eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
582 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
#زیارت_آل‌یٰـس🌸🌱 💚 | چلـه‌ی‌ظهـور'!
روزِ سوم چلـه🌱... بـھ نیابت از رفیق و برادر شهیدمان ، آقا رسول خلیلے❤️'! 🕊!
‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج🌹🌿›
.🌺'| ‹و هیـچ اندوهے برطرف نشود، مگر تو آن را از دل برانے🎈...› ↵دعاۍ‌هفتم‌صحیفہ‌سجـادیہ✨ 📞❤️ 🌹! .🌺'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
[ 🌷 ] سلام سوالی داشتم.. چطور پیام ها تون رو اینطور ادیت میزنید؟ منظورم این هست که بعضی از ایموجی ها رو من ندارم و همچنین برای مثال بعضی کلمات رو کشیده مینویسید؟ ------ علیڪم السلام؛ تعداد ایموجے هایے ڪه دارید بستگے به مدل گوشیتون داره ڪه خب برای خود بنده هم یه تعدایش وجود نداره و به جاش یڪ مربعے ڪه توش ضربدر داره نمایش داده میشه😄❤️'! اما اگر منظورتون از ایموجے چیزایے مثل :  『』⇢ ‹› ᯓ هست، بفرمایید تا لیستشونو براتون بفرستم تا تو پیام هاتون ازش استفاده ڪنین✋🏻🌸 ڪلمات ڪشیده هم دو حالت داره یا ڪیبور زیبانویس داشته باشین ڪه هم حروف رو مدل دار مےنویسه و هم ڪلمات رو ڪشیده مےڪنه ... یا هم ندارین ڪه بگین اونم براتون بفرستم ... مثلا -> ــ رو مےتونید ڪپی ڪنید و ڪنار حروف بذارید تا ڪشیده بشن :)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ بـھ نبودنش عادت ڪردیم💔(: ] یـھ چیزی تو این دنیا ڪمه‼️ چرا حواسمون نیست🚶‍♂؟ 🌱! .🌸'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
دردم از یار است و درمان نیز هم ... دل فدای او شد و جان نیز هم ❤️(: 'عج💚!
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
#زیارت_آل‌یٰـس🌸🌱 💚 | چلـه‌ی‌ظهـور'!
روزِ چهارم چلـه🌱... بـھ نیابت از رفیق و برادر شهیدمان ، آقا مصطفے صدرزاده (سیدابراهیم)❤️'! 🕊!
[ 🌷 ] چرا رمان نمیزادیددددد کلافه شدمم ------ حق دارید حق دارید ✋🏻💔'! خودمم کلافه شدم 🚶‍♂! اما خداروشکر امشب شرمندتون نیستم❤️(: ان‌شاالله تا چند دقیقه دیگه دو پارت پرحجم تقدیمتون میکنم🌸🌱...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏- 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "قسمت‌بیست‌ودوم - این‌دلو‌باید‌ساخت! 📜" همه جا سیاه بود! سیاه تر از آسمون شب، وقتی جای ماه خالیه. هیچی نمیدیدم... زمین از آسمون معلوم نبود. دستام رو اطرافم کشیدم. گویا روی زمین بودم. زمینی که عجیب سر بود. نیم خیز شدم از جا بلند شم اما از دردی که مثل صاعقه به پای چپم خورد و تو تموم تنم پیچید، محکم به زمین کوبیده شدم. صدای ناله.م اکو میشد. نمیتونستم از جا بلند شم. از درد به خودم میپیچیدم و ناله میکردم که صدایی با صدای دردم، قاطی شد. از ذوق بودن کسی جز خودم تو این ظلمات، ذوق زده پرسیدم: کسی اونجاست؟ صدا نزدیک تر شد. اینقدر نزدیک که فهمیدم اون صدا، صدای خودمه. صدای خنده هام. صدای همخونیم با میلاد. ترسیده بودم! اینقدر که بی هدف خودم رو عقب میکشیدم تا از خودم فرار کنم. اما من، به من خیلی نزدیک بود! صدا وضح تر و همراهش تصاویری رو سیاهی مطلق آسمون و زمین پخش شد. باز هم من بودم! منی که شبِ ششم محرم، تو مهمونی غرق شدم و فراموش کردم عزادارم! گفتم و خندیدم! زدن و خوندم! خوندم و ... اشک تو چشمام جمع شد! من چیکار کرده بودم؟ من با صدایی که تو هیئت باهاش حسین حسین میکردم، شب ششم زدم زیر آواز؟ منی که با صدام سینه میزدن، کاری کردم که با صدام برقصن؟ سرمو از خجالت انداختم پایین و به هق هق افتادم! درد پام هر لحظه بیشتر میشد اما نه اونقدر که قلبم از غلطی که کردم تیر میکشید! صدا ها قطع شد و پشت پلکای بسته‌م، چیزی جز سیاهی حس کردم. با امیدواری چشمامو باز کردم اما... چیزی که دیدم نفسم رو قطع کرد. پنج هیبت آتشین که دیدن صورتشون قلبم رو از جا میکند! بی اختیار از ترس داد میزدم و کمک میخواستم. اما کسی اونجا نبود. هر لحظه نزدیک تر میشدن! خواستم عقب برم که روی دست و پام سنگینی ای حس کردم. نگاهی انداختم. دست و پام زنجیر شده بود! زنجیری که سرش دست اونایی که بود که سمتم میومدن! زنجیر ها رو میکشیدم اما بی فایده بود. از عجز و ناتوانی به گریه افتادم که کسی با صدای آرومی گفت: صداش کن! تا نرسیدن صداش کن! دنبال صدا گشتم. کسی نبود! بلند فریاد زدم: کیو؟ کیو صدا کنم؟ 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت‌علےاکبر'ع💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ 🖇 ✨قرارگاه‌شھیدغلامے https://eitaa.com/shahid_gholami_73 🌷 ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏- 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "ادامہ‌قسمت‌بیست‌ودوم - این‌دلو‌باید‌ساخت! 📜" اینبار صدای تو تو گوشم پیچید: اونجا، هر چی هم بدویی، به هیچکس نمیرسی! تنهایی! مگه بلد باشی بگی یا حسین (ع)! لب از لب برداشتم تا آقامو صدا کنم اما صدایی ازم در نمیومد! بیشتر از قبل ترسیدم اما حتی دیگه نمیتونستم داد بزنم! لال شده بودم! لالی که صدای آواز خوندش تو تاریکی میپیچید! -علی اکبر؟ داداشم؟ با صدای سعید چشمامو باز کردم: جانم؟ لیوانی رو سمتم گرفت: بیا بخور جون بگیری... لبات خشک شده! دلم میخواست گلویی تازه کنم اما اینقدر از نماز صبح که با اون کابوس بیدار شدم، گریه کردم؛ که سرم سنگین شده بود و نمی تونستم از پشتی مبل جداش کنم، صاف بشینم و آب بخورم. به جاش نگاهی به لیوان انداختم و گفتم: روحم خسته ست سعید! چیزی داری بدی بخورم، جون بگیره؟ نفسش رو سنگین بیرون داد و کنارم نشست. چشمام از اشک پر شده بود. پلکامو رو هم گذاشتم و گفتم: دلم میخواد بخوابم و وقتی بیدار شدم، ببینم همه ی این چند ساعت خواب بوده! سرچرخوندم سمتش و گفتم: مثلا بعد مراسم، تو حسینیه خوابم برده ... نه خونه رفتم ... نه مهمونا رو دیدم... نه کسی بهم گفته بخونم... نه کسی با خوندم، تو شب شیشم محرم، رقصیده! از ته دل آه کشیدم و نگاه ازش گرفتم.. خیره به سقف گچی، مثل بچه ها پرسیدم: من خیلی بَدَم؟ سعید سریع گفت: این چه حرفیه! هر کسی ممکنه خطا کنه! تو ام یکیش! انگار که اصلا حرفش رو نشنیده باشم، گفتم: من آدم خوبی نیستم! نوچی کرد و گفت: عه! یعنی چی؟ به این خوبی! نمازات که سرجاشه! روضه خون هم که هستی ... پوزخندی به احوال خودم زدم و گفتم: اینا همه اداست! اگه نبود، وقتی میلاد اصرار کرد بخونم، خوشم نمیومد! دلم رضا به خوندن نمیداد و ... اون خوابو نمیدیدم! قبل اینکه چیزی بگه، به خودم اشاره کردم و گفتم: اصلا تو یه نگا به سر تا پام بنداز! چیم شبیه تو و بقیه هیئتی هاست؟ با ناراحتی خودمو رو مبل رها کردم: من مذهبی نیستم سعید! نیستم ... سعید مکثی کرد و بعد گفت: تو اصلا میدونی مذهب یعنی چی؟ سرتکون دادم: اینقدر دیگه میفهمم! یعنی دین! یعنی پیامبر، اماما! یعنی... یعنی قرآن! -آفرین! حالا بگو ببینم، دین یعنی چی؟ با تعجب نگاش کردم و پرسیدم: دین، یعنی چی داره؟ ابرو بالا داد: بله که داره! شانه بالا دادم: اوم ... نمیدونم... سرجاش جا به جا شد و گفت: بذار یه جور بگم خوب بفهمی. دین، یعنی عشق و حال! 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت‌علےاکبر'ع💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ 🖇 ✨قرارگاه‌شھیدغلامے https://eitaa.com/shahid_gholami_73 🌷 ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷
همچنان بخاطر وقفہ‌ای ڪه بین پارتگذاری افتاد، عذرخواهم ... ✋🏻🌱 امیدوارم ڪه این پارت بہ دلتون بشینہ و حال خوبش (ڪه ان‌شاالله داشتہ باشہ) جبرانۍ باشہ برای این مدت تاخیر✨💕! [ حرفے سخنے نقدی نظری . . .⛱🌧] - درخدمتم 👇🏻🌸🌿!¡ - https://harfeto.timefriend.net/16370043954824
‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج🌹🌿›
.💜'| ‹یَا سَرِیعَ الرِّضا☁️، اغْفِرْ لِمَنْ لَایَمْلِڪُ إِلّا الدُّعاءَ ...☔️› اۍخدایۍڪه‌ ...💕 زود‌ازبندھ‌ات‌خشنودمےشوۍ🌱، بیامرزآن‌راڪه‌جزدعاچیزۍندارد❤️(: ↵دعاۍڪمیل✨ 📞❤️ .💜'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
[ 🌷 ] لیست ایموجی ها رو منم میخوام😁🌹 ------ البتہ ڪه اسم اونا ایموجے نیست ... سمبله 😄❤️ ولی چشم ... بفرمایید 👇🏻 ♡↷|「 」^.^ 《¿¡》 °ღ 🗞⃟❯ ↑→←↓➜🔚⇦ ↵ ✤✿✾✼❁❀✲★⊱⊰ꕥ❢♧ ಠ_ಠ◕‿◕ •͜ • o_O^^ʘ‿ʘ• ֊ •¬_¬•ᴗ• ●•○°□■ ˘˘‌! ˇˇ! 〖〗﴾﴿ ‌ ‹ › ╔╗[] ¹²³⁴⁵⁶⁷⁸⁹¹⁰ ↣↢ →← ↚↛ ↜↝ ↬↫ ↭ ↽↼ ⇢⇠ ⇛⇚ ⇗⇖ ⇙⇘ ⇈ ⇊ 「」『』〚〛〘〙〈〉﹝﹞ <> 《》 «» اینم یہ سایتہ ڪه منبع سمبله ... اینایے ڪه فرستادم از نظر خودم قشنگتریناشن حالا بازم برید ببینید شاید خوشتون اومد 👇🏻❤️ https://fa.piliapp.com/symbol/
صـاحب جھـانے آقـا‌ جـانم💕! غریبــانہ چــرا مےگـردۍ؟💔(: (عج)💚✨
روزِ پنجم چلـه🌱... بـھ نیابت از رفیق و برادر شهیدمان ، محسن آقای حججی❤️'! 🕊!
‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج🌹🌿›
.🍁'| ‹اللَّھُمَّ اجْعَلْ غِناۍَ فِے نَفْسِے ...☁️› خدایا ...🌱 بـے نیازۍ را در نفسم قرار دھ💕 ↵دعاۍعرفہ✨ 📞❤️ .🍁'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ