فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوار یکم شهید میلاد خسروی ۲۶ ساله و تنها فرزند خانواده و مامور تجسس کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس بود.
شهید خسروی جوان برومند ایرانی در درگیری با سارقان مسلح در شهرک قدس به شهادت رسید.
درباره جزئیات شهادت وی گفته شده: روز پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ در پی عملیات تعقیب و گریز سارقان یک منزل مسکونی در شهرک قدس ، به شهادت می رسد
#شهید_میلاد_خسروی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب یک روز یک مرد 🌱
بریده ای از کتاب:
حاج همت، پرده سنگر را کنار میزند و وارد میشود. صدای غرش توپ و خمپاره، لحظهای قطع نمیشود. از سر و وضع همت با آن پوتینهای گِل گرفته و صورت خاکآلود، معلوم است که از خط میآید.
چشم حاج داود به همت که میافتد، او را صدا میزند. ـ ابراهیم، بیا اینجا پیش خودم.
همت با دیدن حاج داود سر از پا نمیشناسد. ـ اینجایی حاجی؟ این چه وضعیه، بچه ها توی خط حال بدی دارند.
ـ میدانم، بقیه لشکرها هم اوضاعشان بهتر از شما نیست. کار گره خورده.
همت با عجله پوتینهایش را از پا درمیآورد و کنار حاج داود آرام میگیرد.
حاجی هم در کنار همت همین احساس را دارد.
نگاهی به چهره خسته همت میاندازد و میپرسد: جنگ سخت است! مگر نه؟
ـ خیلی، سختتر از آنچه در رادیو تلویزیون و روزنامه ها میگویند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حاج_داوود_کریمی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فکرشو بکن...
اگه شهید بشم...
جنازه ام پیدا نشه گمنام بمونم...
روی قبرم بنویسن:
"فرزند سید علی" 😍🥺
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد شهادت شهید ناصر کاظمی 🌱
ناصر هجده ماهه بود كه به بیماری سرخک مبتلا شد.
او را به بيمارستان رسانديم.
پس از معاينه، در حالی كه در اتوبوس نشسته بوديم و به خانه می آمديم ، فردی رو به من كرد و پرسيد: «آقا، اين پسر شماست؟»
گفتم: «بله»
گفت: «اين كودک آتيه درخشانی دارد و به درجات و مراتبی...»
و ساكت شد.
همان روز از طرز صحبت آن مرد غريبه فهميدم كه در زندگی ناصر حوادثی رخ خواهد داد كه برايمان غير منتظره خواهد بود .
سالها بعد وقتی پسرم فرمانده دلاور خطه كردستان شد، همه چيز را فهميدم...
همه چيز را...
راوی: پدر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۶۱/۶/۶ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شہید یعنۍ ڪسۍ ڪہ
قید تمام تعلقاتش،
دلبستگےهایش...
وابستگےهایش را زده است!
و تمرین ڪرده است رفتار شہیدانہ را...!
تا لایق شود و برسد بہ شہادت...!
#اللهمارزقناشهادت🦋
#شهیدجهادعمادمغنیه♥️
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
🌿نذر کردیم گناه نشه..
فردای عقدمان سر مزار #شهید_کاظمی رفتیم.
قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود.
نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که میشناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد.
خدا رو شکر مجلس بدون گناه برگزار شد.
#شهید_کمیل_قربانی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
گویا ڪھ جهان بعدِ تو زیباشدنے نیستツ
#دلتنگی🥀
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی❤️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
پاتوق همیشگی اش گلستان شهدا بود. زندگینامه ی شهدا را میدانست و گاهی بین حرفهایش مثال میزد و همیشه سعی میکرد به وصیت شهدا عمل کند. صدق و راستی جز خصایلی از ابولفضل بود که هرگز حتی سر مصلحتهای ساختگی، ترک نمیشد!
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتظار يعني....
✨راهکارهای ساده برای اینکه نشون بدیم منتظریم!
#پیشنهاد_دانلود
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🌸🌸🌸🌸🌸
از خالڪوبی تا شهـادت
قسمت دومـــ
مجید پسر شروشور محله است ڪه دوست دارد پلیس شود.
دوست دارد بیسیم داشته باشد.
دوست دارد قوی باشد تا هوای خانواده، محله و رفقایش را داشته باشد.
مادر مجید میگوید: «همیشه دوست داشت پلیس شود.
یڪ تابستان ڪلاس ڪاراته فرستادمش.
وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود تمام بچهها را تڪهتڪه کرده است.
میگوید من ڪاراته میروم باید همهتان را بزنم.
عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا میرود پز داییهای بسیجیاش را می داد .
چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود.
بعدها هم ڪه پایش به بسیج باز شد یڪی از دوستانش میگوید آنقدر عشق بیسیم بودڪه آخر یڪ بیسیم به مجید دادیم و گفتیم.
این را بگیر دست از سر ما بردار (خنده) در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود.»
شهید مجید قربانخانی 💐
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
بعد از ازدواجم یک شب محمد حسین با دوچرخه اش به خانمان آمد
مدتی باهم حرف زدیم طبق معمول بحث کشیده شد به مسائل دینی و مذهبی پرسید خانمت قرآن خوندن بلده ؟
گفتم نه . کمی مقدمه چینی کرد و گفت : حتما باید یاد بگیرید اصلا از این به بعد خودم هر شب میام تا هر دوتون قرآن خوندن یاد بگیرید.
فکر کردم حالا یک حرفی زد گفتم باشه خوبه
فرداشب سر همان ساعت ک گفت پیدایش شد یک قرآن هم خریده بود با خودش آورد🥰
از ان به بعد تقریبا هر شب می آمد به مدت یکسال . تا خیالش راحت شد ک قرآن خواندن یاد گرفته ایم 😀
طوری شد که همسرم خودش جلسه ی قرآن برپا کرد
عیدی صفر زاده از بستگان
#شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨
برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b