🍃💌 #فتامل
_انگار اوضاع دارد سخٺ و سخٺ تر مےشود.
_ بلہ! دقایق "پایانےِ" بازی اسٺ، مبارزه بہ نقطہ ی نہایٺ رسیده.
_ چرا دشمن تا این اندازه سخٺ مےجنگد؟
_ حق دارد، در تمام این سالہا ما پیش آمده ایم و او عقب نشسٺہ اسٺ؛ اڪنون همہ هستی اش را در خطر مےبیند!
#وحید_یامین_پور
#بےٺفاوٺهاسقوطمےڪنند..
💌 @shahid_dehghan 💌
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
هر چه نزدیک تر میشوم به آخرِ سفره!
عطرِ دل انگیزِ بهشت، غلیظ تر میشود!
روزهای آخر، ساعتهایِ اوجِ دلتنگی اند!
رحم کن به بنده ای که بویِ آغوشِ تو،
رویِ پیراهنش جا مانده است !
| ربَنّا آتِنا من لَدُنکَ رَحمَه | ....
#شبتون_خدایی🌙
🍃❤️| @shahid_dehghan
🍃| #دل_بده
این هم بساط نوکر بی دست و پای تو....
گدا را حلال کن...
روز های آخر است...
💌| @shahid_dehghan
💌|#خاطره
دوازدهم خرداد سال ۹۴ بود که خبر شهادت اولین شهید فاتحین پخش شد. #شهید_عقیل_بختیاری
خبر تلخی بود😔 حتی برای محمد که تازه از بستر تصادف بلند شده بود و هنوز بدنش جراحت داشت. بدنش زخمی بود🤕 اما خودشو رسوند بهشت زهرا برای مراسم تدفین. یادمه بعد از مراسم، از نزدیک مزار اومد کنار. یکی از فرماندهانش در فاتحین، همراه همسرش دورتر ایستاده بودن و من باایشان فاصله چندانی نداشتم.
نگران محمد بودم و زخم های بدنش و لباس مشکی که تنش بود و آفتاب داغ خرداد ماه...😣
متوجه حضور فرمانده شد، چند قدمی نزدیک شد برای احوالپرسی اما یهو راهشو کج کرد و رفت... 😧باهم که تنها شدیم، گفتم: محمد! مودبانه تر بود که برای احوالپرسی و احترام می رفتی!
تعجب کرد: مگه تو هم اونجا بودی؟؟؟😲 گویا همین که متوجه حضور یک خانوم کنار اون بنده خدا شده، عقب کشیده حتی انقدر توجه نکرده که خواهرشو ببینه!!!😳
می گفت: خانومش معذب میشد اگه می رفتم جلو! بعدا ازش عذرخواهی می کنم...
.
همین؟؟؟ دلیلش برای جلو نرفتن، نامحرم بودن نبود! معذب شدن اون خانوم بود! نامحرمی جای خودش...
همون روزا بود که عکس شهید بختیاری رو می آورد و باخنده می گفت: ببین! بااین مدل مو هم میشه شهید شد!!!! 😂
💌@shahid_dehghan
4_5767002869244887752.mp3
7.09M
🍃📝| وصیت نامه #شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے از زبان خواهر شهید🌹
🔹نشر دهید.
•┄❁🌹❁┄•
@shahid_dehghan
•┄❁🌹❁┄•