❃«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»❃
#شهید_احمد_پلارک_فرمانده_آرپی_چی_زنهای_گردان_عمار_لشکر_27_محمد_رسول_الله
🔸نام پدر: عباس
🔹تاریخ تولد: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴
🔸محل تولد: تهران
🔹تاریخ شهادت: ۲۲ فروردین ۱۳۶۶
🔸محل شهادت : شلمچه
🔹محل دفن: بهشت زهرای تهران
#سالروز_شهـادت
#فرازے_از_وصیت_نامہ:
✍حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم
انتقام #سیلی بازوی ورم
و سینہ سوراخ شده را بگیریم
#شهید_سید_احمد_پلارک
🆔 @Shahid_Alamdar
❃«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»❃
#شهید_احمد_پلارک_فرمانده_آرپی_چی_زنهای_گردان_عمار_لشکر_27_محمد_رسول_الله
🔸نام پدر: عباس
🔹تاریخ تولد: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴
🔸محل تولد: تهران
🔹تاریخ شهادت: ۲۲ فروردین ۱۳۶۶
🔸محل شهادت : شلمچه
🔹محل دفن: بهشت زهرای تهران
#سالروز_شهـادت
#فرازے_از_وصیت_نامہ:
✍حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم
انتقام #سیلی بازوی ورم
و سینہ سوراخ شده را بگیریم
#شهید_سید_احمد_پلارک
🆔 @Shahid_Alamdar
#شهید_پلارک
#بہ_شیوه_حــــر
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
✍راوی: همرزم_شهید
#شهید_سید_احمد_پلارک🌷