eitaa logo
شهید آقا بهروز واحدی
417 دنبال‌کننده
170 عکس
180 ویدیو
2 فایل
کانال اولین شهید مدافع حرم ۱۴۰۳ شهید بهروز واحدی متولد ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ شهادت :۷ فروردین ۱۴۰۳ ارتباط با ما: @AghaBehroozVahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه گمنام می خرد...🌹 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
یادمه صبح از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت بودم که نمیتونستم برم تشییع شهید... درسته از قبل اصلا نمیشناختمش ولی خیلی دوست داشتم حتما تو مراسماتش شرکت کنم ولی چه کنم مشغله های کاری سر منو اونقدر شلوغ کرده بود که حتی تشییعشم نمیتونستم برم...خیلی حالم بد بود.😔 رفتم پی کارهام که اصلا نمیدونم چی شد ولی سر از حوالی امامزاده حسن(ع) در آوردم و درست زمانی رسیدم که از جایگاهش روی ماشین داشت به روی دستای مردم منتقل میشد که بازم اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد که خودم رو زیر پیکر مطهر و دیدم و تابوت روی شونه هام بود...💚 دیگه حالم دست خودم نبود و فقط داشتم اشک میریختم انگار که رفیق چندین ساله من بوده و خیلی خاطره ها با هم داشتیم و اصلا سیل جمعیت هم حواسمو پرت نمیکرد و متوجهش نبودم ، حس میکردم تنها منم و داداش بهروزم...😭 همینطور شهید رو گذاشتن روی جایگاه و مداح شروع به مدیحه سرایی کرد و سردار سخنرانی ولی باز من متوجه چیزی نبودم و بعدا از فیلم ها متوجه همه این اتفاقات شدم ؛ من فقط در این مدت چهره نورانی جلو چشمم بود داشتیم با هم صحبت میکردیم و یه عالمه حرفای گرم و شیرین از بهم میزد و منم همینطور گریه میکردم...💚🖤 از من دلیل گریه هامو پرسید و من توضیح دادم که من از خودم ناامیدم و فکر نمیکنم روزی عاقبت شما نصیب من هم بشه ... با اینکه اصلا من تا حالا شهید رو ندیده بودم به اسم منو صدا کرد و گفت انشاالله اون روز میرسه نگران نباش...🤲🖤 من هم از اون روز حس برادری و دارم با شهید و هرروز به نیتش چندتا میفرستم... ❤️💚 شادی روح شهید صلوات...🌹 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
یادمه محرم بودش تو گروه مجازی پایگاه اطلاعیه هیئت های بزرگ تهران رو فرستاده بودن... هرکسی درباره یه هیئت اظهار نظر میکرد و میگفت هیئت مثلا فقط هیئت فلانی یا حاج فلانی... بحث بحث داغی بود و همه توجه ها به اظهارنظر ها بود ولی یه نظر بود که دیگه بعدش هیچ نظری دیگه نبود و زد رو دست همه حرف ها ، اونم پیام و نظر بود....❤️ که نوشت: هیت فقط اونجایی که با دلی شکسته و چشمی پر از اشک حسین علیه‌السلام را درک کنیم...🖤💚 شادی روح شهید 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
سلام رفقا ختم صلوات به نیت شهید که انشاالله مورد شفاعت شهید باشیم... 🌹 https://EitaaBot.ir/counter/a0n 🌹 نحوه استفاده از لینک: 1-اول بزنید رو لینک و وارد لینک بشین. 2-کامل بخونید ببینید چیه ؟؟ 3-نیت کنید و روی کلید ثبت کلیک کنید. 4-تعداد صلوات که میتونید بفرستید وارد کنید. 5- کلید ثبتو کلیک کنید. @shahid_behrooz_vahedi
چند روزی بود صلوات نذاشته بودیم... دم افطاره انشاالله یاد کنیم آقا بهروز رو که اون دنیا یادمون کنه...
یادمه همیشه در حال کتاب بود و مخصوصا کتب دینی.... هروقت ازش پیگیر میشدیم متوجه میشدیم که در حال تمام کردن کتاب های مختلفه... خونشون که میرفتیم یه کتابخونه داشت که توش کتاب های مختلف و و دیده میشد... حتی قبل از متاهل شدنشم که یه خونه نقلی خودش داشت که اونجا به و گوش کردن سخنرانی و کارهای روزمره اش مشغول بود ، هروقت اونجا هم میرفتیم میدیدیم چندتا روی هم گذاشته شده... بعضی از کتاب ها که اونقدر سنگین بود فقط بود که میتونست با چندبار مطالعه متوجه اونا بشه... حتی یادمه یه مدت کتاب میگرفت و شروع میکرد حدیث انبیا و اهل بیت علیهم‌السلام را حفظ میکرد و به خاطر همینم بود که بار دینی و مذهبی بالایی داشت و چندباری هم برای سخنرانی به هیئتمون دعوتش کرده بودیم.... خیلی مردی شادی روح شهید بهروز واحدی 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
یادمه چندین سال پیش بیکار نشسته بودم و فکر و خیال خیلی اذیتم میکرد... دیگه کلافه شده بودم که اومد،دید من کلافم و گفت : +چی شده چرا بی حالی ؟؟ _آقا بهروز ته جیبم خیلی خالیه... +چرا سرکار نمیری خو؟ _نیست و کار خوب گیر نمیاد.. دیدم یهو دستمو گرفت از جام بلندم کرد و گفت : +پاشو بریم سرکار !!! _آقا بهروز کجا آخه ؟! +پیش خودم ...! اون موقع ها شغلش برقکاری بود ... یادمه باهم رفتیم کار رو شروع کردیم؛ تو کارش خیلی ماهر بود و نیازی هم به من نداشت چون تکی کار رو در میاورد ولی به هرحال منو برد که یک روزم که شده بیکار نباشم . یادش بخیر... به هزینه خودش غذا گرفت و خلاصه خیلی حق گردنمون گذاشت... خواستم بگم تو پوست و استخونش بود ...🌹 من اینا رو نوشتم که از آقابهروز بگم ... ❤️ بگم که بود و عاشق $شهادت... 🖤 و در آخر به رسید و نصیبش شد .💚 نثار شادی روح و آقا عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌ .🌺 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند!🥀 🆔@shahid_behrooz_vahedi
امروز ساعت ۱۴ انشاالله یه لایو(پخش زنده) از مزار شهید میزارم که انشاالله رفقایی هم که دور هستن از مزار ، از راه دور زیارت کرده باشند...
سلام تا چند دیقه دیگه پخش زنده
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز جلوی مغازه رفیقمون جمع شده بودیم،و منتظر بقیه رفقامون بودیم که بریم هیئت .... صحبت ها زیاد بود که در میان این صحبت ها یکی از دوستان از در خواست یک یادگاری کرد . دست در جیب انداخت تا چیزی به عنوان یادگاری پیدا کند،اما چیزی جز یک تکه کاغذ پیدا نکرد.‌‌‌‌‌.... در آن لحظه که تکه کاغذ را پیدا کرد،از رفقا درخواست خودکار کرد. و یکی از دوستان جمع ، یک خودکار به ایشون داد که روی کاغذ نوشت: نه دنیا آنقدر زیباست نه مرگ آنقدر تلخ که بخواهیم شرافت خویش را از دست دهیم ۱۳۹۹/۰۴/۰۹ 🆔@shahid_behrooz_vahedi
یک روز که داشتم از باشگاه به سمت خونه برمیگشتم ، دیدم دم در مسجد وایساده و داره با گوشیش کار میکنه و فکرش انگاری مشغول یک چیزی شده بود رفتم جلو تا ببینمشون و یه سلامی عرض بکنم و احوالاتشون رو بپرسم. -سلام +سلام داداش خوبی انشاالله بهتری -ممنون شما خوبید؟ +شکر خدا -اقا بهروز کمک نمیخواید،انگاری که یه چیزی فکرتون رو مشغول کرده...؟! +نه داداش چیزی نیست ، قرآن گوشیم باز نمیشه. -اقابهروز میخواید بدید یه نگاهی بندازم +بیا داداش گوشیو از گرفتم و یه نگاهی به برنامه انداختم و متوجه شدم که این برنامه ، نیاز به بروزرسانی داره. -آقابهروز این برنامه باید بروزرسانی بشه ، بروزرسانی کنم؟؟ +باشه داداش مشکلی نیست ولی داخل این برنامه فقط میتونی صوت ۱۰ تا سوره رو دانلود کنی ، برنامه دیگه ای نمیشناسی؟ -چرا میشناسم میخواید براتون نصب کنم..؟؟ +آره نصب کن نصب کن برنامه رو برای آقا بهروز نصب کردم و شروع کردم به توضیح دادن برنامه و کارهایی که می‌شد توش انجام داد . +داداش بی زحمت برو توی قرآن این سوره هایی که میگم رو علامت بزن که همیشه دم دست باشن. -چشم بفرمایید +سوره یس ، سوره نور ، سوره واقعه ، سوره جمعه و ....... سوره ها رو که علامت زدم و کارم تموم شد ، کلی تشکر کردن و ، بابت این موضوع خوشحال شدن. اونقدر خوشحال شدن که حد و وصف نداشت.... چیزی که اونروز خیلی توجهمو جلب کرد این بود که خیلیامون شاید فضای مجازیمون به مشکل بخوره اونقدر ناراحت بشیم ولی شهید برای قرآن گوشیش داشت غصه میخورد... البته باید بگم که ما هرموقع رو دیدیم یه جایی فرصتی پیدا میکرد یه جیبی کوچیک هم داشت که باز میکرد و میخوند....🖤 شادی روح و صلوات...🌹 🆔 @shahid_behrooz_vahedi 💚
راحت بخواب که همرزمانت برای انتقامت آماده شدن.... 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
آقا بهروز صدامونو داری؟؟ داریم میریم برای آزادی قدس... 🆔 @shahid_behrooz_vahedi
یادمه اوایل که برای دفاع از حرم میرفتن سوریه و میومدن هرکس ازشون میپرسید کجا بودین میگفت کرمانشاه توی آشپزخونه کار میکنم.... هرکس ام میفهمید که مشرف میشن سوریه باز زیر بار نمیرفت و میگفت ما لیاقت نداریم بریم سوریه که.... حالا اگه زیر بارم میرفت میگفت اونجا ما برای رزمنده ها غذا میپزیم و اینطور چیزا... حتی یادمه سرش زخم شده بود و ما هم میدونستیم تو جنگ این اتفاق افتاده ولی در جواب اینکه چه اتفاقی افتاده ؟ جواب میدادن توی آشپزخونه دیگ خورده بهش.. بچه ها هم باور میکردناااا... یه سری ازش پرسیدم آقابهروز چرا اینطوری میگی: گفتن اونی که باید بدونه خودش میدونه ،چرا باید همه بدونن؟! 🆔 @shahid_behrooz_vahedi