eitaa logo
💫شهیدانه💫
83 دنبال‌کننده
511 عکس
156 ویدیو
6 فایل
شهیدانه😍 اگه که میخوای راهشونو بری بمون اگر نه اجباری نیست☺
مشاهده در ایتا
دانلود
💫شهیدانه💫
خنده حلال😂
[🌿] 😂 دو تا از بچه‌های گردان ، غولی را همراه خودشان آورده بودند و ‌های های می‌خندیدند.😂 گفتم: این کیه؟!👀 گفتند: عراقی گفتم: چطوری اسیرش کردید؟🤔 می‌خندیدند. گفتند: از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آورده با لباس بسیجی ‌ها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود. پول داده بود !!🤦‍♂ . اینطوری لو رفته بود. بچه‌ها هنوز می‌خندیدند.....🤣 @shahid_aneh
⇜😂❣ ↝ | اول كه رفته بوديم گفتند كسي حق ورزش كردن نداره يه روز يكي از بچه ها رفت ورزش كرد مامور عراقي تا ديد اومد در حالي كه خودكار و كاغذ دستش بود براي نوشتن اسم دوستمون جلو آمد و گفت : مااسمك؟ (اسمت چيه؟) رفيقمون هم كه شوخ بود برگشت گفت : گچ پژ . باور نمي كنيد تا چند دقيقه اون مامور عراقي هر كاري كرد اين اسم رو تلفظ كنه نتونست ول كرد گذاشت و رفت و ما همينطور مي خنديديم😂 . |شادی‌روح‌شهدا‌صلوات♥️°° . •✌️🏻• ↷ ↯ •🇮🇷• @shahid_aneh
😄 -محمد پاشو!.. پاشو چقدر مے خوابے!؟😒 +چتہ نصفہ شبے؟ بذار بخوابم...😤 -پاشو، من دارم نماز شب مےخونم ڪسے نیست نگام ڪنہ!!!😁 پاشو جون من، اسم سہ چہار نفر مومن رو بگو تو قنوت نماز شبم ڪم آوردم!😅 هرشب‌بہ‌ترفندےبیدارمان‌مےڪرد‌ براےنمازشب😉... عادت‌ڪرده بودیم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱•°‌‌‌‌|‌↓ @shahid_aneh
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 زیر آتش سنگین دشمن که زمین و زمان را می‌لرزاند،😰 شوخیش گرفته بود.😐 رو به بقیه می‌گفت: «غیبت کن،😳 دروغ بگو،😳 تهمت بزن،😳 کاری کن که از چشم خدا بیفتی😶 وگرنه...»دستش را میگذاشت روی شاهرگش و میگفت:«کخخخ»😐😂😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۱ ص۱۵۱ @shahid_aneh
😁 الهی دستتان بشكند! يكبار در جبهه آقاي «فخر الدين حجازی» آمده بود براي سخنرانی و روحيه دادن به رزمندگان.💪 وسط‌های حرفاش به يكباره با صدای بلند گفت: «آی بسيجی‌ها !» همه گوشها تيز شد كه چی می‌خواهد بگويد. ادامه داد: «الهی دستتان بشكند!😳 عصباني شديم.🤨 مي‌دانستيم منظور ديگري دارد اما آخه چرا اين حرف رو زد؟ يك ليوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو ...اينجا بود كه همه زدند زير خنده! 🤣🤣 ☺️✨ @shahid_aneh
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 ازجمله بچه‌هایی بود که وقتی وضو می‌گرفت از شست پا تا فرق سرش را غرق آب می‌کرد 😪ای‌کاش فقط خودش را خیس می‌کرد! چهار نفر این‌طرف و آن‌طرف خودش را هم بی‌نصیب نمی‌گذاشت!😐😬 صدای شالاپ‌شلوپ کردن دست و رو شستنش هم که دیگر نگو نپرس.🙄 برای بچه‌هایی که می‌شناختندش این وضع دیگر عادی بود؛ شاید روی رودربایستی چیزی نمی‌گفتند اما بچه‌های سر و زبان دارتر و وسواسی‌تر و ناآشناتر بعضاً برمی‌گشتند و می‌گفتند:«وضو می‌گیری یا ما را غسل می دی»؟😐😂😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۱، ص۱۳۹ @shahid_aneh
‌࿐჻ᭂ🍃🌸🍃჻ᭂ࿐ بین تانکر آب تا فاصله بود.😕 آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید. صدای سوتی شنید😱 ، سریع دراز کشید.😬 آب ریخت روی زمین 💦 ولی از خمپاره خبری نبود.☄🤔 برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا....😑😫 باز هم داشت تکرار می کرد که فهمید ماجرا از چه قرار است.🤦‍♂ موقع دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید.... همین .😐😂😂 ┄•●❥ ↜ 😁 ┄•●❥ ↜ 😃 @shahid_aneh
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 تازه اومده بود جبہہ یہ رزمنده رو پیدا ڪرده بود و ازش می پرسید: وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینڪہ ڪشتہ نشی چی میگی؟🤔 اون رزمنده هم فہمیده بود ڪہ این بنده تازه وارده شروع ڪرد بہ توضیح دادن:😅 اولاْ باید وضو داشتہ باشی😊 بعد رو بہ قبلہ و طوری ڪہ ڪسی نفهمہ باید بگی:😌 اللہم الرزقنا ترڪشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتڪ یا ارحم الراحمین😐😁 بنده خدا با تمام وجود گوش میداد ولی وقتی بہ ترجمہ ی جملہ ی عربی دقت ڪرد ، گفت: اخوی غریب گیر آوردی؟😐😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_aneh
─┅═༅✿❀🌻﷽🌻❀✿༅═┅─ 😁 پُست نگهبانۍ رو زودتر تَرک ڪرد! فرمانده گفت : ۳۰۰تا صلوات جریمته! چند لحظه فکر ڪرد. وگفت: برادرا بلند صلوات! همه‌ صلوات فرستادن گفت: بفرما از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😂📿 ❤️🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅•|🌸❤️|•┅┅┅┄┄ 🤲🏻أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج @shahid_aneh
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 صحبت از شهادت و جدایی بود و این‌که بعضی جنازه‌ها زیر آتش می‌مانند و یا به نحوی شهید می‌شوند که قابل‌شناسایی نیستند.😔 هر کس از خود نشانه‌ای می‌داد، تا شناسایی جنازه ممکن باشد.🙂یکی می‌گفت: «دست راست من این انگشتری است.»🥀 دیگری می‌گفت: «من تسبیحم را دور گردنم می‌اندازم و...»🥀 اما نشانه‌ای که یکی از بچه‌ها داد، برای ما بسیار جالب بود. او می‌گفت: «من در خواب خروپف می‌کنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خروپف می‌کند، شک نکنید که خودم هستم.»😐🤭😂😂😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۳ ص۱۸۶ @shahid_aneh
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...🌻 برای خودش یه قبری ڪنده بود. 😅 شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊 ما هم اهل شوخے بودیم😆 یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😜 گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم‌!😅 خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂 با بچه ها رفتیم سراغش...😀 پشت خاڪریز قبرش نشستیم. 😣 اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند.😍 دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉 ما به یڪے از دوستامون ڪه تن صدای بالایـے داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂 بگو: اقراء😲 یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن و به شدت متحول شده بود 😨 و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده! 😢 دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء😰 بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂😂 رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : باباڪرم بخون 😂😂😂😂 شادی روح پاک شهدا صلوات🌺 @shahid_aneh
😂 دستور بود هیچ کس بالای ۸۰ کیلومتر سرعت ، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می آمدم که یکی کنار جاده ،دست تکان داد نگه داشتم سوار شد ، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می راندم و با هم حرف می زدیم! گفت: شنیدم فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟! گفتم:فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما یکی بود؛ پیاده که شد ، دیدم خیلی تحویلش می گیرند!! پرسیدم:کی هستی تو مگه؟! گفت:همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...❤️😂 🕊