مادر شهید:
در سن 18 سالگی هوای ازدواج به سرش زده بود، بهش گفتم تو که چیزی نداری، گفت چی می خواد؟ گفتم بالاخره فرشی، رختخوابی و ...
یک روز رفته بود و یک موکت خریده بود و می گفت این هم فرش
بعد از مدتی این فکر از سرش افتاد و هرچه بهش می گفتیم ازدواج کن، می گفت «نه. من شهید می شوم و نمی خواهم کسی پاسوز من بشه
انگشت شصت دست محمدرضا شکل خاصی داشت و همیشه می گفتم، اگر شهید شود، از روی همین انگشتش می شناسمش. فکرش را می کردم که محمدرضا شهید شود، اما تصور نمی کردم که 29 سال چشم انتظارش بمانم.
ولادت :۱۳۴۵/۴/۲۷ شهرستان چترود ، کرمان
شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۴ جزیره ام الرصاص عراق
عملیات: کربلای ۴
#غواص_شهید_محمدرضا_طالبی_زاده
"🕊🌹"کانال شهید مهران شوری زاده