eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9.5هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر آنهایی که ⇜رفتند تا بمانند ⇜و نماندند تا بمیرند 🔹دعـا داشتند ادعا نداشتند 🔸نیایش داشتند نمایش نداشتند 🔹 حیــا داشتند؛ ریا نداشتند 🔸رســم داشتند اســم نداشتند #محمود_رضا #رفیق #شهادت #صبحتان_شهدایی @shahid_beyzaii
📌 📝 🔹 بِاَبي اَنْتَ وَاُمّي 🔆پدر و مادرم فدایت شود مولا @shahid_beyzaii
▪️یک سال و نیم فراق امامش را تاب نیاورد/ من نه از دوری تو صبورم و نه از فراقت بی قرار، کاش منتظر بودن را از زینب امیرالمومنین بیاموزیم...😞 👌بی وفایی شرط عاشقی نیست... 💢 قربان غریبی ات شوم مهدی جان/ ای کاش که صاحب الزمان، زینب داشت😔 🏴 شهادت را به امام زمان و شما همراهان تسلیت میگوییم🙏 @shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت زینب.mp3
454.4K
◆وفات حضرت زینب (سلام الله علیها)◆ 🎙حجت الاسلام و المسلمین 🔰 موضوع : روضه حضرت زینب(س) (س) @shahid_beyzaii
🌹اعمال «اُم داوود» از اعمال مستحبی وارد شده است که بجا آوردن آن در پانزدهم ماه رجب ثواب فراوانی دارد.         @shahid_beyzaii
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹 زیارتنامه_حضرت_زینب اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، سلام بر تو اى دخت رسول خدا. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَةَ وَخَدیجَةَ، سلام بر تو اى دخت فاطمه و خدیجه. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، سلام بر تو اىخواهر حسن و حسین. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکـاتُهُ، سلام بر تو اى عمه ولى خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنـا وَبَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّةِ، سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار کند میان ما و شما در بهشت وَحَشَرَنـا فی زُمْرَتِکُمْ، و محشور گرداند ما را در گروه شما وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبیِّکُمْ، و وارد کند ما را بر سر حوض پیامبرتان وَسَقـانـا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طـالِب، و بنوشاند ما را از جام جدتان، از دست (ساقى کوثر) على بن ابى طالب. صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ، درود خدا بر شما باد. اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنـا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، از خدا مى خواهم که بنمایاند به ما در مورد شما خوشحالى و فرج (وظهور) شما را وَاَنْ یَجْمَعَنـا وَاِیّـاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ و گرد آورد ما و شما را در گروه جدتان مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، محمد(صلى الله علیه وآله)، وَاَنْ لا یَسْلُبَنـا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ، و نگیرد از ما معرفت شما را که براستى او سرپرست توانایى است. اَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ بِحُبِّکُمْ، تقرب مى جویم به درگاه خدا به وسیله دوستى شما وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ، و بیزارى جستن ازدشمنانتان، وَالتَّسْلیمِ اِلَى اللهِ راضِیاً وتسلیم شدن به پیشگاه خدا بارضایت مندى وخوشنودى بِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِر، بدون انکارو گردن فرازى وَعَلى یَقینِ مـا اَتى بِهِ مُحَمَّدٌ، و از روى یقین به درستى آنچه محمد(صلى الله علیه وآله) آورده وَبِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یـا سَیِّدی، و بدان راضى وخوشنودم و مى جویم باین وسیله عنایت ترا اى سرور من، اَللّهـُمَّ وَرِضـاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ، خداوندا! خشنودى تو و خانه آخرت را خواستارم. یـا سَیِّدَتی یـا زَیْنَبُ، اى بانوى من، اى زینب، اِشْفَعی لی فِى الْجَنَّةِ، شفاعت کن براى من در مورد بهشت فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ، که به راستى براى تو در پیشگاه خدا منزلتى است بزرگ. اَللّهـُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعـادَةِ، خداوندا! از تو مى خواهم که سرانجام کارم رابه خوشبختى ختم فرمایى فَلا تَسْلُبْ مِنّی مـا اَنَا فیهِ، و از من نگیرى ایمانى را که در آن هستم وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، و جنبش و نیرویى نیست جز به یارى خداى والاى بزرگ. اَللّهـُمَّ اسْتَجِبْ لَنـا خدایا! به اجابت رسان دعاهاى ما را وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ، و بپذیر آن را به بزرگوارى و عزّت وَبِرَحْمَتِکَ وَعـافِیَتِکَ، و به مهر و عافیت خودت، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ، و درود خدا بر محمّد(صلى الله علیه وآله)و تمام خاندانش وَسَلَّمَ تَسْلیماً یـا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. و هم سلام مخصوص او بر ایشان باد اى مهربانترین مهـربانــان. @shahid_beyzaii
دلبر و بادِ خزان با غمِ دل ، دست به دست بی سبب نیست اگر جمعه پریشان باشد 😔 😔 😔 @shahid_beyzaii
⚠️ سخن‌نگاشت| برخورد دوگانه غربی‌ها با تروریسم 🔻 رهبرانقلاب، روز گذشته در حرم مطهر رضوی: در همین قضیه‌ی اخیر #نیوزلند -کشتار مسلمانان- اسم این از نظر آنها #تروریسم نیست! اروپایی‌ها -نه سیاستمدارانشان نه رسانه‌هایشان- حاضر نشدند اسم حرکت تروریستی روی آن بگذارند؛ گفتند حرکت مسلحانه! هرجا حرکتی علیه یک فرد که مورد علاقه‌ی غربی‌هاست صورت بگیرد، آنجا بحث تروریسم و #حقوق_بشر ردیف می‌شود برای مقابله؛ اما اینجا به این وضوح نمی‌گوید این حرکت تروریستی است. این‌ها این‌جوری‌اند. ۹۸/۱/۱ @shahid_beyzaii
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نماهنگ ✓ رهبر انقلاب: اگر سعودی نیروگاه هسته ای و موشکی هم بسازد، نگرانی نداریم، در آینده نه چندان دور بدست #مجاهدان_اسلام خواهد افتاد.. @shahid_beyzaii
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️ ◾️▪️🌷🌷🌷🌷🌷◾️ ◾️🌷▪️ ◾️◾️ ◾️🌷▪️ ◾️🌷▪️ ◾️🌷▪️ ◾️◾️ ◾️🌷🌷🌷🌷🌷🌷◾️ ◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️ ادامه ی دعوا با یکی از دوستان و... آن زمان ماشین نداشتیم.با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند.یادمان شهدا، چندتا پله می‌خورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد. پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23 رمضان بود. من فقط او را نگاه می‌کردم.گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌کرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد. اولین بار،مصطفی به همراه تعدادی از دوستانش به آشپزخانه ای در دمشق که پخت و پز غذای رزمنده ها را انجام می دادند رفت. بعد از چند هفته ای،آشپزخانه دیگر نتوانست خواسته‌های مصطفی را برآورده کند. مصطفی اصلا برای آشپزخانه نبود. غذا پختن کار مصطفی نبود. او اصلا آشپزی بلد نبود. ممکن است اگر آقایان در خانه تنها باشند برای خودشان یک نیمرو درست کنند، مصطفی حتی نیمرو هم درست نمی‌کرد. آشپزخانه بهانه‌ای برای رسیدن به چیز دیگری بود.زمانی که آمریکا، سوریه را تهدید به حمله هوایی کرد،دستور رسیده بود که باید آشپزخانه تحویل داده شود و نیرو ها هم به تهران برگردند.ولی مصطفی اهل برگشت نبود. به خاطر این که به ایران برنگردد، به همراه یکی از افرادی که در آشپزخانه با او آشنا شده بود از آشپزخانه فرار کرده بودند. همه افرادی که برای ماموریت آشپزخانه رفته بودند 20 یا 25 روزه برگشتند. از آنها پیگیر بودم که مصطفی کی بر می‌گردد؟ آنها به من نمی‌گفتند که هیچ خبری از مصطفی ندارند اما می‌گفتند که رفته و با کاروان بعد می‌آید. بعد از چند روز تازه فهمیدیم مصطفی از آشپزخانه فرار کرده. نگرانیم حالا چند برابر شده بود ذهنم پر شده بود از سوال های نگران کننده: در کشور غریب و جنگ زده مصطفی کجا میتونه بره؟؟؟ اونکه اصلا کسی رو سوریه نمی شناخت؟؟؟ این سوال ها از یکطرف و از طرفی دیگه اصلا تو این مدت که از آشپزخانه رفته بود با هم تماس تلفنی نداشتیم، بد جوری آشوبم کرده بود.45 روز از مصطفی بی خبر بودیم تا خودش برگشت... ( با نام جهادی سید ابراهیم) ◾️🌷▪️◾️▪️🌷◾️ ◾️▪️🌷 🌷▪️◾️ ◾️▪️▪️ ▪️▪️◾️ @shahid_beyzaii
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️ ◾️▪️🌷🌷🌷🌷🌷◾️ ◾️🌷▪️ ◾️◾️ ◾️🌷▪️ ◾️🌷▪️ ◾️🌷▪️ ◾️◾️ ◾️🌷🌷🌷🌷🌷🌷◾️ ◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️ ادامه ی فرار از آشپزخانه و بعد از 45 روز که آمد برایم تعریف کرد از آشپزخانه رفته و ده روزی را با رزمندگان عراقی بوده است.و با آن هابه عملیات میرفته. رزمندگان عراقی 24ساعت عملیات می‌کردند و بعد بر میگشتند و 48 ساعت استراحت می‌کردند. مصطفی می‌گفت در این 48 ساعتی که عقب از میدان جنگ هست اذیت می‌شود. می‌گفت که چرا باید 48 ساعت بیکار باشد؟ بار دوم رفت عراق و با عراقی ها به سوریه اعزام شد.دومین ماموریتش 75روز طول کشید. بار دومی هم که با عراقی‌ها رفت بخاطر آن 48 ساعتی که استراحت داشتند از آنها جدا می‌شود و در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) با رزمندگان فاطمیون آشنا می‌شود. مصطفی برای سومین اعزام می‌خواست همراه فاطمیون باشد.هر چند که حالا با رزمندگان عراقی آشنا شده بود و تقریبا دیگر مشکلی در اعزام نداشت.به همین خاطر قصد کرد به مشهد برود،منم همراه او به مشهد رفتم. اما فاطمیون رزمنده ایرانی راه نمی‌دادند. فقط اینم به عنوان یه نکته عرض کنم با اینکه سری دوم اعزامش با ابوحامد آشنا شده بود و رضایت او را هم به دست آورده بود ولی خب آنها قوانین خاص خودشان را داشتند. مصطفی مهارت خاصی در یادگیری زبان و لهجه داشت. عربی را دوست داشت و کمتر از یکی دوماه یاد گرفت. خیلی سریع لهجه افغانستانی را هم یاد گرفت. فقط باید می‌خواست و اراده می‌کرد.اما در مورد سفر مشهد. زمانی که در هتل بودیم به بهانه سر زدن به دوستان مجروحش از هتل خارج شد. رفت عکسی سه در چهاری گرفت و دیدم که این عکس با چهره او خیلی فرق می‌کند. مصطفی آدمی نبود که بخواهد محاسنش را کوتاه کند، من هم خیلی به ظاهرش حساس بودم. وقتی آمد دیدم که محاسنش را کاملا کوتاه کرده است. علتش را پرسیدم، گفت که می‌خواست عکسی بگیرد تا کسی او را نشناسد. با خنده و شوخی ماجرا را تمام کرد و من هم دیگر اصراری برای فهمیدن داستان نکردم. برای اینکه آماده‌ام کند و کم کم بطور غیر مستقیم بگوید که قصدش چیست، من را به حرم برد.آنجا با دو نفر از رزمندگان فاطمیون که با همسرانشان آمده بودند نشستیم و صحبت کردیم.در صورتی که من تصور میکردم فقط برای زیارت رفته بودیم. بعد که برگشتیم و سریع بعد با فاطمیون اعزام شد، فهمیدم که آن زمان می‌خواست غیر مستقیم من را با فضا آشنا کند. همه کارهایش را در همان سفر مشهد انجام داد... ( با نام جهادی سید ابراهیم) ◾️🌷▪️◾️▪️🌷◾️ ◾️▪️🌷 🌷▪️◾️ ◾️▪️▪️ @shahid_beyzaii