💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫
#خاطرات_جبهه😊
#درسنگر_شهدا💔
علی رضا خیلی به توسل به اهل بیت (ع) اهمیت می داد و همیشه می گفت: بعد از توکل به خداوند، توسل به اهل بیت (ع) حلال مشکلات است.😌به همین خاطر هم به دعای توسل خیلی علاقه داشت. حتی موقعی که برای عقدکنان خواهرش به مرخصی آمده بود، پیشنهاد کرد که بعد از مراسم دعای توسل بخوانیم که به مزاق خیلی ها خوش نیامد؛ اما خودش کوتاه نیامد و رفت در زیر زمین خانه به تنهایی شروع کرد به دعای توسل.😊💚
کشف پیکر مطهرش هم با دعای توسل همراه شد.😍 شهید غلامی عادتش این بود هر وقت بدن شهیدی را پیدا می کرد، اول برایش یک زیارت عاشورا می خواند بعد بدن را بیرون می آورد.😔
آن روز که نشست سر پیکر علی رضا؛ هر چه گشت زیارت عاشورا را در مفاتیح پیدا نکرد؛😶 اصلا گویا چنین دعایی از اول وجود نداشته.😳 بعد گفت: هر چه شهدا بخواهند. بعد شروع کرد به خواندن دعای توسل.😃😊❤
@shahid_aneh
💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫
#خاطرات_جبهه😊
#درسنگر_شهدا💔
ترکشي به سينه اش نشسته بود .😰
برده بودنش برای اخرين عمل جراحي.😥
قبل از عمل بلند شد که برود😳
بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن ،اينجوري خطرناکه.😕
گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام...😓😭
خاطره اي از زندگي خلبان
💖#شهيداحمدکشوري💖
برگرفته از: شمیم یار 92
@shahid_aneh
💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫
#خاطرات_جبهه😊
#درسنگر_شهدا💔
غواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و نپریدم تو آب،🏊♂
من رو هول بده تا بیوفتم تو دریا!🙂
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.😕
غواص جواب داد: نه ، پاي حرف امام ايستادم .😊✌
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.😔آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم
و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.😞💔
والفجر8 ،اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد يا زهرا ،غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد !😔
و اولين نفري بود که به شهادت رسيد!
#آهایرفیق....💕
#ماچقدرپایحرفامامایستادیم؟😓
#شهدا_شرمنده_ایم💔
💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡🎋࿚≫
#خاطرات_جبهه📿
#درسنگر_شهدا💔
شش ماهي بود ميرفت جبهه. من منتظر ماندم تا امتحانها تمام بشود و تابستان همراهش بروم.😊
بعضي حرفهايش را نميفهميدم. ميگفت: «خمپارهها هم چشم دارند.»😕
نشسته بوديم وسط محوطه؛ داشتيم قرآن ميخوانديم. صداي سوت خمپارهاي آمد.😰هر دو خوابيديم زمين. گرد و خاكها كه خوابيد، من بلند شدم، اما او نه.😞 تازه فهميدم خمپارهها هم چشم دارند.🙂😭
@shahid_aneh
💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡🎋࿚≫
#خاطرات_جبهه📿
#درسنگر_شهدا💔
اندازه پسر خودم بود؛ سيزده چهارده ساله.😳
وسط عمليات يك دفعه نشست. گفتم «حالا چه وقت استراحته بچه؟»😟 گفت: «بند پوتينم شل شده ميبندم راه ميافتم.»😊 نشست ولي بلند نشد.😞 هر دو پايش تير خورده بود. براي روحيه ما چيزي نگفته بود.😭💔
@shahid_aneh
💫شهیدانه💫
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡🎋࿚≫
گفتم:
محمد این لباس جدیدت
خیلے بھت میاد...😎
گفت : لباس شھادتــه!🙃
گفتم : زده بھ سرت!😢
گفت : مے زنھ ان شاءاللّھ!😉
•[ چند ثانیھ بعد از انفجار رسیدم
بالاے سرش😭 ، نا نداشت😔 ، فقط آروم
گفت : دیدے زد!!!♥️ ]•
شھیـ🕊ــد #محمدمهدوی💖
|💛| #خاطرات_جبهه💕
|💚| #درسنگر_شهدا💔
#مدافع_حیا🖤
#𝒿ℴ𝒾𝓃↷
@shahid_aneh
ـــــــــــــ"🇮🇷🌿"
داخل كه شديم، ديدم بسيجي نوجواني توي ستاد فرماندهي نشسته.😶
گفتم: «بچه بلند شو برو بيرون. الان اينجا جلسهاس.»😕😑
يكي از كساني كه آنجا بود، سرش را به گوشم نزديك كرد و گفت: «اين بچه، فرماندهي گردان تخريبه.»😳😨
┄•❥ #خاطرات_جبهه📿
┄•❥ #درسنگر_شهدا🍃
@shahid_aneh