_نامه_شهید_بزرگوار_فربد_قوامی_میر_محله
🌷 #پدر_گرامی_و_مادرمهربان و برادران بهتر از جانم و خواهر عزیزم؛ پس از شهادتم که آرزوی آن را دارم که خداوند مرا در زمره شهیدان قرار دهد؛ #صبر و #پایداری خود را حفظ کنید و با #ایمان و #عبادت و #توکل به خدا از فکر و نگرانیتان کاسته خواهد شد.
خانواده محترم و عزیزم سفارشی که به شما دارم بعد ار شهادتم گریه و زاری نکنید. سعیتان بر این باشدقبل از اینکه به فکر من بیفتید به فکر #خدایم؛ #پیامبرم و #امام بیفتید. شهادت من را در مقابل شهادت بزرگان اسلام مقایسه کنید. قطره خون من در مقابل اقیانوسی از خون این بزرگان بسنجید.🌷
💢 #امام_خمینی(ره): من شهادت را در راه حق و اهداف الهی را افتخار جاوداتی می دانم.
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠کرامات #شهیدسیدمجتبی_علمدار
زمانی که مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار میگشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازهای را دارند میبرند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است.
یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود. دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند.»
علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کردهاند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش میگفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچههای مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهید علمدار را داشت. به من گفت: این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد. اگر توسل به جدش بگیری حتماً شفا میگیری. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که میگفت: من برای تو جور میکنم که با دانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا میگیری و همین هم شد. خیلی از این موارد پیش آمد. یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف میکرد که من تازه از تهران به ساری آمده بودم. شوهرم کارمند یکی از ادارات بود. سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا میگیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی میکند.
مهم #ایمان و #اعتقاد به ائمه اطهار است. اصل ایمان به خداوند است که باعث میشود اتفاقاتی بیفتد که خارج از تفکر انسان است.
💠آیا تکه کلام به خصوصی داشتند؟
– همیشه « #یازهرا» میگفت. و البته عنایاتی هم نصیب ما میشد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول میشدیم؛ چون پسر بزرگ خانواده بود، همه از او انتظار داشتند، به همین خاطر به نزدیکانش هم کمک میکرد. از طرفی هم خودمان مستأجر بودیم و من هم دانشجو بودم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار گریهام گرفته بود. میخواستم دانشگاه بروم، اما کرایه نداشتم. مانده بودم ۵ تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اطاق دیگر رفتم، دیدم اسکناس های هزاری زیر طاقچهمان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک ۵ تومانی هم نداشتیم، این هزاری ها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان است. تا من زنده هستم به کسی نگو.
کانال_ شهید_ امنیت- شهید_مهران_ شوری زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
کانال _خاکریز_ شهدا _طلائیه
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
این پیرمرد با دمپایی انقلابی کرد که تمام پوتین پوشان عالم در حیرت ماندند.
آهای مسئولین ؛ بخدا قسم سمبل #انقلاب ما #سادگی و #ایمان بود.
🌹ارسال از شما
🙏
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh