معرفی کتاب این مادر آن پسر 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-همین که داخل مینیبوس نشستم خوابم برد. یکباره احساس کردم که یک آقای بسیار نورانی وارد مینیبوس شد! تعجب کردم. کسی را در اطرافم نمیدیدم. این آقای نورانی جلو آمد. من سلام کردم و ایشان جواب داد. منتظر بودم خودشان را معرفی کنند. ایشان جلوتر آمدند و فرمودند: «شما به خاطر ما آمدید، من هم آمدهام شما را تا مقداری از مسیر بدرقه کنم.» تشکر کردم. بعد آن آقای نورانی خداحافظی کردند و رفتند. یکباره از خواب پریدم و دیدم مینیبوس از پیچ جمکران گذشت و وارد جادهی تهران شد.
۲-بعد پرسیدم: «جمال چه خبر؟ الان کجایی؟» او هم جواب داد: «ما رو آوردند نزدیکترین نقطه به جمکران، بالای کوه خضر قم.» جمال این را گفت و من از خواب پریدم. خیلی تعجب کردم. یادم افتاد چند روز قبل، مراسم تشییع شهدا و تدفین چهارده شهید گمنام در بالای کوه خضر برگزار شد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_جاویدالاثر_جمال_محمدشاهی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b