🍃🌸
#خاطرات_شهدا
#خون_تازه_از_پیکر_شهید_بعد_از_یک_هفته
🌷پس از عملیات تعدادی از افراد تمامی خطرها را به جان خریدند تا جسم مطهر این سردار دلاور در منطقه دشمن باقی نماند و یک هفته پس از عملیات در زیر آتش شدید دشمن پیکر مطهر غلامعلی به عقب منتقل گردید.
💕در این مدت بر اساس محاسبات طبیعی هر جسدی فاسد خواهد شد ولی هنگام خاکسپاری شهید، جنازه ایشان تازه بود و خون از گلویش روان و تراوش میکرد و عطر و بوی خوشی از این پیکر پاک به مشام میرسید🌷😢.
#شهید_غلامعلی_پیچک 🌹
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🌸
.
میگن وقتی شهید میشی
که تعداد رفقات
تو گلزار،
بیشتر از شهر باشه...
.
#اللهم_ارزقنا
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🔻متروی تهران ایستگاهی دارد به نام #جوانمرد_قصاب
این جوانمرد، همیشه با وضو بود.
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار ؟
می گفت : الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!!
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمیگذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ، کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد.
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست.....!!
این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
✖️'' #شهیدعبدالحسین_کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است !
به این میگن جوانمرد
عجیب ولی واقعی
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🍃🌸
#معرفی_کتاب
📚 #من_زنده_ام
به قلم: معصومه آباد
کتابی بسیار خواندنی در حوزه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته 4 بانوی اسیر ایرانی تا پاسخگویی بسیاری از سوالات بدون پاسخ در حوزه اسارت بانوان ایرانی در زندان های رژیم بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد.
📝برشی از کتاب:
«وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز میکنید و روی دست و پای هم نشستهاید؟ و با اسلحههایشان برادرها را از هم دور میکردند. نگاههای چندشآور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیلهای پرپشت و با لهجهی غلیظ آبادانی، جواد [مترجم ایرانی عراقیها] را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن!
رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من میگن اسمال یخی، بچهی آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم میخوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زنها رو به اسارت میگیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نمونده... »
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🌸
بَر سرِ راھِ تُو مُردن چھ صـفـٰایے دارَد
مُرده را زِنده ڪُنَد عَطرِ گریبٰانِ حَسَن
#امامحسنےام...🥀
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🍃🌸
#شهید_نابغه_ایرانی که به دستور صدام با دو جیپ پیکرش را به دو نیم تقسیم کردند!
🛩او تکمیل دوره خلبانی را به مدت 220 ساعت در سال 1347در پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای امریکا را به پایان رساند و کسب رتبه نخست در بین بیش از 400 دانشجوی خلبانی از کشورهای مختلف به عنوان خلبان نمونه این پایگاه را از آن خود نمود.
👌امتیازات خلبانی که او در پایگاه ویلیامز آمریکا بدست آورد شامل رکوردهایی بود که تا آن زمان هرگز در آن پایگاه هوایی ثبت نشده بود. بطوری که تمامی اساتید پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا را شگفت زده نمود. و به او لقب #سلطان_پرواز را داده بودند.
✈️در سال 1351 بین خلبانان تمام پایگاه ها در پایگاه دزفول برگزار شد حائز مقام نخست در بین تمامی خلبان ها شد و به عنوان قهرمان قهرمانان معرفی شد در سال 1353 جهت گذراندن دوره کارشناسی تفسیر عکس های هوایی و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید.
🌹این خلبان دلاور، اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود. از این رو به دستور صدام پس از دستگیری او را به دو ماشین بستند و آنقدر کشیدند تا بدنش دو نیم شد😭 و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد💔.
#شهید_سیدعلی_اقبالی_دوگاهه
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🌸🍃
همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند.
لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت🕊
او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد..
اما...
هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که #اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت، #عمل می کرد.
مثلا وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد.
برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد.
برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام، در وجود او زده شد.
رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم!
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
راوی:خواهر شهید
منبع: کتاب #عارفانه
#شهیداحمدعلی_نیری
#شهید_احمدعلی_نیری
#شهید_جمال_محمدشاهی
#عارفانه
#کتاب_عارفانه
🌸🍃
@shahid_ahmadali❤️
🍃🌸
#دلنوشته_شهدا ❤️
🌹خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دستآموز نشویم
و از نور خویش آتش در ما بیافروز تا در سرمای بیخبری نمانیم،
خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم
و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز، تا مشت خونینشان را برافراشته داریم،
خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید و دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد،
پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن برای تو برود.
#شهید_علیاکبر_عربی
🍃🌸
@shahid_ahmadali