eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ ✨ما بی قرار یاریم همه ❣بر درد فراق او دچاریم همه ✨از پای به جان او نخواهیم نشست ❣تا سر به بسپاریم همه 🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
✍️ « شبیهِ عشقشان می‌شوند، شبیهِ معشوقشان» ◇به حاج بابا معروف بود در روستای خودشان. از نگاه من چهره‌اش با همه فرق داشت، نگاهش هم همینطور. لباس پوشیدنش هم همینطور، او فقط پیراهن سفید می‌پوشید. ◇گهگاهی که به آن روستا می‌رفتیم و با نوه‌هایش بازی می‌کردم و بیشتر می‌دیدمش، با خودم فکر می‌کردم او خوشگل‌تر از همه‌ی پیرمردهای دنیاست. چیزی داشت که بقیه نداشتند انگار ... ◇دو تا دختر داشت و چند تا پسر! جانش می‌رفت برای دو تا دخترش. دختر اولش که در جوانی در یک تصادف به رحمت خدا رفت، همه فکر می‌کردند قلب حاج بابا کشش این مصیبت را نداشته باشد. با همه‌ی کودکی‌ام یادم هست وقتی رفتیم به روستایشان، با همان پیراهن سفیدش دم در ایستاده بود و به مهمانانش خوش‌آمد می‌گفت. ◇من خوب یادم می‌آید که بزرگترها درموردش حرفهای خوبی نمی‌زدند و سنگدلش می‌خواندند. اما من می‌دانستم او سنگدل نیست اتفاقاً خیلی هم مهربان است. این حرفها را با اینکه باور نکرده بودم ولی علامت سؤالش در ذهن من ماند تا ... ◇تا اینکه چند سال بعد دختر دومش با سرطان سختی از دنیا رفت. اینبار که همه از قبل چنین وداعی را پیش‌بینی می‌کردند منتظر بودند عکس‌العمل حاج بابا را ببینند. من نوجوان شده بودم و بهتر می‌توانستم شرایط دور و برم را تحلیل کنم. اینبار با میل خودم همراه شدم با جمع، برای عرض تسلیت! و باز هم همان صحنه را دیدم ... ◇حاج بابا با همان پیراهن سفید دم درب حیاط ، متین و سنگین ایستاده بود. می‌شد کوه درد را روی شانه‌هایش حس کرد، ولی این کوه درد اَبروانش را خم نکرده بود. ◇پدرم در آغوشش کشید و گفت؛ کمرمان شکست از این مصیبت! خدا صبرتان بدهد! گفت : لا یوم کیومک یا اباعبدالله (ص) خدا را هزار بار شکر که شما را شریک درد من قرار داد، و امان از درد کمرشکن زنی که کسی شریکش نشد! و اشک از کنار چشمانش لیز خورد و پشت هم چکید. ◇ اینبار حاج بابا در تیررس تهمت‌های بالاتری از مردم قرار گرفت، چون خودش دخترش را داخل قبر گذاشت با همان پیراهن سفیدش که حالا خاکی و گلی شده بود و خودش برایش تلقین خواند و اصلاً هم شیون و ناله نکرد. و من آن روز مطمئن شدم حاج بابا از همه‌ی پیرمردها خوشگل‌تر است! اما امروز علت اطمینانم را می‌فهمم. ◇ حاج بابا از همه خوشگل‌تر بود، که او را از همه خوشگل‌تر و قوی‌تر و مَردتر کرده بود. دردِ بزرگتر که به جانت بیفتد آنقدر قابل احترام می‌شود که دردهای کوچکتر را قورت می‌‎دهی تا از آن درد بالا نزنند! قدشان از آن درد بزرگ‌تر نشود! بروز و ظهورشان از آن درد واضح‌تر نشود. ◇حاج بابا بود و دلش نمی‌خواست جلوی خدایی که خاندان نبوت و ولایتش را با دردهای بزرگ صیقل داد، از دردهایش نق نق کند. حاج بابا خوشگل‌ترین پیرمرد دنیا بود، اما مردم این را نمی‌دانستند!
زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند. دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ جوانانی که با ذکر ، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای برگزید. عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهید مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد. او همچون جوان دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود. به مناسبت سالروز شهادت ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء
عطر شهادت چه فرقی میکند سوریه، ایران، عراق خدایا_عاشقم_کن انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمےشناسد و تا او را نشناسد دوست دار او نمی شود و تا محبوب او نشود عاشق نمی شود و تا نباشد نمے شود۔۔۔۔ 🌷🌹🌷🌹 تصاویر و اسامی شهدای حادثه تروریستی چابهار پلیس: - سرهنگ عباسعلی میر - ستوان یکم مسلم کریمی مرزداران: - ستوان سوم جواد جهان بیگی - گروهبان محسن حسین نیا سپاه: - سرگرد حسین انتظاریان - ستوان یکم امیر محسن حسن نژاد 💥💥💥💥💥 🔹بامداد امروز، اعضای وابسته به گروهک تروریستی موسوم به «جیش‌الظلم» به صورت هم‌زمان به چند مقر نظامی و انتظامی در راسک و چابهار حمله کرده بودند.که بارشادت وفداکاری نیروهای جان برکف مدافعان وطن وباپیروزی رزمندگان وشکست تروریست ها عملیات به پایان رسید 🔹در این حملات تروریستی ، تعدادی از مدافعان امنیت به شهادت رسیده‌اند و تعدادی نیز زخمی شده‌اند. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed