یهو امروز به ذهنم افتاد برم مناطق سیل زده برای کمک
فک کنم تروریست درونم فعال شده🙄😱
🆔 @Shahid_Alamdar
#قسمتی_از_وصیتنامه_شهیدسجادزبرجدی
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد🙂و سپس حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تاازحق منحرف نشود.😌اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.😇
🆔 @Shahid_Alamdar
این #احمقها نمیدونن که یک طلبه وآخوند مثل یک دکتره...چطور یه دکتر تو اون اوضاع روپوش سفیدشو تن میکنه؟ کسی بهش چیزی نمیگه؟ یه نیروی نظامی با همون لباس نظامیش کمک میکنه؟ اتفاقا دلیلش همینه که تفکیک باشه همه ببینن که چه کسایی به کمک اومدن و همه قشرها حضور دارن...
حالا اگه این آخوندا هم اون عمامه رو نزارن باز همین #احمق ها میگن هیچ آخوندی نرفت کمک سیل زده ها
باز همون آخوند رفت تویه #احمق چه کردی؟
🆔 @Shahid_Alamdar
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸
#نوجوانی
⏪سید مجتبی پسر اول خانواده بود. خدا بعد از او دو پسر دیگر به نامهای حسن و حسین و دو دختر به خانوادة ما عطا كرد.اما جایگاه #مجتبی در خانواده اهمیت خاصی داشت. او پسری قوی و در عین حال مهربان بود.
🌸✨🌸
🌸🍃در ایام تعطیلی به مغازة کفاشی ميرفت و کمک پدر بود😊. هر زمان کسی کاری داشت به اوکمک ميکرد.یک بار در حین بازی به زمین خورد😢. یک تکه شیشه تیز پشت کتف او را برید. خون به شدت جاری شد☹️.
🌸✨🌸
📌بچه ها همه ترسیدند و فرار کردند. اما #مجتبی خم به ابرو نیاورد. از همان موقع مشخص بود که پسر خیلی توداری است.از دوران بچگی با چند نوجوان خوب در محل رفیق شده بود. همیشه با آنها بود. با هم مسجد ميرفتند، بازی ميکردند و ...🏓
💕دبستان را در مدرسه حشمت داوری (شهدای بخش هشت) گذراند. راهنمایی را به مدرسه مرداویج (شهید دانش) رفت. این ایام مصادف با درگیریهای انقلاب بود. پدر نگران بود که دوستان ناباب برای فرزندش مشکلی ایجاد نکنند.او همیشه مانند یک دوست با فرزندش صحبت ميکرد.
#ادامه⏬
🆔 @Shahid_Alamdar
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸
⏪ميگفت: »پسرم دوست واقعی کسی نیست که همیشه تو را ميخنداند، بلکه
دوست خوب باید مانند آیینه باشد. عیب و مشکالت تو را نیز به تو نشان دهد.«
قدرت بدنی، اخلاق و درس خوب باعث شده بود که دوستان زیادی در اطراف او جمع شوند.
🌸✨🌸
🌸🍃بچه های محل ميگفتند: »وقتی با هم به رودخانه تجن ميرویم، #مجتبی یکباره به زیر آب ميرود و بعد از چند لحظه با یک ماهی زنده برميگردد😁!
🌸🍃واقعًا هیچ کس جرئت و قدرت مجتبی را ندارد.ایام انقلاب بود. در بسیاری از جوانان محل نیز انقلاب درونی صورت گرفت. مجتبی با اینکه فقط دوازده سال داشت اما همراه دوست همیشگی خود یحیی کاکویی در همه اجتماعات و تظاهرات شرکت ميکرد✌️.
🌸✨🌸
🌸🍃از همان ایام کودکی و نوجوانی محبت اهل بیت: در وجود او ریشه دوانده بود. با پدر و یا دوستان درجلسات مختلفی که در سطح شهر تشکیل ميشد شرکت ميکرد💕. مجتبی بسیار اهل شوخی و مزاح بود😄. یکی از دلایلی که باعث ميشد بچه های محل و حتی بچه های فامیل جذب او شوند همین بود👌.
#پایان😉
🆔 @Shahid_Alamdar
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨