eitaa logo
به یاد شهید دهقان
416 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد شهید دهقان
💌| @shahid_dehghanamiri
🔻روزاى آخر بود قرار بود چند روز بعد همه با هم از سوريه برگرديم ايران،🚶 اون روز ،با مسعود قرار گذاشتيم با بريم به سمت نيرب، روستايى كه تقريبا ٢٠ الى ٢٥ دقيقه تا اونجا راه بود🏍، بعد از كلى اتفاقات شيرين و شوخى و خنده دو تايى راهى نيرب شديم، اول؛ رفتيم به مغازه ساندويچى🌭 كه پاتوق هميشگيمون بود و يه دل سيرى از شاورماهاى معروف در اورديم و بعد به سمت بازار كه يك فروشگاه 💣 اونجا بود راهى شديم؛ داخل فروشگاه شديم ، فروشنده متوجه شد كه ما ايراني هستيم به پامون بلند شد و با احترام و زور و زحمت به زبون فارسى و عليك كرد✋، ما كه تو مغازه با هم يك كلمه هم صحبت نكرده بوديم برامون جالب بود كه از كجا متوجه شده‼️ در حال ديدن اجناس بوديم كه فروشنده 💍دست مسعود رو نشون داد و پرسيد ايراني؟؟؟ مسعود هم با خنده گفت نعم😁! فروشنده گفت؛ حلقة جميلة ( يعنى چه انگشتر زيبايي🌸) مسعود با يه نگاه معنى دارى انگشترش رو از دستش در اورد و به فروشنده داد،! و به فروشنده گفت؛ سيدى هديه! فروشنده با تعجب گفت ؟!!! مسعود گفت: نعم هديه🎁! زدم بهش و گفتم چكار ميكني ؟! و به بهش گفتم اينا صبحا با محور مقاومتنو شبا سر سفره النصره! گفتم : بگو براى رفيق شهيدمه كه به من داده و الان هم شهيد شده تا انگشتر رو برگردونه! مسعود گفت ؛ بيخيال چشمش گرفته بذار بدم بهش☺️! گفتم ؛ اين ديگه انگشتر و بر نميگردونه! فردا هم بياييم اينجا انگشتر رو گذاشته پشت براى فروش😒! مسعود با اصرار من ، با انگشترو نشون داد و بهش گفت؛ سيدى هذا صديقى الشهيد! فروشنده كه متوجه منظور مسعود نشده بود، با تعجب گفت ؛ انت شهيد😱 ؟! ( تو شهيدى )؟! مسعود خنديد و با اشاره و با خنده گفت؛ لا ، لا ؛ صديق قبلا شهيد! من بعداً شهيد!!!😂😂😂 دستشو دراز كرد و به فارسى گفت خودتو نزن به اون راه رد كن بياد! فروشنده هم كه نه راه پس داشت نه راه پيش انگشتر رو از دستش دراورد و داد😶! اون روز متوجه خنده هاش كه ميگفت ؛ (صديق قبلاً شهيد من بعداً شهيد ! ) نشدم تا لحظه اى كه با اين رو به رو شدم، حالا ميفهمم دنياى من چقدر كوچك تر از اونه و رو به بها ميدن نه به بهانه💔! و عدم به زرق و برق دنيا و همچنين رعايت مبانى اصولى و 👌، مسعود رو از من و امثال من متمايز كرد و چند روز بعد توى شهر به آرزوش كه بود رسوند🕊 توى روز مقرر همه با هم به ايران برگشتيم،! مسعود و ما.....!😔 . مسعود عسگری 🌹 💌| @shahid_dehghanamiri
📎شهدا با معرفت هستند 🔹حسن کار را راه می‌انداخت😇. از صبح تا شب برنامه‌هاش يک چيز بود، آن هم خدمت به . همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت😍 هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا🍝 به دست بچه‌ها برسانيم با راه افتاديم. 🔸 وسط راه حسن و کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم😰. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. 😢خيلى ناراحت شد. گفتم من را رها کردى. گفت نمی‌دانستم که راه و بلد نيستى.❌ 🔹تا شب نزد، حتى شب🌙 شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم😔. هر چى می‌خواهى بگى ، ولى به من بى معرفت نگو.🚫 🔸با این حرف ، من گراى او را پيدا کردم.💟 بعد از هر وقت کارش داشتم بهش متوسل می‌شدم 👌و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى . خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسنو دوست دارم.💕 با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم ، اما انگار که ٢٢ سال📆 با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش ♥️مى‌کنم. ✍ به روایت شهید مصطفی صدرزاده 🌷 💌| @shahid_dehghanamiri
#خاطره مدتی بود که اصرار داشت یک #موتور مدل بالاتر بخرد و 5/3 میلیون پول لازم داشت، هر چه اصرار کرد من ندادم. اما روزی که زنگ زد تا برای پاسپورتش 2 میلیون واریز کنم از او سؤال کردم برای چه کاری می خواهی سریع و بی وفقه، توضیح داد برای #سوریه، #عراق، #کربلا، #دمشق، برای پیاده روی #اربعین و آنقدر تند تند توضیح می داد که من مبادا نه بیاورم. و من هم بلافاصله واریز کردم و دوستانش تعریف می کردند که بعد از پیامک من آنقدر #خوشحال 😍شد و تک و تک دوستانش را بوسید.🙂 در حقیقت من به خاطر احترام به باور #محمدرضا و اینکه دیدم راه و حرف و عقیده اش، حق است، کمکش کردم و 2 میلیون را در اختیارش قرار دادم. #پاسپورتش را گرفت و کارهایش را کرد. یادم هست که هفته های آخر می رفت #فرودگاه می خوابید که مبادا اعزام باشد و او جا بماند و نتواند برود. یکی از دوستانم بعد از #شهادت #محمدرضا همین سؤال را از من کرد. من در جواب گفتم اگر پسرت برای #ادامه_تحصیل برای رسیدن به هدفش بخواهد به خارج از کشور، اروپا، امریکا و ... سفر کند، کمکش نمی کنی پولش را مهیا نمی کنی؟ جوابش مثبت بود. گفتم از عاقبتش باخبری؟ گفت نه. #محمدرضا هم برای اعتقاداتش رفت، نمی دانستم چه عاقبتی دارد، خودش لیاقت داشت و به آن درجه رسیده بود و خدا انتخابش کرد. #مادربزرگوارشهید #هدف_شهید👌 #عقیده_حق🌷 #شهید‌محمد‌رضا‌دهقان‌امیرے 💚✍| @shahid_dehghanamiri
مدتی بود که اصرار داشت یک مدل بالاتر بخرد و 5/3 میلیون پول لازم داشت، هر چه اصرار کرد من ندادم. اما روزی که زنگ زد تا برای پاسپورتش 2 میلیون واریز کنم از او سؤال کردم برای چه کاری می خواهی سریع و بی وفقه، توضیح داد برای ، ، ، ، برای پیاده روی و آنقدر تند تند توضیح می داد که من مبادا نه بیاورم. و من هم بلافاصله واریز کردم و دوستانش تعریف می کردند که بعد از پیامک من آنقدر 😍شد و تک و تک دوستانش را بوسید.🙂 در حقیقت من به خاطر احترام به باور و اینکه دیدم راه و حرف و عقیده اش، حق است، کمکش کردم و 2 میلیون را در اختیارش قرار دادم. را گرفت و کارهایش را کرد. یادم هست که هفته های آخر می رفت می خوابید که مبادا اعزام باشد و او جا بماند و نتواند برود. یکی از دوستانم بعد از همین سؤال را از من کرد. من در جواب گفتم اگر پسرت برای برای رسیدن به هدفش بخواهد به خارج از کشور، اروپا، امریکا و ... سفر کند، کمکش نمی کنی پولش را مهیا نمی کنی؟ جوابش مثبت بود. گفتم از عاقبتش باخبری؟ گفت نه. هم برای اعتقاداتش رفت، نمی دانستم چه عاقبتی دارد، خودش لیاقت داشت و به آن درجه رسیده بود و خدا انتخابش کرد. 👌 🌷 💚✍| @shahid_dehghanamiri