eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ هر سال بعد از که میشد خطاب به عزاداران سید الشهدا علیه السلام می فرمودند: کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند ، چند روزی بال و پرش رو می بندند ، روی پشت بام خو نه بهش آب و دانه میدن ، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند، و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست ، میگن هنر داره و رگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت ، روی پشت بام کس دیگه ای نشست، میگن بی هنر وبی رگ بود ! (آهای مردم آهای جوان ها ، محرم و صفرگذشت) و توی این دو ماه امام حسین علیه السلام ما ها رو خرید ، بال وپر مون رو بست پیش خودش نگه داشت در این دو ماه میهمان امام حسین علیه السلام بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین علیه السلام بود و در واقع از آب و نان امام حسین علیه السلام خوردیم ، حالا بعد دو ماه بال و پر مون رو باز کرده که پرواز کنیم ، نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ، بیایید به امام حسین علیه السلام یه قول بدیم ، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین علیه السلام باشیم وفقط واسه اون پرواز کنیم. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
حرفای ناخودآگاهِ تهِ دلت چیه⁉️ ♡ هر کدوم از ما پشتِ درِ قلبمون یک درونی داریم که معطل مونده! یک دکتر بیهوشی تعریف می‌کرد: «اکثر آدما وقتی بیهوش میشن به هوش که میان حرفای ناخودآگاه می‌زنن... ◇ یکی فحش می‌ده، اون یکی داد و بیداد می‌کنه، یکی از قرضاش میگه... اما این وسط یک نفر بود که مرتّب شعر برای آقا امام زمان می‌خوند! تمامِ عواملِ اتاق عمل رو شگفت زده کرده بود. اصلا تو حالِ خودش نبود ولی حرف‌های ناخودآگاهِ ته دلش رو میزد» ▪️ما هم مدهوش بشیم از این حرف‌ها می‌زنیم؟ مدهوشِ مرگ بشیم همین حرف‌ها رو می‌زنیم؟ بشیم مثل اون بچه بسیجی که تو عملیات بیت‌المقدس رو تانک پشت تیربار نشسته بود، گلوله که خورد وسط سینه‌اش، اولین کلمه‌ای که گفت این بود: «علی!» دو مرتبه دیگه‌ام اسم علی رو برد بعد گفت: «آخ سوختم!» ▫️ کاش اگه ضربه‌ای به دلِ ما بخوره اولین کلمه‌ای که میاد بیرون «» باشه... کاش تا ما رو از خواب بیدار می‌کنن بگیم آقا اومد؟ بگن: «آقا چیه؟! آقا کجا بود؟» بگیم: «هان ببخشید!! حواسم نبود...» آره حواست نبود ولی تو این «حواسم نبود»هات چه حرف‌های قشنگی می‌زدی...💔 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
🌸🍃 مراقب چشم زخم باشیم خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات... طلاق مرگ و میر و دلیل اون خود ماییم تعجب نکنید خواهران و برادرانم.... نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یا نه! نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم آن را برای گروهها بفرستیم حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره،از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم❤ برادرم خواهرم... شاید دختر مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره... شاید پسری وضعیت مالی مناسب فعلا برای ازدواج نداره... حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه... که آه یه انسان دلشکسته عرش رو به صدا درمیاره نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میای جزییات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده! دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم... چون هر مردی وسعش نمیرسه به زنش هدیه بده.... خواهرم مراقب باش هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره... هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره.... یه خانوم میاد جهیزیه 700,800 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره میزاره توی دنیای مجازی که چشم همه درآد... هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره یا پدر داره ولی مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزاره... یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه... میخوایم به کی فخر بفروشیم با این کارامون... خدا عالمه فقر فرهنگی داریم شاید... خواهران و برادرانم ما اهمیت توکل بر خدا رو انکار نمیکنیم... رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید... میایم توی گروهها جوک میزاریم... دوست دخترم زنگ زده بیا خونمون من تنهام... و هزاران پست مشابه دیگر که داریم با زبون بی زبونی به نوجوونا و جوونا میگیم که این کارا عیب نیست... کم کم داریم با این جوکها نشون میدیم که عفت و عصمت دختر یه مسئله بی ارزشه که هر پسری از راه برسه دخترامون باید خودشونو در اختیارش قرار بدن... حواسمون باشه که توی گروه ها دخترای کم سن و سال هم هستن که شاید فکر کنن دنیای بیرون از فضای مجازی هم باید اونطوری باشن کسی داشت راه میرفت پایش به سکه ای خورد فکر کرد طلا است نور کافی هم نبود،کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده دید یک سکه 25 تومنی است بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده پنجاه هزار تومانی بوده است گفت: چی را برای چی آتش زدم! واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست... ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم... و خودمان هم خبر نداریم از هر کسی که تو هر گروهی این متن رو میخونه و قبولش داره خواهش میکنم انتشار بده تا یادمون نره داریم چیکار می کنیم و حواسمون نیست خواهشا فرهنگ غلط رو با جوک هامون تو جامعه رواج ندیم... خیلی دختران و پسران سن پایین الان در تلگرام هستن لطفا سعی کنیم با کمک یکدیگر جامعه ای پاک را ترویج کنیم. در انتشار این پیام لطفا کوتاهی نکنید 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed