eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
5.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
4هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷دو رفیق را کنار هم معنی کردند🌷 ◇دستِ داوود بصائری(شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم. به اکبر هم سفارش کردم مراقب داوود باشد. از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم. خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم. ◇صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس می‌کردیم پوست بدنمان دارد می‌سوزد و ریه‌هایمان داغ شده است. ◇زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آن‌ها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند. ◇دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله‌ی توپ ۱۲۰ نزدیک آن‌ها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست، دیدم سر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده‌اند. ◇قلبم داشت از حرکت می‌ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند. ◾️پیکر مطهرشان تا سال ۱۳۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده است. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
🌷دو رفیق را کنار هم معنی کردند🌷 ◇دستِ داوود بصائری(شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم. به اکبر هم سفارش کردم مراقب داوود باشد. از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم. خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم. ◇صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس می‌کردیم پوست بدنمان دارد می‌سوزد و ریه‌هایمان داغ شده است. ◇زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آن‌ها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند. ◇دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله‌ی توپ ۱۲۰ نزدیک آن‌ها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست، دیدم سَر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده‌اند. ◇قلبم داشت از حرکت می‌ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند. ◾️پیکر مطهرشان تا سال ۱۳۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده است. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed