♥️🍃
#خاطره_شهیدانه
یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود
و می رفت❗️
رسید به چراغ قرمز .📍
ترمز زد و ایستاد ‼️🙄
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب
اشهد ان لا اله الا الله ...👌🏻
خلاصه چراغ سبز شد 🍃
و ماشینا راه افتادن 🚗 و رفتن
🔸من رفتم سراغش
بهش گفتم: چطور شد یهو❓
حالتون خُب بود که❗️
یه نگاهی به من انداخت 👀 و گفت: 🗣
"مگه متوجه نشدی ؟ 😏
🔹پشت چراغ قرمزیه ماشین عروس بود🙃
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن😒
من دیدم تو روز روشن☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌
به خودم گفتم چکار کنم؟!🤔
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه 🤗
دیدم این بهترین کاره !"👌🏽
همین‼️✌️
🎌 خاطره ای ازشهید مجید زین الدین
🌺 🌺
••࿐@Dokhtarneseyedali