سخت است دلتنگ حرم باشی و ارباب نخواهد
به والله سخته..! به جون مادرم سخته..!
به دستای کوچیک علی اصغر سخته..!
منم کربلا نرفتم..! حال جامونده رو درک میکنم...!
امشب ان شاءالله همه مون کربلامو نو امضا کرده باشه خانوم...!
طاقت دوریت سخته حسین..! به پهلوی شکسته مادرت سخته..!
کسایی که امسال راهین..! به یاد رقیه قدم بزنن..!
من نیستم..!..
امشب بو برای همه کربلا نرفته ها دعا کنین...! ما کربلا نرفته ها هم دل داریم به والله..
هر کی جامونده حال منو میتونه درک کنه..!
التماس دعا ظهور دارم از همه ی کسانی که عازمن..! و همین طور کربلای همه رو بگیرین از آقا امام حسین...!
ا
دوستان
رمان به علت تبلیغات امشب گذاشته نمیشه
انشالله فردا ظهر ساعت 12چند پارت مهیج داریم
#وَتوتمآمِخواستہۍمنازدنیایۍ🤍. .
واوبہواوپیامایِاینکانالتورومیبره
بہسنگرهاۍخونیُونامہهاۍپارهپاره !
#زشتہبچہهیئتیااینجانباشنا🥺😅؛
- - -
بیاببینسیدچقدرزیباحقمینوازه😌!
- جمعیازدختراوپسراۍجونبرکف📞!!
@MOJAB_IR_313
@MOJAB_IR_313
@MOJAB_IR_313
#متعلقبہتنهاباقیماندهِزمین❤️🩹(: !
چقدر این بچه سید قشنگ میگه (:
آخہ هر کلمه اش منو میبره بہ ،
دنیای عشق و عاشقی با امام ِ زمان !
من کہ کِیف میکنم :
- @MOJAB_IR_313 ❤️🩹 !
چون خودم عضوم دوست دارم
تو هم بیای (: 🌱 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر توهم امام و مولای تمامی مسلمانان جهان رو #دوست داری پس حتما تو این کانال عضو شو👇🏻😭🏴
مداحی و روضه های سوزناک👇🏻🌷😭
https://eitaa.com/donyaemaddahi
فقط با کلیک کردن روی اسم ( امام حسین وارد این کانال شو )😔😭
به عشق امام حسین همان مظلوم کرب و بلا این جملات حسینی و زیبا رو از دست نده👇🏻🏴
https://eitaa.com/donyaemaddahi
#حسینی_میمانیم_تا_ابد 🏴😭
https://eitaa.com/donyaemaddahi
https://eitaa.com/donyaemaddahi
کلیپ ها و عکس های دلنوشته حسینی رو که میبینی اشکت درمیاد👆😭🌷🏴
اگه دلت مث من کربلا میخواد😔
اگه کلیپ های امام حسینی دوست داری❤️
فقط کافیه رو اسم این حضرت
کلیک کنی👇
🏴یا حسین مظلوم🏴
اولین کانالیه که اشک همه رو دراورد😭🏴👇🏻پیشنهاد میکنم قبل ورود صلوات بفرستی 👇🏻💢💔
https://eitaa.com/donyaemaddahi
یا حسین که نامش در دل غوغا میکند🏴💔
انشاءاللّٰھظھورآقامون🌿^.^!
#بخونیمبرـاےظھورهرچہزودتر . .( :🕊
دختریکہدرپسپرده
#حجاب
مخفیمیشود
ممکناستدرزمین.. گُمنامباشد..!
امآمطمئنمدرآسمانمشهوراست✨☁️
#چـٰآدࢪانـه
زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر
گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر
دخترت تشنه اشک است ولی باور کن
گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر
یا_رقیـہ_سلام_اللــہ💔
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقته اذانه..!
نشستی. پا گوشی.!
این گوشی که نشستی پاش بهونه ایی نمیشه برای نرسیدن به نماز اول وقتت.!
حداقل الان که نرسییدی به نماز جماعت...! برو در عوضش نمازشو اول وقت فرادا بخون..!
"📮♥️"
جنگامࢪوز،اسلحہنمۍخواد-!
اسلحہاتروبایدتومغزتپرورشبدۍ-!
ڪہبتونۍتودنیاۍمجازۍبادشمڹواقعۍ
بجنگۍ؛جنگایڹروزانخبہمؤمڹمیخواد،
نہعلّافتوفضاۍمجازۍ..🙂😐🚶🏽♂••
#تلنگرانه|#امام_زمان عج
💜🖤💜🖤💜🖤
🖤💜🖤💜🖤
💜🖤💜🖤
🖤💜🖤
💜🖤
🖤
💜رمان اورا 💜
قسمت صد شصت و یکم
خودم رو توی آینه نگاه کردم...
پیر تر شده بودم نه؟!
نواه کرم به قاب عکسش... حسینم دلم تنگ شده.
حتی برای همین چند دقیقه که از پیشم رفتی!
...
یک ماه بدون حسین گذشت..!
ماهی که حسین نبود بدجور شکسته شدم..!
یک ماه از دردونه ام عارفه میگذره..
.. عارفه هر روز بزرگتر میشه و یه ماهه باباییشو ندیده
یه ماهیی که خیلی سخت برام میگذره...!
الانم تو این حالم خانومای اونایی که سوریه هستن یه مجلس گرفتن... دوست ندارم برم...
اما برای حال این عارفه و عماد کوچولو میخوام برم..! چندروزیه حتی حسینم زنگ نزده حالمو بپرسه..!
یعنی الان حسین کجاست..؟؟
داره چیکار میکنه؟؟
الان سالمه یا....
هعی بگذریم از همون دقیقه آخری که حسین رفت به خدا گفتم راضی ام به رضای خودش..!
ار حال خودم در اومدم باید کمی به عارفه و عماد میرسیدم و اماده اش میکردم برای مجلس امشب
تنها2 ساعت دیگه مونده... ک مجلس شروع بشه...
مجلسی که کسی حال خوشی نداره..!
مکان مجلس خیلی دور نیست و خودم میتونم برم.
کارامو کردمو عارفه هم اماده اش کردم.. چادرمو انداختم سرم و عارفه رو بغلش کردم
دم در زهرا منتظر توی ماشین نشسته بود به انتظارم.
دلم حتی برای دختر کوچولوی خواستنیش تنگ شده بود
این یک ماه اصلا هواسم به بقیه نبود.
مطمئنم که زینب ازم کفریه که این چند وقت بهش سر نزدم.
دستی توی هوا برای زهرا تکون دادم که دور زد و جلوی در خونه نگه داشت.
سوار ماشین شدم که
دلهره بدی یهو به دلم خورد.
قفس سینه ام بالا پایین میشد از شدت استرس
دستم رو روی قفسه سینه ام گذاشتم و آیت الکرسی رو خوندم
خدایا نکنه
نکنه بلایی سر حسینم....
نه نه خدا نکنه
_زهرا جان اب داری؟
_آره عزیزم بیا راستی ترن....خوبی؟
_نمیدونم چرا یهویی حالم بد شد
_حال تهوع داری؟
_نه فقط خیلی استرس دارم
_کمکی از دستم برمیاد؟
_نه خوبم بریم
زهرا نگاه پر از نگرانی رو بهم دوخت که لبخند مصنوعی روی لب هام نشوندم
خدا
حسینم و به تو سپردم.
هر جور خودت میدونی برش گردون اگر...
من کی باشم که برای خودم اما و اگر کنم...
هرچی خودت میدونی یا الهی!
هر بار که روی ترمز میزد یا میپیچید
حالم بد تر بود
دردم این بود که فقط استرسم نبود
حالا حال تهوع و سردرد ناشی از استرسم هم بهش اضافه شده بود
عارفه شروع به گریه کرد
نگاهی به طفل معصوم توی بغلم زدم
اون چه میفهمید من در چه حالیم... نیاز خودش رو میخواست
بیخیال خودم شدم و عارفه رو بغلش کردم
خیلی آروم چرخیدم و نگاهی به عماد کردم.
پسرم عین پدرش آروم و ساکته
انگاری اون میدونه حال مادرش خرابه،
لالایی برای دخترکم میخوندم که زهرا هم اشکش در اومد
من که جای خود دارم.
💜
🖤💜
💜🖤💜
🖤💜🖤💜
💜🖤💜🖤💜
🖤💜🖤💜🖤💜
https://harfeto.timefriend.net/16885513900290
جایی برای حرفاتون..