eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
50 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5940722261869726773.mp3
7.2M
صفحه ۲۰ 🔻انتشار، فقط باذکر منبع، مجاز. 🌹 هدیه به محضر حضرت بقیه الاعظم روحنا فداک 🌹 🕊به نیابت از https://eitaa.com/joinchat/3347251394Cd8846c59bb 🔹 https://rubika.ir/qurandelan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شهید علی قوچانی درروز اول تیرماه ۱۳۴۲ درشهر اراک به دنیا آمد 💠دردوران انقلاب با اینکه سن چندانی نداشت به اندازه توان در رویدادهای انقلاب شرکت و فعالیت داشت و با سفر به روستاهای سمیرم و میاندشت به محرومین و مستضعفین کمک می‌کرد 💠باشروع درگیری‌ها در جبهه‌های جنوب و غرب و کردستان شرکت فعالانه و مستمر تبدیل به فرمانده‌ای صبور ، رازدار، زاهد شب و … شد و بارها تا مرز شهادت پیش رفت شهید. قوچانی بیش از 12 بار مجروح شد،  صورتش بر اثر ترکش، شکافی برداشته بود که تا آخر جای آن باقی بود . 🔹درسال ۱۳۶۳به مکه معظمه رفت و پس از چندی ازدواج کرد 🔹به دستور شهید  خرازی ، ،قوچانی 20ساله به فرماندهی یک گردان خط شکن پیشتاز ، منصوب شد . 💠سرانجام پس از شش سال رشادت و جانبازی در سن ۲۲ سالگی  دربیست و چهارم بهمن ،۱۳۶۴، روز چهارم عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
💠شهید علی قوچانی درروز اول تیرماه ۱۳۴۲ درشهر اراک به دنیا آمد 💠دردوران انقلاب با اینکه سن چندانی ند
💠بچه‌های لشکر حاج علی را بارها با تن مجروح و عصا به دست در عملیات‌ها دیده بودند 🍃به او گفتند: ظاهرا زخمی شدن و درد کشیدن برایتان مهم نیست؟ 🍃می‌گفت:چرا! ولی صبر وتحمل مشکلات در راه خدا، در نظر وی محفوظ است و نیازی به آشکار کردن آن نیست، به قول خودش مجروحیت‌ها باعث سستی او نشد.   @Shahid_ebrahim_hadi3
شهید که شد جنازه‌اش موند تو منطقه حاج‌ حسین‌ خرازی منو فرستاد تا دنبالش بگردم رفتم منطقه، همه جا رو آب گرفته بود هر چی گشتم اثری از علی نبود! خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد خودش اومد باز هم گشتیم، فایده نداشت، جنازه‌اش موند که موند ... علی دو سال قبل توی بقیع متوسل شده بود به بانوی مدینه خواسته بود شهید که شد بی مزار بمونه شبیه بی بی حاجتش رو گرفت، همون طور که می‌خواست باقی موند و بدون مزار ... @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
#شهدا_و_حضرت‌زهرا_سلام‌الله‌علیها شهید که شد جنازه‌اش موند تو منطقه حاج‌ حسین‌ خرازی منو فرستاد ت
🔹شهید قوچانی فقط خدا را می‌دید، اهل ریا نبود، می‌خواست اگر کار خیری انجام می‌دهد، خالصانه فقط به دست خدا برسد. 💠شهید همیشه تجربیات خود را جمع‌آوری می‌کرد و می‌نوشت و آنها را به دیگران منتقل می‌کرد 🔹 حاج علی معتقد بود این تجربیاتی که ما کسب کردیم از خودمون نیست، ثمره‌ی خون شهداست که باید نسل‌های آینده منتقل شود. @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
💠شهید علی قوچانی درروز اول تیرماه ۱۳۴۲ درشهر اراک به دنیا آمد 💠دردوران انقلاب با اینکه سن چندانی ند
زمانی که خبر شهادتش را به حاج حسین خرازی دادند با چشمانی پر از اشک و با صلابت خاصی گفت : 💠بنویسید حاج علی قوچانی مالک اشتر لشکر بود. 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
ادامه بخش ششم امام عسکری علیه السلام در این روایت با صراحت می فرمایند در اخرالزمان، یعنی در شرایطی ک
قسمت هفتم : بسیاری از انبیا الهی نیز وقتی قومشان نعمت وجود فرستاده الهی را درک نکردند و به انها پشت کردند به فرمان خداوند از میان قوم خود غایب شدند و تنها وقتی بازگشتند که مردم از کرده پشیمان شده، استغاثه کردند به شیعیان نیز توصیه شده که چون اقوام انبیا گذشته عمل کنند. استغاثه قوم حضرت یونس و قوم حضرت ادریس از جمله این موارد بود. جریان قوم حضرت یونس: طبق قول هایی از سید بن جبیر و خیلی از مفسرین، حضرت یونس 33 سال در میان قومش تبلیغ کرد،بعد از این 33 سال تنها دو نفر به ایشان ایمان آوردند، خیلی اذیت شد، سرکشی و طغیان می کردند، مسخره اش می کردند و تهدید به قتلشون می کردند، خلاصه خسته شد و از خداوند درخواست عذاب کرد، سرانجام خداوند با درخواست عذاب حضرت یونس موافقت کرد و حتی تاریخ عذاب را نیز مشخص کرد و فرمود به قوم خود بگو که در این تاریخ منتظر عذاب الهی باشند، در چهارشنبه وسط ماه شوال⛔️ 🔷یونس در میان قومش اعلام کرد که داستان عذاب از این قراره و عذاب هم قطعی شده است و خودش نیز شهر را ترک کرد. عذاب نزدیکتر شد و یکی از دو تنی که به حضرت ایمان آورده بودند، رفت روی یک بلندی، و شروع به نصیحت کردن مردم کرد، نام این شخص به نقل مفسرین، روبیل بود، "همه شما من را می شناسید، و من هم شما را می شناسم، یونس پیامبر خداست ولی شما تکذیبش کردید. ولی بدانید که این وعده عذاب محقق خواهد شد، تا گرفتار نشدید فکری کنید"، آنقدر گفت تا اینکه سخنان او موثر واقع شد، و مردم گفتند چکار باید کرد؟ جناب روبیل گفت نظر من این است که نزدیک به عذاب، مردم از شهر خارج بشوند و زنان و فرزندان نیز از هم جدا شوند و به درگاه خداوند توبه و گریه زاری و کنند و بگویند که اشتباه کردیم و پیامبرت را اذیت کردیم خدایا ما را ببخش، تا مورد رحم خداوند واقع بشوند. صبح روز چهارشنبه مردم بیرون رفتند از شهر، آفتاب که طلوع کرد، ناگهان یک باد زرد رنگ تاریکی که صداهای بسیار مهیبی هم داشت رو به شهر آورد که مردم همه وحشت زده شدند، صدای ناله و گریه زن و فرزندان بلند شد، بزرگتر ها ترسیدند و صدای گریه آنها بچه ها گریه افتادند، همگی گریه و تضرع و زاری کردند به درگاه خداوندو خداوند نیز به واسطه استغاثه اینها و اضطراری که به واسطه دیدن طلیعه عذاب در آنها ایجاد شده بود، دعای شان را پذیرفت، عذاب برطرف شد و با خیال راحت به شهر خود بازگشتند، 🖇قومی که بسیار نزیدیک به عذاب بودند، ولی مضطر شدند و با استغاثه عذاب از آنها برطرف شد و خداوند پیامبرشان را به آنان بازگرداند، نقطه مشترک قوم یونس با قوم بنی اسرائیل در این است که در بحبوحه گمراهی قوم، عده ای راه درست را نشان دادند از میان مردم و نجات پیدا کردند. در واقع مردم را ترغیب کردند که باید به درگاه خدا روی آورد و تقاضای نجات کرد... ⚡️ خیلی عجیب است، در میان این مشکل که هر کسی به فکر نجات و مشکلات خودش می باشد چگونه راه نجات را به مردم نشان می دهد، در اینجاست که لزوم بودن چنین افرادی در جامعه به وضوح حس میشه، حتما لازم است که یک افرادی باشند که روشنگری کنند و کد نجات را به مردم بدهند، وگرنه ممکن است آن قوم به واسطه نادانی و عدم اطلاع نابود بشود. ادامه دارد
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
قسمت هفتم : بسیاری از انبیا الهی نیز وقتی قومشان نعمت وجود فرستاده الهی را درک نکردند و به انها پشت
قسمت هشتم: استغاثه قوم حضرت ادریس پیامبر: به دلیل ازار و اذیت پادشاه وقت که قصد قتل حضرت ادریس را داشت و نداشتن هیچ حامی، این پیامبر از بین مردم رفت و از خداوند خواست تا درخواست نکرده خداوند برای قومش باران نازل نکند. از مخفى شدن ادریس درغار بیست‏سال گذشت و حتى یک قطره باران نیز برآن سرزمین‏نبارید. زندگانى مردم سىخت‏ شد،. مردم گفتند: بدبختى ما به‏سبب نفرین ادریس(ع)است. به درگاه خداوند رفتند; از گناهان خوداستغفار کردند و خاک ندامت‏بر سرریختند. خداوند توبه آنان راپذیرفت و ادریس را به شهر بازگرداند. مردم در پیشگاه او توبه‏کردند و باران با دعاى ادریس به شهر بازگشت. بسیاری از پیامبران در اثر بی توجهی قوم خود و خطر جانشان از میان مردم غایب شدند و بعد از توبه و استغفار قوم و سپس استغاثه ان ها خداوند دستور ظهور ان پیامبر را صادر فرموده، دو موردی که ذکر کردیم نمونه ای از این موضوع است. در واقع خداوند توسط این حرکت ها به ما اموخته که تنها راه جاره برای ظهور ، توبه و استغاثه است. ادامه دارد