و سلام بر او که می گفت:
«اگر میخوای سرباز امام زمان(عج) باشی باید توانایی هات رو بالا ببری
شیعه باید همه فن حریف باشه
و از همه چی سر دربیاره»
#شهید_روحالله_قربانی
#سالروز_ولادت
#شهیدآرمان_وسیدروح_الله
@shahid_Arman_seyyed
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
رفته بودند جنوب، توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه حضرت زهرا(س) میخواند. یکدفعه روحالله بلند شد و گفت:
سید رسیدی به گوشواره...از رقیه بخون... از بیابونهای داغ... پای برهنه... دستهای سنگین دشمن...
میگفت و بلند بلند گریه میکرد. از خود بی خود شده بود. همه با دیدن حال روحالله به گریه افتادند.
عاشق حضرت رقیه(س) بود. همین که شنیده بود تکفیریها تا حرم حضرت رقیه(س) رسیده بودند داشت دیوانه میشد. بی قراریهایش بیشتر شده بود.
حتی نمیتوانست به راحتی غذا بخورد میگفت:
من نباید الان اینجا باشم و اون حرومیها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید برم...
.
آنقدر بیقراری کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگها...
#شهید_روحالله_قربانی
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed
🌹میگن رفیقِ شهید، شهیدت میکنه...
اما نگفته بودند گاهی انقدر شبیه هم میشوند که آدم حیرت میکند...
.
چقدر شبیه هم بودید؛
هم دانشگاهی، همکار، هم رزم، دوست
مگر چقدر با هم انس داشتید؟
چی بینتان رد و بدل شده بود؟
در کدام طبقهی آسمان با هم وعده کرده بودید؟
.
هر دو #جوانِ بیست و شش هفت ساله
هر دو #مدافعِ حریم آل الله
هر دو غیور و شجاع
اما؛
اوجِ تمام این شباهتها در #شهادت شماست که جز خداوند هیچکس راز پنهانِ آن را نمیداند...
انگار سرنوشت تاریخ ۱۳ را برای هر دو شما انتخاب کرده بود.
یکی ۱۳ آبان و یکی ۱۳ دی...
.
اما #شهادتتان...
نمیدانم برای نحوهی شهادتتان به کی متوسل شدید؟
چه دعایی خوانید؟
دست به دامان کدام امام شدید؟
در کدام مجلس روضه، حاجت روا شدید؟
که هر دو مثل هم
در میانِ آتش راهی به گلستان بهشت پیدا کردید.
.
فقط این را میدانم که از هر طرف نگاه میکنیم شبیه روضهها شده اید...
.
آتش و دستی جدا
بدنی که اربا اربا شده بود...
.
و حالا سرنوشتی که حالا هر دوی شما را همسفرهی اربابتان حسین(ع) کرده بود.
.
🌹رفاقت خوبه بهشتی باشه
مثل روحالله مثل وحید💔
#شهید_روحالله_قربانی
#شهید_وحید_زمانینیا
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed
رفته بودند جنوب، توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه حضرت زهرا(س) میخواند. یکدفعه روحالله بلند شد و گفت:
سید رسیدی به گوشواره...از رقیه بخون... از بیابونهای داغ... پای برهنه... دستهای سنگین دشمن...
میگفت و بلند بلند گریه میکرد. از خود بی خود شده بود. همه با دیدن حال روحالله به گریه افتادند.
عاشق حضرت رقیه(س) بود. همین که شنیده بود تکفیریها تا حرم حضرت رقیه(س) رسیده بودند داشت دیوانه میشد. بی قراریهایش بیشتر شده بود.
حتی نمیتوانست به راحتی غذا بخورد میگفت:
من نباید الان اینجا باشم و اون حرومیها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید برم...
.
آنقدر بیقراری کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگها...
#شهید_روحالله_قربانی
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed