🍃🌸
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید
🌺 ای مردم شما در میان دو دعوت نور و نار ( روشنائی💥 و آتش🔥) قرار گرفتهاید هر کدام را میتوانید بپذیرید ولی راه سعادت در نور💥 است،
🌺پیاده کردن فرامین و احکام قرآن است پیروی کردن از دستورات ائمه معصوم و ولایت فقیه است اگر گرد محور امامت و ولایت جمع شویم و از تفرقه ها بپرهیزیم و سود محوریها را کنار بگذاریم
دیگر سربه زیر نیستیم چون خداوند آنوقت از ما حمایت میکند و دست خدا بالاترین دستهاست👇
🌷( یداله فوق ایدیهم ).🌷
#شهید_محمود_بانی
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید
دیگر مال خودتان نیستید
مال او می شوید
و دیگر هر چه می کند،او می کند
و هر جا که می برد،او می برد
سالگرد شهادت امیر حاج امینی
گرامی باد
@shahid_ahmadali
🍃🌸
حسین جان
تسبیحے بافتہ ام
نہ از جنس خاڪ و سنگ
بلور اشڪهـایم را
بہ نخ ڪشیدم
مے شمارم دانہ هـا را
تا روزے ڪه
پیادہ بیایم
بہ ڪربلایت
🌺 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌺🍃
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
شهید مصطفی چمران
خون خود را بر زمین میزنم تا شاید کسی به هوش بیاید،تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس که منافع مادی و حب حیات همه را به زنجیر کشیده است.
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
#خاطرات_شهدا
هوای امام رضـــا رو کرده بودم.
اصرار روی اصرار کہ ســـید بیا بریم مشهد پابوس امام رضا.
یہ نگـــاه بهم کرد و گفت؛
"خیلے دوست دارم بیام،
ولے همون سفر قبلے هم کہ قسمت شد خدارو شــــکر،
این بار قصد کردم برم کــــربلا زیارت امام حســـین ..."
وقتے شهـــید شد هنوز یاد حرفش بودم
غصہ ام بود کہ نتونست بره کربلا ،
اما وقتے وصیت نامـــہ ش رو دیدم دلم آروم گرفت.
توی وصیت نامــــہ ش نوشتہ بود:
موفق نشدم قبر شش گــوشہ آقا را زیارت کنم؛
اما توفیق نصیبم شد کہ خــــود آقا اباعبـــداللہ را زیارت کنم.
#شهید_سید_زین_العابدین_نبوی
شادی روح شهدا صلوات🌷
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
#خاطرات_شهدا
❣بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛
آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛
همین که گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد…🕊
#شهیدامیرحاج_امینی
#شهادت: 10 اسفندماه 1365❤️
#شبتون_شهدایے
@shahid_ahmadali 🍃🌸