فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صبح زیباست
و زیبایی در نگاه توست🥰
نگاه توست که 🌸
زندگی را زیباتر میکند😇🌸
#شکرگزار_نعمتهای_زندگیمون_باشیم😉
آنکه اَز شَرمِ گُنه باید کُند غیبت منم
تو چرا جُرمِ گُنهکاران عالم میکشی؟!
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقِالزینبڪبری(س)🕊سلامحَضرتحُجَةِابْناِلْحَسَنْ(عج) 🖤
#منتظرانه
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
آن روزها دروازهای برای شھادٺ داشتیمۅحال،🙂
معبرےتنگ...
هنوزبرای شهید شدݩ فرصٺ هسٺ
دلرا بایدپاڪ کرد . . .🎈!"-👌🏼
- حضرتآقا🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️#محرم_نامه_شهدایی ⑥②
🖤شهید مدافعحرم حجت باقری
🎬فیلمی از عزاداری شهید در هیئت عزاداران امام حسین علیهالسلام
🕯براے تو هرڪس ڪه از #سر گذشٺ
🥀نصیبـش شود بهتـــــرین سرگـــذشٺ
🕯#ســر مـن فـداے #سـر تـو حسیــــن
🥀بہ عشــقِ تو عُمـرم سراســر گــــذشٺ
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹لحظهی اعلام خبر شهادت شهید مدافعحرم ابوالفضل علیجانی به خانواده
سردار ابوالفضل علیجانی اهل دُرچه اصفهان بود که روز دوشنبه ۳۱ مرداد۱۴۰۱ حین مأموریت مستشاری در حلب سوریه و در راه دفاع از حریم حضرت زینب سلاماللهعلیها به شهادت رسید. این شهید عزیز دومین شهید خانواده بود و برادرش، قاسم نیز در دفاع مقدس، عملیات کربلای۴ به شهادت رسیده بود.
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
📿اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد📿
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
📸#ببینید | #عکسنوشته
🔵شهید مدافعحرم حسن قاسمی دانا
تو حلب،
حسن شبها با موتور
غذا و وسائل مورد نیاز
به گروهــــش میرسوند!
یک شب که با حسن میرفتیم، غذا ... !
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🍬اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🍬
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
📸#ببینید | #عکسنوشته
🟡شهید مدافع حرم مسلم نصر
همیشه
نمازهای شبش را
با گریه میخواند!
در مأموریت و پادگان هم
که مسئول شب بود، ... !
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠قول فرزند شهید مدافعحرم ابوالفضل علیجانی به رهبر معظم انقلاب
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
ماجرای مادری که فرزند شهیدش را غسل داد
آنچه که در تصاویر دیده مي شود ، خانم آفاق بصیری؛
مادر دانشجوی شهید «سیدمحمد محمدنژاد»
از لشگر ۲۵ کربلا در استان مازندران است
شهید محمد نژاد در ادامه عملیات بیتالمقدس در وسط معرکه جنگ شهر خرمشهر بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا به پشت سرش به شهادت رسید.
وقتی به مادر شهید گفتند که پسر شما غسل نمیخواهد
گفت: درست است که فرزند من نیاز به غسل و کفن ندارد،
ولی من او را غسل میدهم و کفن میپوشم،
تا به دشمنان بگویم ما از مرگ و شهادت هیچ ترس و واهمهای نداریم
و به مردم بگویم که افتخارم این است
که پسرم فدای اسلام،
انقلاب و نظام وحضرت امام شده است.
این مادر شهید خودش وارد قبر شد
و از احساس او پرسیدند
گفت: خیلی نوازشش دادم و با او درددل کردم و بعد از آن نیز خودم وارد قبر شدم
و تلقینش را خواندم.
لبانم را جلوی گوشش گرفتم و به او گفتم: پسرم! سلام مرا به مادرت حضرت زهرا (س) برسان و به او بگو: من یک مادر پیری دارم و از او بخواه که در روز قیامت از من شفاعت کند🌷
بندگان خدا این نظام به این آسانی بدست نیامد است مواظب رفتارمان باشیم
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💌#خاطرات_شهدا
🟣شهید مدافعحرم عبدالحمید سالاری
🎙راوے: پدر شهید
🔮عبدالحمید اخلاقش با همه فرزندان متفاوت بود. او بسیار مهربان، عزیز، خوشرفتار و خوشاخلاق بود و با پدر، مادر، خواهر، برادر و فامیل به نیکی رفتار میکرد. به مادرش در آشپزی کمک میکرد و حتی لباسهای من و مادرش را میشست و از نظر اخلاقی واقعا بینظیر بود.
🔮زمانی که از مدرسه به خانه بازمیگشت، بیل را برمیداشت و به من در کارهایم کمک میکرد. به او میگفتم «پسرم تو خستهای، روزهای، گرسنه و تشنه میشوی» اما قبول نمیکرد و به من کمک میکرد تا کارهایم زودتر تمام شود و واقعاً از نظر اخلاق و رفتار بینظیر بود و هیچکدام نتوانستیم در تمامی طول عمرش او را بهخوبی بشناسیم.
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
📨#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم علی یزدانی
🔷روز شهادت منم، بقیّه میان کمک
🌴خواهر شهید روایت میکند: علیآقا ۱۰ یا ۱۱سال بیشتر نداشت که در مسجد ناظریه فعالیت میکرد. زمانی بود که شهدای تفحّص را میآوردند. یک روز رفت مسجد و تا صبح به خونه برنگشت. خانواده هم همهجا را دنبالش گشتند. مسجد هم بعد نماز مغرب و عشا بسته شده بود و کسی ازش خبر نداشت.
🦋برادر بزرگم اونقدر دنبالش گشته بود که نااُمید و گریان به خونه برگشت. نصف شب بود و منم نخوابیده بودم و مُدام گریه میکردم تا اینکه برادر دیگرم را دیدم که گریه میکنه، خیلی ترسیدم. اومد همه جای خونه رو گشت و وسط حیات به سرش میزد و گریهکنان میگفت «بچه رو دزدیدهاند! من خونهی همه فامیل و آشنا رفتم، نبود؛ حتما بلایی سرش اومده!» طاقت نیاورد و دوباره از خونه زد بیرون. منم روی پلهها نشسته بودم و گریه میکردم.
🌴بعد از اذان صبح دیدم دَر میزنند! رفتم در رو باز کردم، دیدم علی اومده! از خوشحالی داد زدم! وقتی قیافهی خسته و بیخوابش رو دیدم، گفتم: «کجا بودی؟» گفت: «شهید آورده بودند! رفته بودیم خونه شهید تا خونوادهاش تنها نباشند و کمکشون کنیم.»
🦋بعدش علی شروع کرد برام به تعریفکردن و از شدت خستگی، خوابش بُرد. صبحش علی گفت: «اگه بازم شهید بیارن، میرم کمک. شاید منم شهید بشم! اون موقع اونا میان کمک خانواده من.» منم بهش گفتم: «خیلی فکر و خیال میکنی! جنگ تمام شده! تو چطوری میخوایی شهید بشی؟»
🌴خلاصه اینکه ما تو عالم بچّگی با هم بحث میکردیم ولی انگار شهادتنامهاش را خدا برایش امضا کرده بود. آری! علی شهید مدافع حرم شد و روز تشییع پیکرش، جمعیّت زیادی اومده بودند که یاد حرفهاش افتادم که میگفت:«روز شهادت منم بقیّه میآیند کمک». دلم براش خیلی تنگ شده و طاقت دوریش رو ندارم ولی هر لحظه احساسش میکنم و صدای حسینحسینگفتنش را که همیشه زمزمه میکرد، میشنوَم.
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b