eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ از تو می‌پرسند : - زیبایی را کجا می‌شود یافت؟! به آنها بگو درچهره‌ی آنان که از خُدا حیا می‌کنند !🌼( : ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گــمنامـی را انتخاب‌ کرده‌ای کـه قید زمان‌ و مکانـی در کار نباشد.. تا دلھا را هر کجا که باشند گــــرد خود جمع‌ کنـی :))♥️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
وقت رفتن رزمنده‌ها دیدم شهید آقا ابراهیم هادی هم همراهشون هست، با دیدن ایشان خوشحال شدم؛ گفتم: آقا ابراهیم بیا امشب با ما همراه‌شو و به ما کمک کن. گفت: «حاج حسین من با تو بیام نمی‌گذاری من توی عملیات جلو برم.» هرچه اصرار کردم، نپذیرفت. در آخرین دیدار ساعتش رو که شاید آخرین تعلق دنیایی‌اش بود، از دستش باز کرد و به من داد و گفت: «حاج حسین، خیلی دوست دارم شهید بشم و یا اگر شهادت قسمتم نشد لااقل اسیر بشم و در اسارت ذره‌ای از آن چه حضرت زینب سلام الله علیها کشید من هم احساس کنم.» ابراهیم این رو گفت رفت و دیگه برنگشت. ابراهیم هادی آسمانی بود و در زمین جایی نداشت. او بی‌نام رفت و گمنام شهید شد، اما امروز نام شهید ابراهیم هادی شهره در همه جاست. 📎به روایت حاج حسین الله‌کرم ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
غروب بود. ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی قابلمه ای از من گرفت . . و بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش رفتم و گفتم : ابرام جون کله پاچه برای عجب حالی میده!! گفت : راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت و وقتی بیرون آمد ، ایرج با موتور رسید ، ابراهیم هم سوارش شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم حتما چند رفیق باهم جمع شده اند و افطاری می‌خورند. و از اینکه به من تعارف نکرده بود ناراحت شدم . . فردای آن روز که ایرج را دیدم پرسیدم : دیروز کجا رفتید؟ گفت : پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آنها دادیم . . آنها ابراهیم را شناختند و خیلی تشکر کردند خانواده ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم به خانه شان . . ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
بهش گفتن آرزوت چیه؟! گفت: آرزوی من هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با شهيد شوم! رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: خداوند به داوود وحی فرمود:"ای داوود! هیچ بنده ای نیست که ستمدیده ای را یاری رساند یا در ستمی که بر او رفته با او همدردی کند، مگر اینکه گام های او را در آن روزی که گام ها می‌لغزد، استوار نگه می‌دارم." 📚الدُّرالمنثور ، ۳/۱۲ ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
اگه میخوای همونی بشی که خدا میخواد و اخلاقت شبیه یه مومن واقعی بشه، باشهدا رفیق شو...💔 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
‏آنقدر‌ عاشقانه‌ برای خدا زندگی کرد که خدا هم‌ عاشقانه‌ گفت: “وَاصْطَنَعْتُكَ‌لِنَفْسِی” تو را برای‌ خودم‌ ساخته‌ام...♥️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
اگه نَفس خود را خدایی کنیم ، خدا کاری می‌کند كِ به‌جای تیر بارو رگبار، فقط صدایت، صدای اذانت ، نفس را در گلوۍِ دشمن حبس کندو آنان را تسلیم کند ! درست مثلِ ابراهیم ...♥ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازش پرسیدن : ابراهیم؟! چرا همراه بقیه‌ی رزمنده‌ها به دیدن امام نرفتی؟! جواب داد : "ما رهـبر را برایِ تماشا نمی‌خواهیم ما رهبر را می‌خواهیم برای اطاعت کردن" ❤️
شفاعتت میکنه اون شهیدی که؛ موقع گناه میتونستی گناه کنی ولی به حرمت رفاقت با اون گذشتی...!! ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
جاده‌‌ی زندگی‌ام بدجور به‌ پیـچ وخم‌ افتاده! دلم‌ محتاج‌ نیم‌نگاهی از شماست ای شهیـد اجابت‌ کن‌ دل‌ خسته‌ام‌ را ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
◇پنج سال پس از پایان جنگ کار تفحص در کانال کمیل آغاز شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا شدند اما از ابراهیم خبری نبود. مدتی بعد یکی از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد. ایشان گفتند: زیاد دنبال ابراهیم نگردید. او می خواسته گمنام باشد. بعید است پیدایش کنید. ابراهیم در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. ◇ آخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه شروع شد. پیکر شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ایام فاطمیه و پس از یک تشییع باشکوه هر پنج شهید در یک نقطه از خاک ایران به خاک بسپارند. ◇شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود ابراهیم را در خواب دیدم. با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: ما هم برگشتیم! و شروع کرد به دست تکان دادن. ◇ بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا را دیدم. تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکان خورد و ابراهیم از آن بیرون آمد. با همان چهره جذاب و همیشگی‌ به ما لبخند می زد! فردا تشییع باشکوهی برگزار شد. بعد هم شهدا برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند. ◇من فکر می کنم ابراهیم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بازگشت تا غبار غفلت را از چهره های ما پاک کند. برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می روم به یاد ابراهیم و ابراهیم های این ملت فاتحه ای می خوانم. 📎 به روایت خواهر شهید ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
مشق امروز من است. هزار و چهارصد بار از روی نام تو می‌نویسم تا یادم باشد از کربلای حسین علیه السلام تا هورالعظیم، از مکه تا فکه و از ساحل فرات تا قله های بازی دراز ، راه کوتاهی است به اندازه یک قطره از خون تو تا خدا... ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
همه ی که با پا پیموده نمیشنوند را به بده و معجزه ببین. شهــدا صدایت زده اند دست دوستی دراز کرده‌اند بـه سویت. همراهی با شهـدا سخت نیست که بگویـی خودشان دستت را میگیرند‌‌ تردیـد نکن. ای شهید دلم را برایت آماده کرده ام.به کدامین نشانی ارسالش کنم.؟ ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
گــمنامـی را انتخاب‌ کرده‌ای کـه قید زمان‌ و مکانـی در کار نباشد.. تا دلھا را هر کجا که باشند گــــرد خود جمع‌ کنـی :))♥️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم. دو کارتن بزرگ روی دوشش بود. جلوی مغازه ای کارتن ها را روی زمین گذاشت.جلو رفتم و گفتم: آقا ابرام برای شما زشته این کار باربرهاست نه کار شما! ابراهیم جواب داد: کار که عیب نیست این کار که من انجام میدم برای خودم خوبه مطمئن میشم هیچی نیستم جلوی غرورم رو می گیره. ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
شھادت یعنۍ: نمـیر حیف اسـت، بمـان، ساخته شـو،بسـاز! و در کلام آخر براۍ خدا، شھید شـو... :)👌🏻♥️! قهرمان من 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
زهرایی ها شهید می شوند این را من نمیگویم نگاه کن نگاهشان حتی لبخندشان هم عطر یاس دارد... رمزپرواز یا زهراست ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
💌گاهی که دلم برایت تنگ میشود و نمیتوانم خودم را به مزارت برسانم تنها دلخوشیم میشود چندتا عکس و خاطرات آشنا شدن با تو مرور کردنشان جانی دوباره میدهد و خوشبختی یعنی::::::داشتن یک که در تنگنا دعاگویت باشد ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
می‌گن: عمرِ رفاقت... وقتی از هفت سال بگذره... دیگه اون آدم برات رفیق حساب نمی‌شه؛ جزء خانواده‌ت می‌شه! دارم فکر می‌کنم... از شروعِ رفاقت با تو... داره خیلی می‌گذرد! و همیشه... تو بودی که سنگِ تمام گذاشتی! ❤️ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed