eitaa logo
شهید عارف(شهید احمد علی نیری)
72 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.1هزار ویدیو
359 فایل
💥بسم رب الشهدا💥 کتاب شهید رو خوندم، عرفان عجیبی این شهید داره. 😳 تسلای دل مادر سیدالشهدا ع قدمی برای شهدا برمیدارم.⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیات و احادیثی که در برنامه حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با موضوع " نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی (تحولات شهیدانه زیستن) " قرائت شد. 🔸 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ 🔹 ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته! (۲۷) به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد. (۲۸) ⬅️ سوره فجر، آیات ۲۷ و ۲۸ ----------- 🔸 فمَنْ کانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً 🔹 پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند! ⬅️ سوره کهف، آیه ۱۱۰ ----------- 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : « الدنيا سِجنُ المؤمنِ و جَنَّةُ الكافِرِ » 🔹 دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. ----------- 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : « خَيرُ شَبابِكُم مَن تَشَبَّهَ بِكُهولِكُم وَ شَرُّ كُهولِكُم مَن تَشَبَّهَ بِشَبابِكُم » 🔹 بهترين جوانان شما، جوانى است كه خود را شبيه ميانسالان كند و بدترين ميانسالان شما، كسى است كه خود را شبيه جوانان كند. .: ایتا | سروش | روبیکا | بله :. 🌐 SamteKhoda3.ir
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📡پخش زنده مراسم شام شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام 🕌 حسینیه حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام - مشهد مقدس 🖥پخش زنده در سایت: https://live-hajmansourarzi.ir https://live-heyat.ir 📱پخش زنده پیام رسان بله، ایتا و تلگرام: https://livekadeh.com/official/hajmansourarzi ☑️ کانال رسمى @hajmansourarzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 خفقان شدید زمان امام کاظم (علیه السلام) و سرگردانی شیعیان در تشخیص امامِ بعد از امام صادق علیه السلام : 👇👇👇👇 هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(علیه السلام ) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه عبدالله افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.  من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند. ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»  پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».  من ترسیدم که او جاسوس خلیفه منصور دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد. به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بی‌جهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.» پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است] گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.» پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود. پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) می‌آمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند منابع: 📙 الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215 📙کافی ج1، ص352 🍃🌹🌻☘❤️ https://eitaa.com/shahid_aref
✨﷽✨ 🔴 تنهایی امیرالمومنین علیه علیه السلام روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید. حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند. 📕کافی، ج8، ص 33، سعی کنیم ما امام زمانمان را تنها نگذاریم. 🍃🌹🌻☘❤️ https://eitaa.com/shahid_aref
🏴🍃🏴🍃🏴 🖤السلام علیک یا موسی بن جعفر علیهما السلام 🖤 - شکنجه روحی حضرت علاوه بر آنکه جسم امام در آزار و اذیت بود ، ایشان از شکنجه‌های روحی نیز در امان نبودند، به عنوان نمونه: «هارون کنیز گندمگون زیبارویی را برای حضرتشان فرستاد تا در ظاهر در زندان‌ خدمت‌کار ایشان باشد، اما امام (علیه‌السّلام) به آورنده آن فرمود: به‌ هارون بگو شما از هدیه‌ی خود خوشحال هستید، اما من نیازی به این کنیز و امثال او ندارم. ‌هارون خشمناک شد و به فرستاده‌اش گفت نزد موسی بن جعفر برو و کنیز را همان‌جا بگذار و به او بگو: نه ما با رضایت خودت تو را زندانی کردیم و نه با رضایت خودت برایت خدمت‌کار مشخص کردیم! سپس‌ هارون خادمش را فرستاد تا از وضعیت کنیز آگاه شود. آنها دیدند کنیز به سجده افتاده و سر بلند نمی‌کند. ‌هارون گفت: موسی او را سحر کرده است! و دستور داد تا آن کنیز را بیاورند. آن کنیز در پاسخ به‌ هارون که از تغییر وضعیت او پرسید، درحالی‌که به آسمان نگریسته و می‌لرزید پاسخ داد: من حال تازه‌ای پیدا کرده‌ام؛ زیرا موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) شب و روز نماز می‌خواند و سپس به تسبیح و تقدیس می‌پرداخت. به ایشان گفتم: اگر کاری دارید در خدمتم! ایشان فرمود: چه کاری؟! گفتم: مرا فرستادند تا کارهایتان را انجام دهم! ایشان فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! من هم به اطراف نگریستم و باغی رنگارنگ دیدم که آخرش پیدا نبود پر از گل و ریحان و فرش‌های زیبا و خادمان و کنیزان بسیار با انواع غذاها و... من با دیدن این صحنه به سجده افتادم و تا زمانی که فرستاده‌ات مرا صدا نکرد در سجده بودم و بعد از بلند شدن دیدم که در همان زندان هستم!» [۳۰] 🖤هم‌چنین مجالس لهو و لعب در کنار زندان حضرت به راه می‌انداختند که صدای آن به گوش امام (علیه‌السّلام) برسد. فیض بن ابی صالح که کاتب عیسی بن جعفر بود، گفت: «موسی بن جعفر در روزهای که در زندان بود، آن قدر از سخنان بیهوده و لهویات به گوشش رسید، که باور نمی‌کنم هرگز به خاطرش خطور کرده باشد.» [۳۱] 🖤علاوه بر این‌ هارون مجالسی برای تحقیر امام (علیه‌السّلام) ترتیب می‌داد: علی بن یقطین گفت: ‌هارون از مردی خواست تا کاری کند که باعث تحقیر امام (علیه‌السّلام) شود. سپس جلسه‌ای ترتیب دادند و وقتی امام (علیه‌السّلام) می‌خواست دست به سمت نان ببرد، آن مرد با استفاده از جادو آن نان را از میان دستان آن حضرت دور می‌نمود و باعث خنده‌ هارون و اطرافیان او می‌شد. البته امام سحر او را باطل کرد. [۳۲] 🖤در زندان، ارتباطات حضرت با دیگران نیز به شدت کنترل می‌شد تا جایی که پاسخ نامه‌ها بعد از چند ماه به دست آنها می‌رسید. [۳۳] خدا لعنت کند سندی بن شاهک یهودی رو برای مرد شکنجه فیزیکی و جسمی تا حد خیلی زیادی قابل تحمله اما زخم زبان و شکنجه روحی نه اون حرامزاده به حضرت زهرا توهین میکرد خدا لعنتش کند 👇👇👇 . ↑ صدوق، ابی‌جعفر، عیون اخبار الرضا، ج‌۲، ص۸۲-۸۳، موسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۴ ه‌.     ۳۲. ↑ صدوق، ابی‌جعفر، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹، موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ۱۴۰۴ ه‌. ۳۳. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج‌۸، ص۱۲۴، محقق و مصحح:علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    https://eitaa.com/shahid_aref
✨﷽✨ ‍ 🔴چرا نماز شب این همه اهمیت دارد؟ ✍به دلیل اینکه نماز شب بیش از سایر نمازها دارای اخلاص است اثرات معنوی بسیاری برای اقامه کننده آن دارد. 🌷 خداوند در قرآن می فرماید: وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ یعنی ای بندگان من در دل شب بیدار شده و طلب استغفار کنید. 👈 باید ما بندگان رابطه فراوانی با خدا داشته باشیم و هیچگاه خدا را فراموش نکنیم که یاد خدا در همه حال و هر زمان نیکوست. 👈 هرگاه انسان پس از خواب بیدار شد باید خدا را شکر کند زیرا نعمت حیات مجددا به او اعطا شده است.  هیچ وقتی را نداریم که آدم بخواهد از خدا دور باشد. 👈  اما بهترین اوقات برای راز و نیاز با خدا بعد از نیمه شب می باشد همچنان که قرآن فرموده است مومنان کسانی هستند که در سحر و میانه شب از خواب بیدار می شوند و از خدا طلب استغفار می کنند. یکی از نشانه های مومنان طبق روایات طلب استغفار در دل شب است.  👈 فلسفه اهمیت نماز شب این است که ریا و خودنمایی ندارد چرا که ممکن است فردی نمازهای یومیه را برای خودنمایی در برابر دیگران اقامه کند اما نماز شب زمانی اقامه می شود که همه خواب هستند.  👈 وقت نماز شب زمانی است که کمتر کسی متوجه انسان است لذا نماز شب مصداق خالصاً لوجه اللّه و قربت الی الله است. 👈 خصوصیت  این نماز این است که فرد در دل شب در حالی که دیگران خواب هستند بیدار شده، وضو گرفته، خدا را مناجات کرده، گناهان خود را برشمرده و ضمن گریه از خدا طلب توبه و رهایی از آتش جهنم می کند. 👈مشخص شد که اهمیت فلسفه نماز شب در این است که فرد به دور از ریا و خودنمایی و در نهایت اخلاص از خدا طلب استغفار می کند. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahid_aref
📚عذاب شدید بردن آبروی دیگران! مردی خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند! حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن .. حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر! هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده: "کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند" حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است... 📗کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد. 📒به نقل از تفسیر راهنما. 📕بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77 🍃🌹🌻☘❤️ https://eitaa.com/shahid_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹👈غریبونه 🏴 به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام ) با نوای محمود کریمی https://eitaa.com/shahid_aref
♦️اینجا مطامیر است! 🔹نمی‌دانم چقدر معنی این کلمه را می‌دانی… 🔹اما مطامیر یعنی جایی که نمی‌توانی از زیر راه پله‌ها قد بلند کنی و نماز بخوانی… 🔹و تنها جایی که قدت برسد، دیوار نمور مطامیر است. جایی که فرزند رسول خدا (ص) روی خاک و کلوخ‌ها می‌نشیند. 🔹مطامیر یعنی جایی به بلندای آه و رنج‌های امام موسی کاظم (ع) در زندان هارون. 🔹مطامیر یعنی حرف زدن خاک‌های زمین نمدار با مولا. 🔹یعنی ذره ذره آب شدن جسم و جان آقاجان. (نتیجه گیری : امام کاظم علیه السلام در تاریکی سیاه چال نمناکی، زندان بود که نمی توانست بایستد. ) 🔹شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام تسلیت باد. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃 https://eitaa.com/shahid_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی.mp3
22.92M
🔊 صوت در مراسم سالروز شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) دفتر مقام معظم رهبری_قم توسط حجت‌ الاسلام والمسلمین میرباقری در تاریخ ١۴۰۲/۱۱/۱۷ 🆔 @KHAMENEI_QOM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست ‏و پنجم آن نزدیک می‌شود، دوباره ثانیه‏‌ها به فریاد می‌‏آیند. از نگاه دیوارهای شهر، غم می‏‌چکد. ناله حزین مرغان عاشق است که به گوش می‏‌رسد ای کاش کبوتری بودم در حریم حرم کاظمین تا بال‏‌های خود را آن‏قدر در آسمان گرفته‏‌اش می‌‏تکاندم که تمام غم‏‌هایم در پنجره فولادش گره بخورد کاش پرنده‌‏ای بودم و بال‌‏هایم آن‏قدر وسعت داشت تا به اوج آسمان‏‌ها می‌‏رفتم و پرده سیاه غم را از صورت گرفته خورشید کنار می‏‌زدم تا شاید این ‏طرف‌تر، دل گرفته دختری آرام‏تر شود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا