eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
📝🍃| ... عطر محمدی...🌸 بارها به خوابم آمد و هر بار من شادتر می شدم طوری که باعث حیرت اطرافیانم می شد. حضورش را هم همیشه احساس می کنم. بعد از شهادت رغبتی نبود تا کسی شیشه های عطر و ادکلن او را از کمد بیرون بیاورد و در فضای ورودی خانه هم هیچ عطری نیست، ولی هربار که وارد خانه می شوم عطرش را استشمام می کنم. انگار چند لحظه قبل خانه بوده و رفته و بوی عطرش همان جا پیچیده است. 🌷 🍃📿| @shahid_dehghan
بسم الرب الشهدا و الصدیقین 📝🍃| ... 🍃💕رزمایش نظامی..... روحـیـه‌اش پـر جـنـب و جـوش و هـیـجـانـی داشـت و بـه رزمـایـش‌هـا و بـرنـامـه‌هـای نـظـامـی بـه شـدت عـلاقـه داشـت، تـا آن‌جـا کـه مـی‌تـوانـسـت حـضـور پـیـدا مـی‌کـرد، خـیـلـی بـرایـش ارزش داشـت و آن‌قـدر مـهـم بـود کـه تـأکـیـد مـی‌کـرد مـن هـم بـا او بـروم و تـا حـدی بـود کـه اگـر نـمـی‌رفـتـم عـصـبـانـی مـی‌شـد و بـه رویـم مـی‌آورد کـه چـرا فـلان جـا رزمـایـش بـوده و مـن نـرفـتـه‌ام. 💜 🌷 💟🍃|• @shahid_dehghan
بسم الرب الشهدا و الصدیقین 📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 🌷 💌🍃|• @shahid_dehghan
...💌 زمانی که ضریح جدید حرم امام حسین (ع) نصب شد سنگ کاری داخل حرم نیز تغییر کرد و سنگ های مرمر سبز به سنگ مرمر سفید تغییر کرد. پدر شهید خلیلی در خصوص راز سنگ مزار شهید می گویند؛ یکی از دوستان رسول واسطه شد تا سنگ های سبز حرم که در انبار حرم بود سنگ مزار شود. سنگ مزار شهید نیز،به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین (ع) برش خورد و با آب طلا نیز نوشته شد. 🌹یکی از دوستان به نقل از کسی که کار حکاکی سنگ مزار را انجام داد می گوید؛ صبح با برادر شهید رفتیم بهشت زهرا و منتظر حکاک شدیم. حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت و گفت:‌ «ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم: چطور؟ گفت: اصلا نمیدونستم امروز قراره بیام اینجا» و در ادامه گفت :« دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (ع) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی.»😭 دوست گفت؛« ما که خشکمون زد،وقتی بهش گفتیم ضریح رو از حرم امام حسین علیه السلام آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد....» 🌸| @shahid_dehghan
بسم الرب الشهدا و الصدیقین 📝🍃| ... 🍃💕وصیت پسرم..... مـراسـم هـیـئـت کـه تـمـام شـد، بـه سـمـت حـیـاط امـامـزاده رفـتـیـم شـور و اشـتـیـاق عجیـبـی داشـت و تـأکـیـد مـی کـرد کـه بـه حـرفـش گـوش بـدهـم، بـا انگشت اشـاره کـرد و گـفـت کـه وقـتـی شهـید شـدم مـرا آن‌جـا دفـن کـنـیـد. مـن کـه بـاورم نـمـی‌شـد، حـرفـش را جـدی نـگـرفـتـم، نـمـی‌دانـسـتـم کـه آن لـحـظـه شـنـونـده وصـیـت پـسـرم هـسـتـم و روزی شـاهـد دفـن او در آن حـیـاط مـی‌شـوم. 🌷 💟🍃|• @shahid_dehghan
🍃💌| تشییع و خاکسپاری شهیدمدافع حرم به نیابت‌از و همه شما عزیزان ✨| ارسالے از 🍃| @shahid_dehghan
📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 💜 🌷 💌🍃|• @shahid_dehghan
📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 💜 🌷 🏴|• @shahid_dehghan
📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 💜 🌷 💌🍃|• @shahid_dehghan
📝🍃| ... ☘روضه بذارگوش کنیم....🌸 یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 💜 🌷 💌🍃|• @shahid_dehghan
کتاب(دل بی دلبستگی)mp3.mp3
2.45M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می‌شود به این: مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید می‌شود «» می‌شود... 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
همسایه های خانم جان.mp3
4.03M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ شهید شُهره ی شهرم ، همان مدافع عشق به شوق شهد شهادت به کوی فیض دمشق🌱 کتاب روایتگر اتفاقات سوریه، از زبان پرستاری درقلب منطقه ای در البوکمال، منطقه‌ای با ازدیاد زنانی که شوهرانشان برای داعش می‌جنگند و مردمانی که هم پیمانی‌شان با داعش از سر اجبار یا جهل ثابت شده است. 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
خداحافظ سالار.mp3
2.83M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ امتحانِ تو از امتحانِ من، جنگِ من، زخمِ من، سخت تره... همونطور که مصائب خانم زینب کبری(س) از امتحان امام حسین سخت تر بود... کتاب روایتگر زندگی سردار شهید حسین همدانی است. زندگی پر از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است. 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
یک روز بعد از حیرانی.mp3
3.64M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ به هر که هرچه داشتی بخشیدی حتی تیر‌ها هم از پیکرت خون نوشیدند... 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
یک روز بعد از حیرانی. روزهای قبل از نبودنت.mp3
3.22M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ هر روز از مزارت، بوی عشقت روان است.. عشقی که با بهای جانت خریده بودی🥀 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
فرشته ها هم عاشق میشوند.mp3
3.55M
◉━━━━━━──────     ↻ㅤ ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ㅤ ⇆ ...باید بروم. باید برویم. بایدحرکت کرد. روایتی‌ست از شیر زنان سرزمینم که مانند تمام زن‌ها دیگر، از فضا نیامده‌اند. معصوم هم نیستند. خودشان بارها اشتباه می‌کنند ولی یک فرق مهم با بقیه داشتند. آن هم اینکه هدف بزرگی داشتند، غصه‌های بزرگ داشتند. برای خوب بودن و خوب‌تر شدن تلاش می‌کردند... 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
کتاب یک روز بعد از حیرانی.mp3
5.09M
شَهیددست‌نوشته‌خُداست! درهمان‌لحظه‌که‌ما غافل‌ از، عشقِ‌یاربـودیم؛ شهداعاشق‌ شدند :) وخُداپای‌عشقشان‌ایستاد🙂 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
کتاب یک روز بعد از حیرانی1.mp3
2.94M
چقدر خوبه آخرش شهـٰادت باشه (: حسیـن جانم آخرین‌عبـٰارت باشه ..♥️🌱 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
به وقت وصال.mp3
5.73M
قراربودبرای‌سالگرد‌وصالت‌متن‌بنویسم..... هرچه‌فکروتلاش‌کردم‌که‌چه‌بگویم‌به‌تو هیج‌چیزی‌جزجاماندگی نیامد به ذهنم... اری.‌.حس‌جاماندگی‌دارد‌دیوانه‌مان‌می‌کند، دراین‌خفقان‌دنیای‌بی‌در‌وپیکر.... 🎧¦⇢ 📚¦⇢ 🎤¦⇢ ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄• @shahid_dehghan ❖‌┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الان که فکر می کنم فرق شوخی و جدیش رو شاید متوجه نمی شدم، به خودم میگم یا واقعا شوخی می کرده شوخی هاش رو خدا خریده ازش یا نه...! شوخی شوخی حرف جدی به ما می زده 🙂✨🍀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌