eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
"(🌼)" اگه‌جایی‌گیر‌کردی... یه‌تسبیح‌برداروذکر‌ «الهی‌به‌رقیه» بگو، بی‌بی‌خودش‌حلش‌میکنه :) 🕊 ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
جـهاد جانِ ما ♥️'
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
جـهاد جانِ ما ♥️'
دلتون ڪھ گرفت . . برید سراغِ رفقاۍ آسمونیتون :))♥️ آخھ این زمینیا تو کار خودشونم موندن . . !
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم؟ قسمت‌سی‌وچهارم چه چیز مانع درک عظمت خداست؟؟ 🔰اولین صفتی که از خدا باید
؟ قسمت‌سی‌وپنجم چه کسی میخواهد از نماز بهره بیشتری ببرد؟ میخوام یه راهی رو خدمتتون عرض کنم که رسول خدا فرمود نمازی که میخونی بهتر بشه شما اول توسل به خدا و ائمه عصمت پیدا بکن برای اینکه نور این سفارش رسول خدا تو دلت بشینه و اثر گذار بشه که تا آخر عمر دست از این اثر خوب شدن نماز بر نداری خب حالا خود شما فکر کن اگه میخواهی نماز تاثیر گذار تر در وجود خودت قرار بگیره غیر از مودبانه خوندن نماز کدوم قسمت از نماز رو باید یه کمی بیشتر طول داد و با توجه بیشتر اجرا کرد ؟ سجده✅ خدا میدونه که چه نعماتی در این سجده نهفته است به همین خاطر در هر رکعت دو تا سجده قرار داده خدا میدونسته اثرش چیه روی من و شما از همون اول نماز که گفتی الله اکبر عشقت ❤️ در سجده باشه اخ جون الان یه رکوع می رم بعد میرم سجده.... از سجده اول که بلند میشی یه جورایی قلبت داره پر می کشه از سینه ات بیرون دلت از جا کنده میشه خدا میگه صبر کن .....صبر کن...یه سجده دیگه هم برو عزیزم نترس یکی دیگه برو عزیزم چه عشقی پیدا کرده به سجده سجده دوم که میخوای بلند بشی دیگه نمی تونی خدااااا من نمی تونم از سجود در خانه تو بلند شم خدا میگه دستت رو بده من بحول الله و قوته أقوم وأقعد بیا من کمکت میکنم دستت رو بده من میدونم چه مزه ای بهت داده سجود در خانه من ذکر سجده رو موافقید گاهی سه مرتبه بگویید ؟ قبول آقا!!! خدا یا هر که از این بزرگواران ذکر سجده رو سه مرتبه گفت مشکلات دنیا و آخرتش رو حل کن. ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو مراسم اﻋﺘﻜﺎﻑ ﻣﺴﺠﺪ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ(ع) ﺑﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮاﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﻧﻮﺟﻮاﻥ اﻃﺮاﻓﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ، ﺷﻮﺧﻲ میکردن ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪای زیادی بلند میشد. حسین آقارو ﺻﺪا ﻛﺮﺩﻡ و ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺎﺑﺎ ﻳﻜﻤﻲ ﻣﺮاﻋﺎﺕ ﻛﻨﻴﺪ، مثلا اﻋﺘﻜﺎفه، ﺳﻦ ﺧﻴﻠﻲ اﺯ ﻣﻌﺘﻜﻔﻴﻦ ﺑﺎﻻاﺳﺖ اعصابشون نمیکشه. ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺟﻲ اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ آﻭﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ، ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﺎﺭکه و ﭼﻪ ﻭﺿﻌﻲ ﺩاﺭﻩ. دیگه ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺷﻮﺧﻲ ﻛﺮﺩﻥ و برای اینکه ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﻥ ﺳﺮ ﻧﺮﻩ و ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ اﻭﻣﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻦ یه جوری جاذبه ایجاد کرد👌 ﺩﻳﺪﻡ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﻭاﻧﻔﺴﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺷﻜﻠﻲ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ اﻭﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺎﻣﺴﺠﺪ اﺷﻨﺎ ﻛﺮﺩ. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱 ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید #پارت_چهل‌و‌هشتم سوار‌ماشین‌‌شدیم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید ماشین رو روشن کردم تمام‌راه‌رو زهرا‌یه‌ریز‌‌حرف‌زد اما‌هیچیش‌رو متوجه نشدم! -محممممممد!🤨 -ها،هاچیشده؟ -یه‌ساعته‌دارم‌صدات‌میزنم😐.. -ببخشید‌حواسم‌نبود چیشده‌حالا؟ -بریم‌برات‌کت‌و‌شلوار‌بخرم.. -نه‌من‌نیازی‌به‌لباس‌جدید‌ندارم -حرف‌نزن‌،من‌میگم‌باید‌چیکار‌کنی! -زهرا‌عزیزم‌،اسرافه‌بخدا.. میدونی‌من‌کلا‌ًکت‌و‌شلوار‌نمیپوشم اگر‌هم‌بخری‌،عمرا‌راضی‌بشم‌روز‌خواستگاری بپوشمشون.. -باید‌بپوشی‌،لباس‌رسمیه‌دیگه! -‌زهرا‌اذیت‌نکن‌،لباس‌دارم‌خودم‌.. توی‌مراسم‌مثل‌همیشه‌لباس‌می‌پوشم‌ -هوف،آخرین‌بار‌۲سال‌پیش‌لباس‌خریدی! کلا‌هم‌سه‌دست‌بیشتر‌لباس‌نداری‌.. -زهرا،چندین‌بار‌برات‌اینو‌توضیح‌دادم.. دوباره‌شروع‌نکن. -داداش‌من‌داری‌زیاده‌روی‌میکنی! بخدا‌دختر‌مردم‌اینجوری‌ببینتت‌ سکته‌میکنه،همینجوریه‌که‌زن‌گیرت‌نیومده🙄 -دیگه.حرفی‌نزدم... زهرا‌رو‌خونه‌ی‌خودشون‌پیاده‌کردم‌و بابا‌رو‌هم‌از‌خونه‌ی‌‌زهرا‌آوردم.. -سلام‌بابا‌جانم😌.. -سلام‌☺️ -بابا‌اذیت‌که‌نشدی؟ -نه‌پسرم‌،اتفاقاخونه‌می‌موندم‌بیشتر‌اذیت‌میشدم میگم‌محمد! -بله‌بابا -زهرابهم‌گفت‌انشالله‌پنجشنبه‌میریم‌مراسم گفت‌لباس‌نداری درسته؟ -وای‌بابا.. شما‌که‌میدونی‌‌من‌.. -چی؟ نمی‌خوای‌لباس‌بخری؟ چرا؟ -بابا‌فقط‌به‌خاطر‌اینکه‌نیازندارم‌ -به‌خاطر‌من:)).. -هعی..چشم‌بابا:)) -شب‌انشالله‌برودنبال‌زهرا‌ که‌باهم‌برید‌ -به‌روی‌چشم‌ 🌾🌸 ⭕️
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید #پارت_چهل‌و‌نهم ماشین رو روشن کردم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید شب‌نمازمو‌خونه‌خوندم‌ و‌بازهراراه‌افتادیم‌سمت‌بازار -زهرا‌خواهش‌میکنم‌رو‌ی‌کت‌و‌شلوار‌دست‌نزار چون‌میدونی‌نمیپوشم! -میخوای‌برات‌دِش‌داشه‌بخرم؟😐 -مثل‌لباسای‌همیشگی‌خودم‌بگیر.. -امر‌دیگه‌ای‌نیست؟ ... -پنجشنبه- زهرا‌ازصبح‌اومد‌خونه‌،پیش‌من🙄.. کل کمدم رو زیر و رو کرد مدام ادکلن هامو رو بو میکرد وقتی دید من فقط نظاره گرم چشم غره ای رفت و گفت چرا وایسادی ، برو حمام دیگه همچی رو من باید بگم؟😐 -باشه ،تسلیمم 🙌🏻 از حمام که برگشتم .. زهرایه لیست داد دستم -این چیه؟ -حفظ کن چیزی واسه گفتن داشته باشی🙄.. -یاخدا😐 -هوم تازه شیرینی و گل هم باید بخریم -خب سر راه می‌خریم دیگه ، این همه استرس چرا؟ -وایی‌‌لااقل‌استرس نداری،خوشحال باش اینهمه ممتنعی چرا؟ -ول‌کن‌زهرا‌شدم‌و‌رفتم‌پیش‌بابا بابا‌جان‌خوبی:)؟ بابا‌‌میخواید‌‌با‌ما‌مراسم‌بیاید‌یامی‌مونید؟ -بمونم‌بهتره‌محمد -بابا‌بدون‌شمامراسم‌رسمی‌نمیشه‌که.. شما‌هم‌بیالطفا(: -باشه‌به‌زهرا‌بگو‌بیاد‌لباسامو‌اتو‌کنه -چشم‌بابا‌،شما‌جون‌بخواه(:♥️ 🌾🌸