eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺 #همسرشهید حافظ کل قرآن بود و نماز اول وقتش درک نمی شد، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت. 🌷آرزویش شهادت بود وی با اشاره به این که اولین سفر همسرم به سوریه در دوران عقد بود گفت: این ماموریت 75 روز طول کشید و من هر شب گریه می کردم ولی هیچ وقت به او نمی گفتم که چرا رفتی و ای کاش که جلویش را گرفته بودم، او هم تماس می گرفت و دلداری ام می داد و از من می خواست که دعا کنم شهید شود، بعد از بازگشتش سری بعد به اتفاق هم برای زیارت به سوریه رفتیم.🌹 #شهیدابوالفضل_راه_چمنی #سالروزشهادت
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی ) #قسمت_چهارم. 💞دخت
خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید ) 💢خبر شهادتش چطور به شما رسید⁉️ 🌺قرار بود برای حلما جشن سیسمونی بگیریم که کنسل شد. همان روز جمعه به اتفاق خواهرم به منزلمان آمدیم. آقا میثم گفته بود ماه برمی‌گردد. 💞من گفتم دو ماه خانه نبوده‌ام و باید برای استقبال از میثم همه جا را تمیز کنم تا وقتی برگشت، خانه مرتب و تمیز باشد. مادرشوهر و جاری‌ام هم همراهم بودند. یک دفعه برادرم آمد و گفت: «مامان گفته هوا سرد است. بیایم دنبالتان» گفتم: «ما که تازه آمده‌ایم.» 💖 ولی از آنجایی که مادرم نگران حالم بود چون آخرین ماه بارداری را پشت سر می‌گذاشتم، زیاد با خودم احتمال افتادن اتفاقی را ندادم.❗️ با برادرم دوباره به خانه پدری برگشتم و دیدم شوهر خواهرهایم در حیاط ایستاده‌اند. پرسیدم: «چرا اینجا ایستاده‌اید⁉️» گفتند: «تو برو داخل خانه»، رفتم دیدم برادرم آنجاست. دستم را کشید برد داخل، دیدم امام جماعت مسجد جامع قرچک هم آنجاست. 😳ایشان گفت هر کسی که به سوریه می‌رود به خانواده‌هایشان سر می‌زنند. 💞من پیش خودم گفتم آقا میثم دو ماه است که رفته سوریه. چرا حالا که می‌خواهد برگردد آمده‌اند سربزنند⁉️😳 باز هم شک نکردم که ممکن است اتفاقی افتاده باشد. به مادرم گفتم: «این‌ها برای چه آمده اند⁉️» گفت: «همینطوری» رفتم نشستم داخل اتاق. حتی به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد که ممکن است میثم شهید شده باشد. 😢حاج آقا خیلی آرام از من چند سوال پرسید و گفت: «آقا میثم کی و چگونه به سوریه رفت⁉️» و چند سوال دیگر در مورد سفر سوریه میثم پرسید. وقتی همه این‌ها را پاسخ دادم ،گفت: «آقا میثم مجروح شده است.» ولی باز هم نگران نشدم و شکی نکردم. 😳پیش خودم گفتم: فقط بیاید. اشکال ندارد مجروح شده باشد. 💖 اما بعد از این حاج آقا ناگهان گفت: «خدا داده و خدا هم گرفته» وقتی این را گفت دیگر هیچ چیز نفهمیدم.💔 💞می‌گفت دوست دارم دخترم کتابخوان شود/دوست ندارم تلویزیونی شود 💖قبل از رفتنش در مورد تربیت فرزندش توصیه خاصی به شما نکرده بود⁉️ 💜می‌گفت: «دوست دارم معلومات بچه من بالا باشد. ما مسلمان‌ها وقتی به دنیا می‌آییم، امام حسین(ع) را راحت و همینجوری قبول داریم ولی در دوره جدید بچه‌ها مفاهیم را اینطور قبول نمی‌کنند و باید با دلیل برایشان توضیح دهیم. دوست دارم با علت و دلیل به فرزندم بگویم خدا و امام حسین(ع) چگونه‌اند. دوست دارم کتابخوان شود و کتابخوانش می‌کنم و از این طریق به او یاد می‌دهم که خدا را بشناسد. دوست ندارم زیاد تلویزیون نگاه کند.»😇 گاهی هم به شوخی به من می‌گفت: «زهره اگر بچه ما تلویزیونی شود، من ازت راضی نیستم.»🙂 💖میثم دوست نداشت صدای خانم‌‌ها بالا برود/به مادرم گفتم دعا کن صدایم در معراج شهدا بالا نرود 💞 آخرین بار با ایشان در معراج شهدا دیدار و وداع کردید. آرامش شما بالای سر پیکر شهید برای سایر دوستان و بستگان جالب و ستودنی بود. آنجا با آقا میثم چه حرفی زدید⁉️ 💖حرف خاصی با او نداشتم. فقط از این که داشتم بعد از مدتی او را می‌دیدم، لذت می‌بردم. آقا میثم دوست نداشت صدای خانم‌ها بالا برود و نامحرمان آن را بشنوند به همین خاطر وقتی قرار شد برای وداع با میثم به معراج شهدا برویم، درخانه به مادرم گفتم: «مامان برایم دعا کن صدایم بالا نرود. دعایم کن بتوانم خودم را کنترل کنم.😢» 💞 وقتی خواهر میثم در معراج شهدا با دیدن میثم با صدای بلند بی‌قراری می‌کرد سختم شد. به او گفتم: «زهراجان کمی صدایت را پایین‌تر بیاور الان میثم ناراحت می‌شود.» دوست نداشتم ناراحتش کنم.🌷 💖الان هم که مدتی از شهادت همسرتان گذشته، کارهایی که ایشان دوست نداشت را انجام نمی‌دهید⁉️ 💞تا جایی که بتوانم دوست دارم رعایت کنم و کارهایی که دوست نداشت را انجام ندهم. نمی‌خواهم ناراحت شود. 💞بار آخر گفت: «زهره جان! (س)»😢 ❤️ از تولد حلما بگویید. آن روز در نبود آقا میثم چه حسی داشتید⁉️ 💞خیلی سخت بود. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بارداری‌ام بود و روزهای سختی را می‌گذراندم. به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه» 💖 گفت: «زهره جان! سپردمتان به (س) و از خانم خواسته‌ام به شما سر بزند.»😭 ❤️وقتی حلما می‌خواست به دنیا بیاید فقط از (س) کمک خواستم. فقط ائمه و حضرت زهرا(س) را صدا می‌زدم. این‌ها بودند که به من آرامش دادند.🌹 ................................ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
1_49473568.mp3
4.24M
💢سخنان زیبا و شنیدنی #استاد_دانشمند.👌👌👌 پیشنهاد دانلود #مخصوصا_برای_جوانها 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سرهنگ است........ سرهنگ نیروی زمینی ارتش زانو زده و پیرمردها و پیرزن ها تک تک پا می‌گذارند روی کمرش و سوار کامیون می‌شوند. عجب اسطوره هایی در این مملکت داریم 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
💢 #طرح_مهدوی 👆👆👆ذکری که امام مهدی به ملا قاسمعلی رشتی آموزش دادند... 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
یکی می گفت:داشتم می رفتم كربلا،اومدم خدمت آیت الله بهجت(ره)،گفتم:آقا دارم میرم كربلا،توصیه ای دارید یا نه؟فرمودند:رسیدید كنار حرم حسین به جا من ده تا روضه ی علی اصغر بخون. معلوم ِ خیلی خبراست در خونه ی این شش ماهه.
🌷🌷🌷 شب قشنگی هست امشب برای توبه امشب برو در خونه خدا ودر خلوت مناجات شعبانیه را بخون برو کُن .‌... التماسِ کن ... بگو نمیتونم از موقعیتِ فرار کُنم اونقد این خُدا کریمه که موقعیتِ گناهو میده .... تو فَقط میونِ گریه هات بگو؛ دیگه نا ندارم پاشم بگو میخوام گناه نکنم ها زورم نمیرسه معجزه میکنه برات ...
کاش شود حر شویم توبه جانانه کنیم 😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم.... ❤🌹❤🌹 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd ❤🌹❤🌹❤
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ‌☆ ♡دعای عهد♡ 💠اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ،💠 وَ رَب
❣🌟❣🌟❣🌟❣ 💖حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمودند: 💞صبح ها سعی کن این دعا «دعای عهد» را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد. وهم چنین تلاوت سوره یس را که هدیه کنید به حضرت زهرا سلام الله علیها 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سلام_مولای_مهربانم💗 وقتی سلامت می کنم دهانم عطر یاس میگیرد ، در هر گوشه ی قلبم هزار شاخه ی نرگس می روید ، آسمان دلم آفتابی می شود و بهار طلوع میکند ... واین سپیده دمانِ پرتبرکِ هرروزِ من است. 🍃🌼اللهم_عجل_لولیک_الفــرج🌼🍃 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
💌 #پیامکی_ازبهشت ✳️رفیق یه #نکته تو باب رفاقت : صفا و #صمیمیت، فقط تو محبتی شکل می‌گیره که محور رفاقتش #خداس. برا همینه که خیلیا تو رفاقتشون صفا و صمیمیتو پیدا نمی‌کنن. 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ۱ دقیقه سازگار یادی از آقا ابالفضل علیه السلام 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
استاد فاطمي نيا: عظمت حضرت عباس بن اميرالمومنين (ع) از عقول ما خارج است. امام معصوم(ع) در مورد ايشان می‌فرمايد: «رَحمَ الله عمَّنا عباس کان نافذ البَصیرة»: خداوند عمویمان عباس را رحمت کند که چشمانش نافذ بود." یعنی چشمان قمر بنی‌هاشم پرده ها را می‌شکافت. تاریخ صحیح می‌نویسد امام حسين(ع) خطاب به او فرمودند : «بِنَفسی أنت»: عباس! جانم به قربانت. الله اكبر از اين عظمت كه امام معصوم (ع) اين تعبير را در مورد كسي استفاده كند! يكي از فضائل حضرت ابوالفضل (ع) اين است كه امام معصوم در مورد او فرمودند: "براي عباس نزد خداوند مقامي است كه جميع شهداء به آن غبطه ميخورند! " این یک فضیلت را ما نمی‌توانیم هضم کنیم، این همه شهید در اسلام بودند اما جميع آنها به مقام و منزلت قمر بني هاشم غبطه ميخورند! شفاعت حضرت عباس ،باب الحوائج ، بسيار قوي است ، از ايشان ميخواهيم كه شفيع ما باشند و مشكلاتمان حل شود ان شاءالله. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_اول داستان کمک امیرالمومنین علی علیع السلام «بسم رب الزهرا ‌سلام الله» دیشب گفتم داس
✍آنچه برای دیدنش به کانال دعوت شدید👆👆👆 داستان واقعی و عبرت آموز ، کمک امیرالمومنین به یک خانم در عصر امروزی ما. بزرگوارانی که تازه به جمع ما پیوستند میتوانند استفاده کنند. لطفا همه قسمتهای داستان را بخونید داستان کوتاه وآموزنده هست
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#صلوات_شعبانیه
لطفا صلوات شعبانیه قبل از اذان ظهر فراموش نشود. بیشتر از چند دقیقه هم وقت شما را نمیگیرد. التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطراتی از شام. تک تیرانداز رو به حرم خانم گفت: اگر به نوکری قبولم داری کمکم کن 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
بسم رب الزهرا سلام علیکم _ان شاء الله از امشب می خواهیم یا جدیت تمام وبایاری وکمک خدا و امام زما
سلام کسانی که تازه وارد کانال شدند میتونند از اولین روز چهله ترک گناه شروع کنند روی بسم رب الزهرا ضربه بزنید
🔴هم اکنون/ گل آرائی ضریح مطهر امام حسین علیه السلام در آستانه ولادت آن حضرت 🌷🍃🍁🌸🍂🍃🌷 🌸میلاد با سعادت امام حسین علیه السلام پیشاپیش مبارک 🌸 💚کانال #شهید_هادی و #شهید_تورجی_زاده👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی ) #قسمت_پنجم 💢خبر ش
خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید ) 💞یعنی احساس می‌کردم همراهم هستند. چون خود میثم گفته بود به (س) من هم گفتم حضرت زینب(س) من را تنها نمی‌گذارد.👌 به همین خاطر دوست نداشتم زیاد به این فکر کنم که آقا میثم کنارم نیست. 💞 خب خیلی سخت بود، چون بعضی‌ها به من می‌گفتند: «این زمان، زمان سختی است و همه دوست دارند همسرشان کنارشان باشد.» 😔این فکرها می‌آمد سراغم. حلما هم بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد ولی دائم همان حرفش را در ذهنم مرور می‌کردم و (س) و (س) را صدا می‌کردم. به آن‌ها می‌دادم و می‌گفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند.🌷 💞 برای تربیت حلما، چه فکرها و برنامه‌هایی دارید⁉️ 💖من از همان اول که می‌خواستم بچه دار شوم همیشه نیتم این بود می‌گفتم: « می‌خواهم بچه دار شوم.» ❣ 💞چون می‌گفتم هنوز برایم زود است که مادر شوم ولی به خاطر این که می‌دیدم رو به کم شدن است، می‌گفتم: « تو می‌خواهم بچه دار شوم.» وقتی قبل از تولد حلما، میثم شهید شد، گفتم شاید خدا می‌خواسته اینطوری امتحانمان کند.💔 دخترمان هم باید این سختی‌ها را بکشد. 💖چون به خاطر خود خدا بوده که می‌خواستم بچه دار شوم باید این سختی‌ها را هم در این راه تحمل کنم. الان هم فقط از حضرت زینب(س) کمک می‌خواهم که کمک کند ان شاءالله دخترم زینبی شود.😊 (خیلی عشق دفاع از حرم را داشت/برای شهادت به سوریه نمی‌رفت) 💖 بعد از به دنیا آمدن حلما، اطرافیان چه می‌گفتند⁉️ 💞خیلی خوشحال بودند. تبریک گفته و می‌گفتند: «این (س) است.» یکی از اقوام ما دیده بود که آقا میثم به او گفته بود: « (س) است.»😘 💖فکر می‌کنید شما هم در انتخاب آقا میثم برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) شریک بودید⁉️ 💞شاید؛😍 خودش که خیلی عشق دفاع از حرم را داشت. شاید من هم در حد خیلی کم در این عشق شریکش بودم ولی خودش عاشقانه دوست داشت که برود. می‌گفت: «من برای شهادت نمی‌روم. باید برویم آنجا کار انجام دهیم.»😍 (هر سال در دوکوهه خادم شهدا می‌شد/آنجا از همه جا بیشتر به ما خوش می‌گذشت) 💞 به شهید خاصی هم علاقه و ارادت داشت⁉️ پیش من اسم نمی‌آورد ولی عاشق شهدا بود. هر سال دو کوهه می‌رفتیم. خودش به عنوان خادم الشهدا می‌رفت آنجا.😍 سال اول ازدواجمان، روز اول عید و سال تحویل در خانه بودیم ولی از سال دوم ازدواج برای خادمی شهدا به مناطق عملیاتی جنوب رفت. 💖من خیلی سختم بود چون عید خانه نبود. حدود 20 روز می‌رفت. به او می‌گفتم: «من هم می‌خواهم بیایم. من نمی‌توانم بدون تو در خانه بمانم.» به او اصرار کردم. ❤️چون تا به حال جنوب نرفته بودم، می‌گفت: «تنهایی نباید بیایی. با یک نفر بیا.» به هر کس می‌گفتم شرایط مهیا نمی‌شد که بیاید. یک روز میثم به من گفت که یکی از همکارانش می‌خواهد کاوران به جنوب ببرد. اگر می‌خواهی بیایی با آن‌ها بیا. من برای اولین بار بود که به تنهایی مسافرت می‌رفتم.😍 💖آنجا می‌توانستم میثم را ببینم. 😍سال اول کاروانی رفتم. سال دوم رفتم آنجا و حدود شش یا هفت روز ماندم. آنجا میثم را فقط شب‌ها می‌دیدم. صبح بعد از نماز برای خادمی می‌رفت. من هم که کاری نداشتم به خادم‌ها می‌گفتم اگر کاری دارید به من بدهید. همین کار من را عاشق آنجا کرد.😇 من هم به میثم گفتم از این به بعد همراهت می‌آیم که از سال بعدش اسم من را هم در خادمان شهدا ثبت نام کرد.😇 💞 و من هم 2 سال به عنوان خادم شهدا رفتم. امسال که رفتیم مدت زمان بیشتری آنجا ماندیم. آنجا که بودیم از همه جا بیشتر خوش می‌گذشت. با این که خیلی زیاد پیش هم نبودیم عشق خادمی شهدا برایمان لذت بخش بود. قبل از این که بچه دار شویم به من گفت: «زهره! اگر بچه‌دار شویم من باز هم می‌آیم اینجا.» من هم گفتم: «اگر تو بروی من هم همراهت می‌آیم. نمی‌توانم تنها با بچه در خانه بمانم.»🌷 ................................ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
هر ڪَس ڪه راهِ ڪرببلا شد طریقه اش بویِ میچڪد از ، هر دقیقه اش دردانه یِ خداست حسین بن فاطمــــه احسنت و آفریــن بـــه و سلیقــــه اش....