ابوالفضل گفت، «مرتبه قبل که به سوریه رفتم، به سخن شهید زاداکبر پی بردم. وی میگفت: کسی که اینجا شهید بشود یک تیر و ۱۴ نشان است. آنجا آنقدر وضعیت وخیم است که اگر ۱۴ معصوم و غیرتالله، مدافع حرم عمه جانشان زینب (س) نبودند، تکفیریها حرم حضرت زینب (س) را با خاک یکسان میکردند. دفاع از حرم یک امر الهی است.»
غذای بچههای خط را گرفتیم که به آنها برسانیم. تأکید داشت غذای بچهها را خیلی سریع ببریم که گرسنه هستند.
گفتم، «خوبه غذا را بدهیم به فرد دیگری تا ببرد.»
گفت، «نه، خودمان غذای بچهها را میبریم.» سپس خاطرهای از یک شهید گفت که در زمان جنگ هنگام بردن غذای نیروها به شهادت رسیده است.
غذا را رساندیم و جلوتر رفتیم. همانجا بود که با گلوله یک تک تیرانداز تکفیری با حالت سجده به زمین افتاد. زمانیکه او را از زمین بلند کردم، چند مرتبه دستش را به طرف جلو با حالت ادب بالا آورد. مطمئن شدم همان یک تیر و چهارده نشان شده است.
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
از بس گریه کرده بودم چشمم نور نداشت. رفتم رو به روی عکسش نشستم و گفتم، «ابوالفضل، دیدی آنقدر قلم قرآنی برای من نگرفتی تا شهید شدی. اگر قلم قرآنی داشتم قرآن میخواندم، تا هم من آرام شوم، هم ثواب آن را به تو هدیه کنم.»
ده دقیقه نشده بود که حاج آقا تماس گرفت و گفت، «آقای معدنی از طرف سپاه دارند میآیند دیدار.»
هنگام ورود بستهای را گرفتند سمت من و گفتند، «ببخشید اطلاع نداده آمدیم. قرار بود هفته دیگر مزاحم بشویم، اما یک ربع پیش تماس گرفتند که تا اینجا آمدید منزل شهید شیروانیان هم بروید.»
داخل بسته یک کیف قرآن و قلم آن بود.
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
طلبه شهید مدافع حرم، محمّد مسرور در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱ در شهرستان کازرون، در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. ایشان کوچکترین عضو و آخرین فرزند خانواده بود.
وی از آن جایی که عاشق مجاهدت در راه خدا بود، هنگامی که خبر دار شد که برای اعزام به سوریه ثبت نام میکنند از اولین افرادی بود که از طریق تیپ تکاور امام سجاد(ع) کازرون اقدام نموده و با اینکه بیش از چهار ماه از عقد ایشان نگذشته بود از همه چیز دل کند و عازم میدان جنگ در سوریه شد.
شهید مدافع حرم، شهید محمد مسرور در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین «نبل» و «الزهرا» در حومه “حلب” به دست تروریستهای تکفیری به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
زهرا انجین شهریور 94 در کنار قبور شهدای گمنام شهر کازرون به عقد محمد درآمد و در تمام مدت کوتاه عقدشان به دلیل علاقه وافر محمد به شهدا هر روز به زیارت قبور شهدا میرفتند اما هرگز گمان نمیکرد که تنها به فاصله 5 ماه خود عنوان همسر شهید پیدا کند و بخواهد برای دیدن محمدش به گلزار شهدای کازرون بیاید.
زهرا انجین از علاقه محمد به حضرت زهرا(س) میگوید: محمد در بین اهل بیت علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و همیشه به دنبال نکاتی میگشت که خود را به این حضرت نزدیکتر کند. یک روز قبل از عقد من در حیاط منزل زمین خوردم و دستم شکست. روز عقد با دست شکسته پای سفره عقد نشستم.
پس از عقد یک شب که برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم محمد گفت «زهرای 18 ساله با دست شکسته پای سفره عقد» نشانهای برای ماست تا بیشتر به یاد حضرت باشیم. پس از آن مداحی حضرت زهرا را گذاشت و هر دو به یاد حضرت زهرا اشک ریختیم».
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
شهید مسرور در دفتر خاطرات یکی از خواب هایش را چنین نقل می کند:
"این خواب خیلی مرا خوشحال کرد. خواب دیدم که امام سجاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم میگوید و من چهره آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت میرسی و من در تمام طول عمر به این خواب دلبستهام و به امید شهادت در این دنیا ماندهام و هم اکنون که این خواب را مینویسم یقین دارم که شهادت نصیبم میشود و منتظر آن هم خواهم ماند. تا کی خدا صلاح بداند من هم همچون شهیدان به مقام شهیدان برسم و به جمع آنها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم همیشه اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی را جز شهادت نمیخواهم."
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀روح خدا به ملکوت اعلی پیوست🍀
رفتی زجهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم و مهر تو برپاست هنوز
⚘سالروز رحلت جانسوز امام خمینی (ره) تسلیت باد
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دوشنبه ها 🌺
☘رزق معنوی☘
👌یک دقیقه
👇👇👇👇
💠@shahid_abdollahzade
💠https://eitaa.com/shahid_abdollahzade