eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
-|•°🌱🌸°•|- ♥️¦➺ ‌‏هزارباردلم‌سوخت‌در‌غمی‌مبهم🥀 دلیلِ‌سوختنش‌هرهزاربار یکیست💔!'
‌ ‌‌ ⚛️وقتی آن دختر🙋‍♀️ مانتویی میخرد که استین هایش حریر👗 است... ↩️من عاشق💗پوشیدن ساق دست هایم هستم! ⚛️وقتی آن دختر موهایش🙎‍♀️را به هزار رنگ در می آورد و از زیر شالش پریشان می کند...😕 ↩️من روسری ام را لبنانی👏 می بندم! ⚛️وقتی آن دختر برای جلوه برجستگی های بدنش🙍‍♀️، جلوی مانتو اش را باز می گذارد...😔 ↩️من مانتویی میپوشم که وقارم💜 را حفظ کند! ⚛️وقتی آن دختر ساق پایش را با ساپورت بیرون❌❗️ می اندازد...⛔️ ↩️من برای نجابتی که باید در وجودم باشد ✔️ لباس مناسب می پوشم! ⚛️وقتی آن دختر با آرایشی غلیظ و لب های پروتز کرده بیرون💄💋 می آید... ↩️من صورتی معصوم 😇، ساده و مهربانی دارم! ⚛️وقتی آن دختر پاتوقش پارتی ها و مهمانی های😯 مختلط است...😱 ↩️من به گلزار شهدای 🌺گمنام میروم و آرامش میگیرم!☺️ ⚛️وقتی آن دختر با مردان نامحرم💑 در حال خوشگذرانی و گناه است... ↩️من همه ی عشقم برای👰 همسرم است!💞 ⚛️وقتی آن دختر برای به روز بودن هر لباسی 👗رو می پوشد... ↩️من چادری مشکی و✌️ با وقار بر سر دارم! ⚛️وقتی آن دختر خود را دآف 😏خطاب می کند... ↩️من میخواهم💓خانوم💓باشم! •🌱•چند چفیه خونی شد تاچادرت خاکی نشود بانو؟ بگذار تمام دنیا مسخره ات کنند خودت را چادرت را چهره بدون ارایش ات را می ارزدبه یک لبخند مهدی فاطمه✨🌹 @Shahid_dehghann
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت رحلت آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی بسم الله الرحمن الرحیم با تاسف خبر درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیة الله آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی رضوان الله علیه را دریافت کردم. ایشان از استوانه‌های حوزه‌ی علمیه قم و از برجستگان علمی و عملی و پر سابقه‌ترین عالم دینی در آن حوزه‌ی مبارک بودند. در دوران مرحوم آیة الله بروجردی در شمار برترین تلامذه‌ی آن استاد بزرگ، در زمان مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور علمی و عملی ایشان، و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیهم به شمار میرفتند. سالها در شورای نگهبان رکن اصلی آن شورا محسوب می‌شدند و پس از آن هم همواره درباره‌ی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از نظرات و مشورتهای خود مطلع و بهره‌مند میساختند. قریحه‌ی شعری، حافظه‌ی تاریخی، پرداختن به مسائل اجتماعی از دیگر ابعاد شخصیت این عالم کهنسال و بزرگوار بود. رحلت ایشان برای جامعه‌ی علمیِ دینیِ کشور مایه‌ی تأسف است. اینجانب به خاندان مکرّم و فرزندان گرامی ایشان و نیز به مراجع معظم و علمای اعلام حوزه‌ی علمیه و مقلدان و ارادتمندان ایشان بویژه در قم و گلپایگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنـده بـاد ایــران😍🇮🇷 ایــران تـبـریـڪ😃💞 😎♥️🇮🇷
❀💔🍂❀ برا؎‌شھید‌شدن ھنر‌لـٰازم‌است! ھنر‌رد‌شدن‌ا‌زسیمِ‌خـٰاردار‌.... ھنر‌رسیدَن‌بِہ‌خـدا تـٰا‌ھنرمند‌نشے!
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨ ✨✨✨ #پـارت3 بایدبگویم اولین مرڪزےڪه رفتم مدرسه نبود،مڪتب بود. شاید۴یا۵سالم بودڪه من وبرادر بزر
🌞✨✨✨✨ ✨✨✨ مادر رهبر انقلاب بانو خدیجه میردامادےنقل مےڪنند آقا سید علےیه روز اومد اینجا گفت یه خوابےدیدم خواب دیدم مرحوم شده‌اند و تشییع جنازه بزرگےاست و داریم ایشون رو از شهر بیرون مےبریم. رفتیم ڪم ڪم جمعیت ڪم شد و جنازه را روےیڪ بلندےبردیم مردم ساکت بودند امّا من از شدت علاقه به امام خودمو میزدم! روےبلندےڪه رسیدیم خواستم چهره امام رو ببینم تا صورت امام رو ڪنار زدم امام سرشان را بلند ڪردند و با به من اشاره کردند و دوبار این جمله‌ےعجیب رو گفتند: تو میشے! تو میشے! وقتے خواب رو براےمن نقل ڪرد گفتم بله دیگه تو هم مثل حضرت یوسف زندان بودےو عاقبتت مثل حضرت یوسف میشه! گذشت تا موقعے ڪه انتخابات ریاست جمهورےشد و ایشون رئیس جمهور شد یڪےاز علماےتهران خواب سید علےرو به یادش آمده بود و به سید علے گفته بود خوابت تعبیر شد و مثل حضرت یوسف ڪه عزیز مصر شد شما هم چنین چیزے در انتظارت بود. . . . ✌️ ... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨ ✨✨✨ #پـارت4 مادر رهبر انقلاب بانو خدیجه میردامادےنقل مےڪنند آقا سید علےیه روز اومد اینجا گفت ی
🌞✨✨✨✨✨ ✨✨✨ من تصمیم گرفتم به مشهد بروم و آنجا . هیچ ڪس را از تصمیمم آگاه نڪردم. ساڪم را بستم، در اتوبوس نشستم و راهے مشهد شدم. احتمال مےدادم ڪه به محض ورودم به مشهد مرا دستگیر ڪند؛ زیرا من به دلیل ماجراےڪتابی ڪه از آن یاد ڪردم (آینده در قلمرو اسلام) هم بودم. به همین جهت ڪمےمانده به مشهد، جلوے جاده‌ےفرعےمنتهے به پیاده شدم. اخملد روستاےییلاقےزیبایے در حدود ده فرسخے مشهد است. من قبلاً بار‌ها براے گذراندن تابستان به آنجا رفته بودم. بهار هنوز پایان نیافته بود و هوا گرم نشده بود. براے رسیدن به این روستا، تقریباً دو فرسخ راه را از میان دره‌هاے ڪوهستان ڪه خالے از رهگذران بود، پیاده پیمودم. زودتر از وقت معمول در این دره‌ها و مناطق گودتر سایه گستر شد. اڪنون ڪه آن لحظه‌ها را به یاد مےآورم، خدا را شڪر مےڪنم ڪه به من در آن هنگام ، چنان جرئتے بخشید؛ چون در آن راه روستایےهمه چیز خوف‌انگیز بود. . . . ✌️ ... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨