|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 #ۺـہـود_عـۺق✨ 🌷قسمٺ هایے از مصاحبھۍ با یڪی از دوستان#شهید_محمدرضا_دهقا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
#ۺـہـود_عـۺق✨
❔یه بیوگرافی مختصر از رفیق شهیدتون بفرمایید.☺️
«شهید محمدرضا دهقان امیری
متولد 26 فروردین 74
دانش آموخته مدرسه عالی شهید مطهری رشته فقه و حقوق اسلامی📚،
سال 94 به عنوان بسیجی آموزش دیده راهی سوریه شد
و در عملیات محرم 21 آبان مصادف با شب اول ماه صفر🌙
دقیقا ساعت یک ربع به 7 شب در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ 23 قرار میگیرد و از سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین میرود💔 که حتی فرماندهانش میگفتند از بین آن 4 شهید یگان فاتحین(شهید سید مصطفي موسوی، شهید معسود عسکری، شهید احمداعطایی) نحوه شهادت محمدرضا از همه دلخراشتر بود و آن 3 شهید دیگر با ترکشهای این گلولهای که به محمدرضا خورده بود شهید شدند.💔🕊
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال✨
#قسمت2⃣
#ادامه_دارد 🌷
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 #ۺـہـود_عـۺق✨ ❔یه بیوگرافی مختصر از رفیق شهیدتون بفرمایید.☺️ «شهید محمد
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
#ۺـہـود_عـۺق✨💌
❔ازخلقیات دوست شهیدتون بگید.☺️
«همونطور که گفتم محمد آدم بسیار
اکتیو و پرجنب و جوشی بود البته از نوع جوان حزب اللهی ☺️(شوخ طبعی که معنای مشخص خودش رو داره ولی در رفتار محمد میشد دید که میلا کسی رو سر کار میزاره و یا دست میندازه
و یا اینکه خیلی اهل جوک و تیکه انداختن سر کلاس اینطور چیزها بود😁
اما نکته مهم اینه که کسی رو آزار نمیداد و اذیتاش هیچوقت باعث حق الناس و دلخوری نمیشد) ☝️🏼🍃
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال✨
#قسمت3⃣
#ادامه_دارد📚
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 #ۺـہـود_عـۺق✨💌 ❔ازخلقیات دوست شهیدتون بگید.☺️ «همونطور که گفتم محمد آدم
🍃بسم رب الشهدا 🍃
#ۺـہـود_عـۺق🌷
و همینطور بسیار شوخ و خنده رو.. ☺️
در کنارش بسیار عاطفی و مهربان بود..
معمولا از همان برخورد اول دوست داشتنی به نظر میرسید..✨
واسش ناراحتی دیگران اهمیت زیادی داشت نسبت به عقایدش محکم بود ولی در عین حال در برخورد با هر نوع آدمی انعطاف پذیر و با اخلاق بود..🙂
به اهل بیت و مقام معظم رهبری ارادت ویژه داشت و این رو در عمل ثابت کرد..😊
محمد انقدر دوست داشتنی و تاثیر گذار رو زندگی هامون بود که بعد از شهادتش خلاء بزرگی رو در زندگی هامون احساس کردیم»💔
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال ✨
#قسمت4⃣
#ادامه_دارد...📚
🍃بسم رب الشهدا 🍃
#ۺـہـود_عـۺق💌✨
این روزها که یاد این خاطرات می کنم،
آنان که لباس نبی خدا را دزدیده اند و عمامه شان مدل جدید کروات های انگلیسی است،
امثال محمدرضا را به باد توهین گرفته اند به خاطر دفاع از ناموس خدا.... 🍃
همانها که قمه زنی را در هیات خود افتخار می دانند.
در منطق مدعیان دروغین، باید برای غم عقیله بنی هاشم، در امنیت کامل قمه زد اما وقتی پای هزینه دادن برای حضرت عقیله رسید، زبان باز می شود به تهمت و توهین، زیرا دفاع به مذاق اربابان انگلیسی شان خوش نمی آید!!!!
بانوی صبر، قمه زن بی بصیرت نیاز ندارد، او فدایی عاقل می خواهد؛ کمی به انتخاب های بانو دقت کنیم.✨
..........
آقامحمدرضا! مدتی ست فکر می کنم هیات رفتن هایم مشکل دارد... وسط روضه، حرف از سر که می رسد، ذهنم سمت توست.
حرف به سینه که می رسد، حواسم پیش توست.
روضه ها که خواهر و برادری می شود، چهره تو جانم را به آتش می کشد...
تو شدی روضه ی مجسّم من!
گاهی مضطر که می شوم، می گویم: محمد! از جلوی چشمم بروکنار! بگذار صحنه را از دید حضرت زینب ببینم!🍃
___
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان/
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
......
#امان_از_دل_زینب
#شهید_جواد_الله_کرم
#شرمنده
#شب_جمعه_دعا_کنید_برای_دل_مادران_داغدیده
#فرح_بعد_از_روضه
#به_قلم_خواهرشهید...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابـــووصــال ✨
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
[یا خیر المریدین]
.
چند وقت پیش تعدادی عکس📷 جدید از برادرم به دستم رسید...
بین عکس ها می چرخیدم و مست از تماشای او بودم که این عکس توجهم را جلب کرد.
جای زخم روی صورتش...
یادم آمد سوال همیشگی ام را از محمد.
همیشه محرم ها از او می پرسیدم چرا صورتت زخمی و کبود است؟ 🤔
و جواب همیشگی او: خورده به جایی!
اطمینان دارم این عکس کمی بعد از محرم گرفته شده.📸
هرسال از شب هفتم محرم به بعد صورتش یا کبود بود یا زخمی.💔
با خودم می گفتم نکند محمد در مراسماتی شرکت می کند که در آنها از سر افراط خودزنی می کنند!؟؟؟
یک سال از سر کنجکاوی، برادر کوچکترم را همراه خودم و محمد راهی چیذر کردم.
ماموریت داشت ببیند محمد در هیات چگونه است؟🍃
به اول روضه که رسیده بود، محمدرضا برادرش را رها کرده بود! آخر سر هم آقا محسن اورا گوشه هیات پشت یک پرچم 🏴پیدا کرده بود.
می گفت چنان در حال خودش بود و جوری گریه می کرد که آدم دلش می لرزید! 💔😭
بعد از آن شب، زخم های محمد برایم زیبا شده بود...🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابـــووصــال ✨
#نقل_از_خواهر_شهید
#ادامه_دارد 📚
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
شیفته شهید رسول خلیلی بود
همه جوره دنبال شناخت اش بود...
حتی عکسها📷 و مطالبی📄 از شهید رسول خلیلی داشت که کمتر جایی دیده میشد...
میگفت رسول رو چندباری در #هیئت_ریحانه_النبی دیده...
عکسشو میذاشت کنار عکس رسول و میگفت میبینی بهم شباهت داریم؟ ☺️
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نبود حسرت میخورد.
اما عاشق امام رضا علیه السلام بود و به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...📿
پیجی برای شهید خلیلی ساخته بود و دلتنگی هاش رو داخلش مینوشت..بعد از مدتی پسووردش رو گم کرد و حسرت میخورد!❌
کسی نمیدونست روزی میرسه که برای خودش پیج شهادت بسازن😭
مزار رسول که میرفت به دوستاش میگفت روضه خانوم زینب س بذارید، میگفت رو سنگ مزار نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان🍃
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در #حلب سوریه پرپر شد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت #شهید_رسول_خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...❤️
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🕊
محمدرضا را بی رسول نمی توان شناخت..✋️
و این سلسله عشق ادامه دارد هنوز...
#ابـــووصــال ✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات 🌠
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
شیفته شهید رسول خلیلی بود
همه جوره دنبال شناخت اش بود...
حتی عکسها📷 و مطالبی📄 از شهید رسول خلیلی داشت که کمتر جایی دیده میشد...
میگفت رسول رو چندباری در #هیئت_ریحانه_النبی دیده...
عکسشو میذاشت کنار عکس رسول و میگفت میبینی بهم شباهت داریم؟ ☺️
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نبود حسرت میخورد.
اما عاشق امام رضا علیه السلام بود و به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...📿
پیجی برای شهید خلیلی ساخته بود و دلتنگی هاش رو داخلش مینوشت..بعد از مدتی پسووردش رو گم کرد و حسرت میخورد!❌
کسی نمیدونست روزی میرسه که برای خودش پیج شهادت بسازن😭
مزار رسول که میرفت به دوستاش میگفت روضه خانوم زینب س بذارید، میگفت رو سنگ مزار نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان🍃
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در #حلب سوریه پرپر شد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت #شهید_رسول_خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...❤️
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🕊
محمدرضا را بی رسول نمی توان شناخت..✋️
و این سلسله عشق ادامه دارد هنوز...
#ابـــووصــال ✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات 🌠
≡°•اَݕُوْۆِصَآݪ•°≡
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
دوران دانشجویی....
میتونه فقط شامل چند ترم و چندین واحد درسی و نمره های پایان ترم باشه و آخرین یادگاریش مدرک تحصیلی که خلاصه میانگین نمرات توی یک رشته خاص هست....🍃
و شایدم دوره ای از اولین رویارویی های جوان با جامعه؛ اعتقادات؛ دوستی ها و گروه ها، عشق ها و صمیمیت ها، عکس ها 📸و یادگاری ها، امتحانات زندگی، انتخاب مسیر عمر، از دست دادن ها، رسیدن ها، شهید دهقان ها....🌷
از منظر اول محمد دانشجوی درسخونی نبود
اما از منظر دوم افتخار دانشگاه ما شد به طوری که خیلی ها اولین بار اسم مدرسه شهید مطهری رو به واسطه محمد شنیدید.... 😊
بعد از شهادتش با هم دوره ای هامون که صحبت میکردم به یک مسئله خيلي جالب برخورد میکردم... 🍃
اینکه محمد با تمام گروه های دوستی ارتباط داشت...
وحتی جالب تر اینکه اکثریت بچه ها خاطره ای از درد و دل کردن و بردن مشکلاتشون پیش محمد داشتن...✨
محمد موتور سواری🏍 بود که معمولا بعد کلاس ها یکی از بچه ها رو تا یک مسیری میرسوند... و تلاش میکرد به بهونه ی ساندویچ 🍔و بستنی و کافه باهاش ارتباط بگیره...
ممکن بود اون شخص تنها باشه و یا دوستی نداشته باشه...
ممکن بود اون شخص سر مسئله ی خاصی تحت فشار باشه... معمولا محمد اونا رو آروم میکرد...
خیلی وقت ها مسیرش رو به سمت چیذر، امامزاده صالح، دربند، بهشت زهرا، شهرک محلاتی، هیئات سطح شهر🛣 تغییر ميداد ... تخصصش خاطره ساختن بود...🍃
هیچ دو روزیش شبیه هم نبود...
اکثرا محمد رو محرم رازشون میدونستن...
سر کلاس بیشتر از همه سرش تو گوشی 📱بود ولی حواسش به همه بود...
توی گروه های شبکه های اجتماعی دانشگاه از همه فعال تر بود، چالش ایجاد میکرد و بحث راه مینداخت...
واین ها رو ما حس نکردیم تا ترم پنج که دیگه رفت و جای خالیش پیش همه ی مقاطع دانشجویی و اساتید حس شد...
و این دانشجو هست مدرک فارغ التحصیلیش رو با شهادت تعریف می کنند.....💌🌷
دوران خوش آن بود که.....✨
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابـــووصــال✨
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات💌
🍃بسـم رب الشهدا✨و الصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
یکی از کتابهایی📚 که شهید دهقان خیلی بهش تاکید داشت ☝️🏻 #صحیفه_فاطمیه بود.
کتابی که شامل ادعیه، مناجاتها و خطبه ی فدکیه ی حضرت زهرا سلام الله علیها است.
فقط پی سینه زنی و گریه نبود...
#شناخت_راه حضرت زهرا (س) هم براش مهم بود☺️
#شهیدانه_زندگی_کنیم
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے 🌷
#ابــووصــال ✨
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
رمضان ٱمده و
تا بہ سحـــر، بیدارے...
اے دلیل همہ بے خوابے شب ها،
سلام✋🏻
.
.
.
چطوری؟! خوبی؟! داداش قرصی دوایی ممد دهقانی چیزی نداری واسه دلتنگی.. یک مقدار داره سخت میگذره..
.
یک زمان رفیق درددل هم بودیم.. الان که همه درد و دل هام تویی... هرچی میگذره خاطرات به جای فراموش شدن فقط یادآوری میشن..
.
.
.
جات خالی دیشب به یاد دردودل های خاصی که فقط به رفیق شهیدت رسول میگفتی رفتیم بهشت زهرا.. داداش... ازت ممنونم.. اینکه اینطور بتونم با بهشت شهدا ارتباط برقرار کنم مدیون تو هستم.. چقدر شهدا زنده اند.. و چقدر شیرینه زیارت خون های پاکی که تو مسیر آقا اباعبدلله ریخته شده.. داداش دعا کن به حق قطره قطره خون شهدا، ذره ای از راه قران و اهل بیت جدا نشیم... .
.
.
.
.
#پست_اینستاگرام_دوست_شهید🌸
البته پست های قبل🙃
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق 🌷
در تمام زندگی بیست ساله اش،
یک بار برات کربلا
را گرفت. هر چند پایان عمر این دنیایی اش،🌍
مصادف شد با سر گذاشتن بر دامن مادر سادات
(س) و شب زیارتی حضرت سیدالشهداء (ع)
ومهمانی ارباب در کربلا.🕊
ماه مبارک رمضان 🌙
سال نود بود که بین الحرمینی شد برایمان...
حرکت ساعت نُه صبح بود. ما احتمال می دادیم
که به تعویق افتد، لذا سحری خوردیم... از همان
ابتدای سفر در اتوبوس🚌،با اینکه هم سفرها را نمی شناخت،ملحق شد به جوانهای ته اتوبوس.
دیگر اول اتوبوس پیدایش نشد.
حدود ساعت ⏰یازده صبح بود که از حد ترخص
گذشتیم.همان موقع بود که از ته اتوبوس آمد کنار
مادر و گفت: «خب دیگه! وقت افطاره!»
- محمد! ما سحری خوردیم! لااقل بذار وقت ناهار
بشه!❗️
_ «نه دیگه! حد ترخص گذشت. خدا اجازه داده
بسه دیگه! شما طولانیش نکن!» 😄و شروع کرد به
افطاری خوردن!
یکی از ویژگی های بارزش همین بود؛فقط از یک
نفر خجالت می کشید، از یک نفر به طور کامل
اطاعت می کرد، محدودیت های یک نفر را بی چون و چرا می پذیرفت و واقعا به آن پایبند بود.
وقتی در کاری جواز از پروردگارش داشت،
محدودیت های سخت گیرانهی سایرین را قبول نمی کرد.
وقتی شرع به او اجازه ی کار درستی
را می داد،برای عرف و نگاه مردم،خواست بقیه ارزش قائل نبود.
_ «از خدا جلو نزنید!!!»
#نقل_از_خواهربزرگوار_شهید 🍃
#مدافع_حرم
#شهیدآقامحمدرضادهقانامیری🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
ــ ــ ــ ــــــــ✿ـــــــ ــ ــ ــ
♥️🍃https://eitaa.com/joinchat/2951282779Ca3749dec3f
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق 💌
پسرم عشق و علاقه زیادی به امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) داشت و وقتی جنگ عراق را می دید خیلی ناراحت و نگران بود و می گفت چرا حرم اهل بیت(ع) عرصه تاخت و تاز دشمنان اسلام قرار گرفته است.
محمد رضا در مدرسه عالی شهید مطهری در رشته فقه و حقوق اسلامی تحصیل می کرد که به سوریه اعزام شد.
محمد رضا با سیاست هایی که نظام جمهوری اسلامی ایران داشت و علاقه ای که خود او به اهل بیت (ع) داشت مدام در خانه حرف از رفتن به جبهه را می زد با اینکه کم سن و سال بود و فقط 20 سال داشت. ✨
شهید طلبه مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری اولین انگیزه اش این بود که از حرم ائمه اطهار(ع) دفاع کند و دومین هدفش انسان دوستی بود.
او بعضی وقتها از طریق موبایل فیلم های داعش را دانلود می کرد و می گفت من از سقوط انسانیت در این افراد تعجب می کنم که چطور می توانند یک هم نوع خود را به شکل فجیع به قتل برسانند؟!
پسرم حس انسان دوستانه ای نسبت به تمام مردم عراق و سوریه اعم از شیعه و سنی داشت.🍃
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷