-
راه شهدای ِما راه حق است
از خدا میخواهم که ادامه دهنده راه آنها باشیم ؛
آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند ، با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما میآموختند .
- شهید حسین خرازی
@shahid_gomnam15
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به همان قلم
هر ملتی که بر خودباوری پایبند نباشد ، شکوفا نمی گردد .
جامعه ای که شکوفا نشود ، لاجرم به دریوزگی و وابستگی تن خواهد داد !
وابستگی آغاز اسارت و در بند بودن انسان است !
هشت سال دفاع جانانه از وطن ،
اوج ازخودگذشتگی ، ایثار و اعتماد به نفس بود !
این دفاع ، تار و پود اسارت و برده پروری را درهم کوبید و نگاه متفاوتی را ببار آورد .
نگاهی به سوی قهرمانان ملی ، عزیز و غرور آفرین که تا ابد نامشان جاودانه خواهد ماند .
آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد
با احترام
✍علی مصطفی نژاد
🌱⃟🌸๛@shahid_gomnam15
•┈┈•❀🌸❀•┈┈
|•سلامبرابراهیم•|
زندگینامه
ابراهيــم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و
بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باســتاني شــروع کرد.
در واليبال وکشــتي بينظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه
ميايستاد.
مردانگــي او را ميتوان در ارتفاعات ســر به فلک کشــيده بازي دراز و
گيالنغرب تا دشتهاي سوزان جنوب مشاهده کرد.
حماســههاي او در اين مناطق هنــوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي
ميکند.
در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچههاي گردانهاي کميل و حنظله
درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند.
ســرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرســتادن بچههاي باقيمانده به
عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.
او هميشه از خدا ميخواســت گمنام بماند، چرا كه گمنامي صفت ياران
محبوب خداست.
خدا هم دعايش را مســتجاب كرد. ابراهيم سالهاست كه گمنام و غريب
در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور.
اینحکایتادامهدارد..
مـیدونـیمـا ، از ایـن جـهان
بزرگ چی میـخوام⁉️
نشسـتن توی بیـنالحـرمین:))
@shahid_gomnam15
داشتیم با هم برمیگشتیم. من پشت فرمان نشسته بودم و مصطفی هم کنار دستم بود. در ترافیک بودیم و او هم مشغول صحبت کردن با تلفن. بنده خدایی آمد کنار دست ما ترمز کرد، نگاهی به داخل ماشین انداخت و دید خانمها همه چادری، مصطفی هم با پیراهن یقهآخوندی و ریش نشسته. طرف یک فحش رکیک داد و تا راه باز شد سریع گازش را گرفت و رفت. عصبانی شدم و پایم را روی گاز گذاشتم که جلویش بپیچم و از ماشین پیادهاش کنم. مصطفی مچ دستم را گرفت و گفت: داداش تو ماشین زن و بچه نشسته. اون بنده خدا هم از روی نفهمی یه حرفی زده، ما نباید آتش بیار معرکه باشیم که! همانجا مطمئن شدم که مصطفای پرشروشور دوران کودکی به مردی صبور تبدیل شده..
مصطفی صدرزاده
@shahid_gomnam15
#معرفی_کتاب
کتاب * سر سر *
موضوع کتاب : زندگینامه و خاطرات سردار بی سر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری
بخشی از کتاب : چشم از او بر نمی داشتم .
از لحظه ی نشستنم داخل ماشین دلم میخواست حرف می زدم یا برایم حرف می زد .
با خودش زمزمه می کرد .ذکر میگفت.
رو به رو را نگاه میکرد.
اقرار می کنم که دیگر تحمل دوری اش را نداشتم.
@shahid_gomnam15
دخترش زار زار گریه میکرد . . .
ازش پرسیدن : چی میخوای ؟ !
گفت : میخوام صورت پدرمو بوس کنم !
جیغ و دادِش دل همه را کباب کرده بود 💔
یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت : خب بگذارید صورت پدرش را ببیند ، دخترش است ! چه میشود مگر ! ! ؟
سرباز اشکش جاری شد .
گفت : آخ که من برایش بمیرم ، پدرش سر ندارد 🙂 !
_شهیدجواداللهکرمی:)
#شهیدانه
═✧❁🌷❁✧┄
@shahid_gomnam15
طلاهایش را برای کمک به جبهه تحویل داد و از در پشتیبانی جنگ خروج کرد
کارمند پشتیبانی سریع به دنبالش رفت و گفت:
حاج خانم رسید طلاها رو نمیخواید ؟!
برگشت به کارمند پشتیبانی گفت:
۳ تا پسر دادم رسید نگرفتم .
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بی منت از جگر گوشهیخود گذشتند برای ناموس و برای این آب و خاک❤️🇮🇷❤️
سلامتی تمام مادران شهدا صلوات🌷
#ألـلَّـھُـمَــ_عـجِّـلْ_لِوَلـیِـڪْ_ألْـفَـرَج
@shahid_gomnam15
هر ڪی تو مسیر شهدا اومد..
هر ڪی تو مسیر این ستارهها اومد، ماه میشه، دیدنی میشه، ڪنار خورشید میشه، نور از خورشید میگیره، خوشگل میشه، زیبا میشه، خواستنی میشه، بُردَنی میشه!
_حاج حسین یڪتا
@shahid_gomnam15
#حسینجانم ...!
بدهکار ها رو جلب میکنن ..
ما هم تا که دلت بخواد
#بدهکار شما ...
بیا و #جلب کن مارو...!
ببر #کربلا ...💔
💚¦⇠#امام_حسینی
@shahid_gomnam15