eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ✍وجدان‌کاری می‌خواسٺ برود سرڪار از پله‌هاے آپارتمان، تندتند پایین مےآمد! آنقدر عجلہ داشٺ ڪه پلہ ها را دوتا یڪے رد مےڪرد! جلوے در خانه ڪه رسید، بهش سلام ڪردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یڪ دقیقه دیرتر میرسـے سرِڪارٺ! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یڪ دقیقه یڪ دقیقه‌ها آدم را یڪ روز به یڪ روز به عقب مے اندازد! 🌹 🌱 🌸🍃@shahid_ahmadali
💌 همیشه میگفت:نباید به نزدیک بشیم باید برای خودمون بذاریم اگر بگیم فلان کارکه به گناه نزدیکه ولۍحروم نیست رو انجام بدیم تا گناه نداریم. 🌸🍃@shahid_ahmadali
💌 نقل است که یکی از دوستان نزدیک شهید "علی موحد دوست"ایشان را در خواب دیدند، از ایشان پرسیدند چه خبر؟؟ آن شهید عرضه داشتن که: "اگر میدانستم این دنیا بخاطر صلواٺ، این همه ثواب و پاداش میدهند حالا حالاها آرزویِ شهادٺ نمی‌کردم! می‌ماندم و تو دنیا صلواٺ میفرستادم..!" 💫 🌹شهید علی موحد دوست @Shahid_ahmadali🌸🍃
💌 🍃شدت خونریزی بسیار زیاد بود، حتی تو اون لحظات آخر هم رفتارش بود و مدام به ما میگفت: ببخشید خونم روی شما میریزه... 🍃 مدام ذکر و میگفت؛ تا اینڪه پرکشید...🕊 🌹 🦋 🏴@Shahid_ahmadali
💌 ✍همیشه سرش پایین بود و توچشمای نگاه نمیکرد. شهادتش وقتی این پوستر روزدند، وقتی نگاهم افتاد،گفتم دورت بگردم احمدجان! این عکس همه شخصیت توست. مدافع حرم 🌹 🏴@Shahid_ahmadali
💌 بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند. *مادر شهید می گفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین علیه السلام هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. 🌹 🦋 🏴@Shahid_ahmadali
خواهرم همه دعوا ها سر توست ما یکی تو را می خواهیم و آنها برهنگی تو را ما آزادی تو را می خواهیم از بند هوس ها و آنها برده جنسی برای لذت ها و تو خود انتخاب کن بانو🌱😇 @shahid_ahmadali🍃🌸
💌 ✍همسر قدرشناس 💠 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس‌ها و ظرف‌ها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می‌کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست‌های یخ زده‌ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می‌کشم. من نتونستم اون زندگی‌ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس می‌شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می‌کنم. همین قدر که می‌کنی و می‌فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». 🌹 🦋 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🍃 ده ماه بود ازش خبر نداشتیم مادرش میگفت:خرازی!پاشو برو ببین چیشد این بچه؟میگفتم:کجا برم؟جبهه یه وجب دو وجب نیست که... رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه گفت:حسین خرازی را دعا کنید! آمدم خانه...به مادرش گفتم:حسین مارو میگفت؟چی شده که امام جمعه هم میشناسدش؟ 🌀نمیدانستیم فرمانده لشکر اصفهان است! 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 🔸«صدای آهنگ مبتذلی که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار می‌داد. با متانت و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو! » زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا وجدان راننده را بیدار کند. 🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، پیاده می‌شوم. » راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز گذاشت و ایستاد. 🔸جلال هم دل به دریای رحمت خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال، کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد». 📚پنجاه سال عبادت. 🌹 🦋 🌱 🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌 عملیات محرم مجروح شد... طوری که دکترا ازش قطع امید کرده بودند... ✅حضرت فاطمه اومده بود به خوابش فرموده بود: پسرم تو شفا گرفتی، بلند شو.. فقط باید قول بدهی که جبهه را ترک نکنی... 🌷بعد از این خواب سر از پا نمی شناخت... عملیات خیبر شد فرمانده گردان از بس حضرت زهرایی بود اسم گردانش رو عوض کرد گذاشت "یازهرا"❤️ 🏴ایام بود ترکش خورده بود توی پهلوش و شهید شد. 🌹 📙برگرفته از کتاب مهر مادر 🏴@Shahid_ahmadali
با نسلی مواجهیم... ڪه یڪیشون حدود دو دهه از عمرش گذشته، هنوز نمیتونه لباس خودش رو اتو ڪنه و خارق العاده ترین ڪارش علاف بودن توی فضای مجازیه... اونوقت میاد میگه: ما توی این ڪشور جهان سومی هیچی نمیشیم! باید فرار ڪنیم از اینجا! با نسلی مواجهیم... ڪه یڪیشون حدود دو دهه از عمرش نگذشته بود؛ 🕊 @shahid_ahmadali🍃🌸
🌿 آقا مصطفی همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیافتد. 🔻همسر شهید: یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفی تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه! وقتی آقا مصطفی اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟! گفت: تو که می دونی من تو خیابون به کسی نگاه نمیکنم... 🌹 🦋 ‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 💢هروقت میدیدند تو جمع کسی مشغول کردن هست اول صراحتا میدادند که غیبت نکنیدو یا به هر طریقی بحث را عوض می ڪردند،اگر باز تاثیر نداشت.مجلس را میکردند 🌹 ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌱 🖇شیوه تدریس 🌷شهیدهادی ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ رهبر انقلاب امروز در دیدار خانواده‌های معظم شهدا: خاطره‌های شهدا باید با زبان هنر زنده نگه داشته شود. 🔹من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانه‌اند، اهل نگارشند، قلم به دستند، شاعرند، نقاشند، هنرمندند. 🔹این خاطره‌ها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. البته کارهای خوبی در این سالهای آخر اتفاق افتاده است، انجام گرفته است، خوب است این کتابها و بعضی از فیلمها، بعضی از کارهای هنری که انجام گرفته با ارزش است باید سپاسگزاری کنیم اما نسبت به آنچه که باید اتفاق بیفتد کم است ما تعداد شهدایمان زیادند هر کدام از اینها یک دنیایی هستند، هر کدام از اینها موضوع یک کار هنری با ارزشند، یا موضوع کار چند کار هنری؛ میشود فیلم ساخت، میشود کتاب نوشت، میشود نقاشی کرد درباره‌ی اینها، اینها را معرفی کرد به نسل جوان. این وظیفه‌ی ماست. شما همسران شهید، پدر شهید، مادر شهید، اگر مراجعه کردند و خواستند که شما مصاحبه کنید امتناع نکنید. 🌺 🕊 ‎‎‌‌‎‎‎‌🏴@Shahid_ahmadali
💌 🌀هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت. حجب و حیا در چهره اش موج می‌زد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش می‌رفت اگر خانمى وارد مغازه می‌شد کتابی در دست می‌گرفت سرش را بالا نمی آورد و می‌گفت:«پدر شما جواب بده...» ‌ 🌹 🦋 ‎‎‌‌‎‎‎‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
❇️ فرازهایی از وصیتنامه شهید محسن حججی🤞 🦋به مناسبت سالروز شهادت ایشان @Shahid_ahmadali🏴
بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود.. وقتی دلیل‌ش رو می‌پرسیدم می‌گفت: ارتباطم را با دنیا کمتر می‌کنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم.. اینکه چطوری می‌تونم برای ایشون مفید باشم..! |شهیدمحسن حججی♥️🕊| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Shahid_ahmadali🏴
💌 🕊گفتم: کاش می شد من هم همراهت می آمدم جبهه لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد گفت هیچ می دانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من  کوبنده تر است؟ همین حجابت را رعایت کنی وظیفه ات  را انجام داده ای؟ 📚کاش با تو بودم، ص۴۲ 🖇🌺امام‌علی‌علیه‌السلام: پسرم، همسرت را در حجاب داشته باش زیرا خیر تو وآنها در حجاب کامل است. @Shahid_ahmadali🏴
💌 (ع) را خیلی دوست داشت... یک سال حدود ۲۰ بار برای پابوسی به مشهد مقدس ‌رفت... اگر کسی دلش می‌خواست به زیارت آقا برود و پول نداشت؛ یا خودش او را می‌برد یا هزینه سفرش را تقبل می‌کرد... ✍بانو پاشاپور همسر شهید @Shahid_ahmadali🏴
💌 توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. @shahid_ahmadali🏴