🍃🌸
👌 از قطار #رمضان جا نمانیم!
انسان میبیند رمضان دارد میرود؛ مثل قطاری که آخرین واگنش رسیده است و ما هم در راهی ماندهایم که حتی امید معجزهای در آن نیست. اگر سوار نشویم، تنهایی است!
من یادم نمیرود که یک احساس عجیبی از حرکت ماشینها یا قطارها از کودکی در ما بود؛ چون شنیده بودیم که اگر به قطار دیر برسیم، میرود، بعد هم مشکلاتی پیش میآید. آنقدر رفتنِ قطار رنجمان میداد که ما حتی از قطار پایین نمیآمدیم، گاهی هم که پایین میآمدیم خیلی فاصله نمیگرفتیم. گاهی هم فکر میکردیم که اگر قطار رفت به کجای آن بچسبیم!
حال که قطار رمضان، لحظهها و روزها و شبهایش دارد میگذرد، ما اگر جا ماندیم و نرسیدیم، محرومیم و ملعونیم...
#استاد_علی_صفایی_حائری
📚 بهار رویش، ص 127
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
💠 #ریا
◀️ «ثُمَّ خلِّص ذلكَ كلّهُ من رئاءِ المرَائين،
و سُمْعَة المُسمعِين،
لانشركُ فيه أحدا دونَكَ،
و لانبتغى فيه مراداً سِواكَ».
🔶🔸 خدايا! نكند كه ما فقط پلى باشيم
براى ديگران
و نورى باشيم كه ديگران را روشن كرده ايم
و شمعى كه به وسيله ما ديگران رسيده اند
و ما فقط سوخته ايم و تمام شده ايم؛
🔸بل به گونه اى باشد كه با سوختنمان ساخته باشيم؛
هم خودمان را و هم جمعى را.
🔸و تمام وجود ما به اين ختم نشده باشد
كه خودى نشان بدهيم.
به چه كسى مى خواهيم خودمان را نشان بدهيم؟
🔸درست است كه ريا در خون ما خانه دارد،
ولى ما بايد خودمان را به كسى نشان بدهيم
كه عظمت داشته باشد.
📝 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚کتاب بهار رو یش، ص ۷۹
@shahid_ahmadali 🍃🌸