توی حیاط مسجد بودیم . خانمی که برادر کوچکش عضو جلسه قرآن بود وارد مسجد شد و با محمد حسین کار داشت . محمد حسین در حالیکه به دیوار تکیه داده بود و طبق معمول سرش پایین بود با آن خانم صحبت می کرد ... بعد از چند دقیقه آن خانم از مسجد بیرون رفت به محمد حسین نگاه کردم دیدم همچنان سرش پایین است و دارد حرف میزند 😁 از روی شیطنت با آرنجم یکی زدم به بغل دستی ام و با صدای بلند گفتم : با کی داری حرف می زنی ؟😃 محمد حسین سرش را بلند کرد . نگاهی به ما کرد و نگاهی به سمت راست خودش گفت : عه رفتن ؟! تا مدت ها سر به سرش می گذاشتیم و می خندیدیم منصور تقوی عضو جلسه قرآن #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت ┄┅─✵🕊✵─┅┄

خیلی شوخ و سرزنده بود با این که خیلی به عبادات و مستحبات مقید بود اما موقع شوخی و بازی هم کسی به پایش نمی رسید. قدرت بدنی اش زیاد بود و توی کشتی هر کسی حریفش نمیشد . از طرفدارهای پروپاقرص ورزش زورخانه ای بود . توی شنا و بخصوص زیر آبی خیلی حرفه ای بود شیرجه که میزد تا وسط رودخانه زیر آبی میرفت. توی بازی فوتبال چنان تنه میزد که کسی جرئت نمی کرد نزدیکش شود بچه های تیم مقابل می گفتند همه رو ول کنین فقط محمد حسین رو بگیرین !😃 محمد حسین زیاد شوخی میکرد بچه ها هم با او زیاد شوخی می کردند ظرفیت شوخی را داشت حتی شوخی هایی که خیلی ها تحمل آن ها را نداشتند دوستان شهید #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت ┄┅─✵🕊✵─┅┄

بعد از ازدواجم یک شب محمد حسین با دوچرخه اش به خانمان آمد مدتی باهم حرف زدیم طبق معمول بحث کشیده شد به مسائل دینی و مذهبی پرسید خانمت قرآن خوندن بلده ؟ گفتم نه . کمی مقدمه چینی کرد و گفت : حتما باید یاد بگیرید اصلا از این به بعد خودم هر شب میام تا هر دوتون قرآن خوندن یاد بگیرید. فکر کردم حالا یک حرفی زد گفتم باشه خوبه فرداشب سر همان ساعت ک گفت پیدایش شد یک قرآن هم خریده بود با خودش آورد🥰 از ان به بعد تقریبا هر شب می آمد به مدت یکسال . تا خیالش راحت شد ک قرآن خواندن یاد گرفته ایم 😀 طوری شد که همسرم خودش جلسه ی قرآن برپا کرد عیدی صفر زاده از بستگان #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b

تعدادی از بچه هایی که با مسجد و بسیج ارتباط خوبی نداشتند تیم فوتبال تشکیل داده بودند و چند نفر از نوجوانان را جذب کرده بودند محمد حسین خیلی نگران بود و این در اون در میزد تا راهی برای جذبشان پیدا کند .. می گفتیم : چرا انقدر حرص میخوری ؟ چی کارشون داری ؟ ولی محمد حسین می گفت : هر طور شده باید این بچه ها را جذب کنیم باید اون هارو بیاریم تو بسیج و مسجد امیر خالقی عضو بسیج جوان هایی بودند که به خاطر وضعیت اخلاقی و یا ظاهر نامناسبشان با آن ها ارتباط برقرار نمیکردیم اما محمد حسین با آن ها طرح دوستی میریخت و کم کم صمیمی میشد که به مسجد بیایند و بالاخره پای آن ها را به مسجد و بسیج و حتی جبهه باز کرد محمود دقاق نژاد عضو بسیج #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b

تعدادی از بچه هایی که با مسجد و بسیج ارتباط خوبی نداشتند تیم فوتبال تشکیل داده بودند و چند نفر از نوجوانان را جذب کرده بودند محمد حسین خیلی نگران بود و این در اون در میزد تا راهی برای جذبشان پیدا کند .. می گفتیم : چرا انقدر حرص میخوری ؟ چی کارشون داری ؟ ولی محمد حسین می گفت : هر طور شده باید این بچه ها را جذب کنیم باید اون هارو بیاریم تو بسیج و مسجد امیر خالقی عضو بسیج جوان هایی بودند که به خاطر وضعیت اخلاقی و یا ظاهر نامناسبشان با آن ها ارتباط برقرار نمیکردیم اما محمد حسین با آن ها طرح دوستی میریخت و کم کم صمیمی میشد که به مسجد بیایند و بالاخره پای آن ها را به مسجد و بسیج و حتی جبهه باز کرد محمود دقاق نژاد عضو بسیج #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b

مرضیه عنایت خواهر شهید : تعطیلات عید را پشت سر گذاشته بودیم که نوزاد به دنیا آمد اسمش را محمد حسین گذاشتند . کمی که بزرگتر شد بر اساس سنت و اعتقادشان در آن زمان گوشواره غلامی حضرت را در گوش هایش انداختند . طبق نذر گوشواره ها باید می ماند تا وقتی آن ها را در ضریح حضرت عباس علیه سلام بیندازند . گاهی بعضی ها می پرسیدند که چرا گوش های محمد حسین سوراخ است ؟ مادرم به آن ها می گفت محمد حسین نذر حضرت ابوالفضل است . #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b

خیلی شوخ و سرزنده بود با این که خیلی به عبادات و مستحبات مقید بود اما موقع شوخی و بازی هم کسی به پایش نمی رسید. قدرت بدنی اش زیاد بود و توی کشتی هر کسی حریفش نمیشد . از طرفدارهای پروپاقرص ورزش زورخانه ای بود . توی شنا و بخصوص زیر آبی خیلی حرفه ای بود شیرجه که میزد تا وسط رودخانه زیر آبی میرفت. توی بازی فوتبال چنان تنه میزد که کسی جرئت نمی کرد نزدیکش شود بچه های تیم مقابل می گفتند همه رو ول کنین فقط محمد حسین رو بگیرین !😃 محمد حسین زیاد شوخی میکرد بچه ها هم با او زیاد شوخی می کردند ظرفیت شوخی را داشت حتی شوخی هایی که خیلی ها تحمل آن ها را نداشتند دوستان شهید #شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨ برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b