یه چند دقیقه گذشت و دیدم دخترم
صدد زد با. با. با. با 😭😭
دیدم دخترم از بس گریه کرده به سختی داره نفس می کشه. و داره هق هق می کنه
گفتم جونم دخترم بگو
گریه نکن دخترکم
گفت بابا اون آقایی که گفتی اسمش
ابوالفضل هست به داد ما هم می رسه
یا نه 😭😭😭
گفتم بابا اون ابوالفضل برا شیعه هاست
گفت بابا مگر نگفتی هرکس صداش بزنه
به دادش میرسه.؟
مگر نگفتی حتی مسیحی ها هم گرفنار
می شن صداش می زنن؟
این مسیحی میگه انگار یه نور امیدی تو
دلا مون پیدا شد
خانمم گفت آقا بیا یه مرتبه حرف این
بچه را گوش کن و سه نفری صداش
بزنیم 😭😭😭
گفتم خانمم اون بچه هست حالیش
نیست تو که دیگه می فهمی. اون برای
مسلموناست نه ما.
گفت حالا چه می شه یه بار ما
هم صداش بزنیم شاید جوابمون را داد
میگه یه مرتبه نگاهمون تو هم گره
خورد سه تایی با هم صدا زدیم
یا ابوالفضل..... 😭😭😭😭
که تا گفتیم یا ابوالفضل انگار یه دست
اومد جلوی ماشین و ماشین به این
عریض و طویلی را نگه داشت
😭😭😭😭
ماشین را هدایت کردم کنار جاده
و ایستادیم
همه ماشین ها که پشت سرمون بودن
فهمیده بودن ماشین ما ترمز بریده
ما که ایستادیم همه ایستادن و هی
می پرسیدن چی شده.و چطور ماشین
را نگه داشتین؟؟
هی دخترم داد می زد تا ما گفتیم
ابوالفضل ماشین وایستاد
و. مردم ریختن اونجا و همونجا شد
تاسوعای حسینی 😭😭😭
مردم می گفتن آخه مگر کسی هست
در خونه این آقا بره و دست خالی
برگرده
من دیگه دلم طاقت نیاورده
و گفتم ما مسیحی هستیم
آخه چطور این آقا به داد ما
هم رسیده 😭😭😭
مردم تا اینو شنیدن صدای
گریه هاشون بلند شده
حالا سر صحبتم با شماست
به شما اعضای کانال
یک مسیحی رفت در خونه حضرت
ابوالفضل ع حاجت گرفت _دستش
را گرفت و حتی ازمرگ نجاتش داد
ای شیعه ای گرفتار._ای که میگی
درد بی درمون دارم😭😭😭
امشب با حضرت ابوالفضل ع درد و دل
کن
اگر گرفتاری.
اگر اولاد نداری
اگر مریض داری
اگر سفره ات خالیه
اگر جوون نا اهل داری
اگر گره کور تو زندگیت افتاده
امشب برو در خونه ابوالفضل
مبادا دست خالی برگردی ها
بگو یا ابوالفضل با یه امیدی
اومدم پیشت و صدات می زنم اقا
حالا سه با صدا بزن
یا زهرا
یا حسین
یا زینب
یا ابوالفضل
دستم بگیر ابوالفضل
یا مهدی ادرکنی
امشب دلم دوباره تنگ برا ابوالفضل
باز می خونم زیر لب جونم فدات ابوالفضل
دلم هوایی شده یادش بخیر کربلا
ضریح ناز عباس گوشه ایوون طلا
........................................
اگر دلت شکسته ای بی قرار خسته
بیا به بزن عباس. زهرا اینجا نشسته
بگو مولا ابوالفضل
دخیلم یا ابوالفضل (2)
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
امشب دلم دوباره تنگ برا ابوالفضل باز می خونم زیر لب جونم فدات ابوالفضل دلم هوایی شده یادش بخیر کرب
این نوحه را خادمین اگر داشتن
براتون میذارن کانال
امشب گوش بدید
هیچ چشمی نیست که با این نوحه
گریان نشه
از همه شما التماس دعا داریم
اللهم عجل الولیک الفرج
به حق زینب کبری سلام الله
یا علی مدد
Javad Moghaddam - Golchin Haftegi 1384.mp3
5.93M
دلم می خود. دوباره ضریحتو ببینم
تا آخر گوش کنید
خیلی قشنگه
👆 👆 👆
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
این کلیپ رو حتما ببینید
حالا که اسم حضرت ابوالفضل ع اومده وسط
اول نیت کن بعدش کلیپرو ببین
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
گاهی فقط یک نفر نیست
اما انگار
تمام جهان خالیست
خالی و پریشان...
#سردارشهید
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹قیمت این لحظه چند
#شهدای_مدافع_حرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ *تقدیم به دوست داران حاج قاسم سلیمانی*
👌 *حتما ببینید؛ بسیار زیبا...*
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
هم اکنون
شبکه سه
سینمایی محمد صلی الله وعلیه وآله❤️
#من_محمد_را_دوست_دارم
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🌹
تفاوت یاران امام زمان و امام حسین.mp3
4.35M
تفاوت یارانِ #امام_زمان و #امام_حسین
👤 استاد #پناهیان
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها..................... السلام
سلام.
روضه دیشب کسانی که نتونستند دیشب همراه ما باشند الان میتونند بخونند.
بسیار جالبه.
عنایت حضرت ابوالفضل به یک مسیحی.
🙏🙏🙏
بسم الله الرحمن الرحیم
ما ملت رسول خدا صل الله هستیم
🌷امروز همه مسلمانان باید به طریقی
عشقشون را به رسول خدا صل الله..
نشون بدن
♦️ما هم همراه اعضای این کانال
می خواهیم عشقمون را نسبت
به پیامبر خدا ص. به خدا نشون
بدیم
🌹ما عاشق پیامبر رحمه العالمین
هستیم ما عاشق حضرت محمد
مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
هستیم
🔹به همین مناسبت می خواهیم
ملیون ها ختم صلوات داشته باشیم
❌به کوری چشم یهودیان و دشمنان❌
👌حالا هرچقدر که به رسول خدا ص
ارادت دارید در این ختم صلوات شرکت
کنید 👌👌
ختم صلوات هدیه به رسول مهربانی ها
حضرت محمدمصطفی صل الله علیه و اله
به نیت
#فقط_به_عشق_حضرت_محمد_صل_الله_علیه_واله_وسلم
🌷👆🌷👆🌷👆🌷👆🌷
Shahrouz Habibi Ey Qardash.mp3
15.26M
#حاج_شهروز_حبیبی
🏴 آی قارداش،
یورولمیشام بو یوللاردا...
#ترکی #محرم...❣
🖤 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوشصتونه 👈این داستان⇦《 تشنه لبیک 》 ـــــــــــــــــــ
داستانی واقعی
قسمت 170 و 171
نسل سوخته 👇
آخرین قسمت.👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهفتاد
👈این داستان⇦《 سرباز مخصوص 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده بود ... اون روز عاشورا ... کابووسهای بیامانم ... و حالا ...
دیگه حال، حال خودم نبود ... بچهها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمیداد ... همه چیز آروم بود تا سرپل ذهاب ... آرامگاه احمد بن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ...🍃✨
🔹از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمدبن اسحاق کرد ... و عظمت شهیدی که اونجا مدفون بود ... کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامهاش رو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ...
این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...🍃🌹
🔸اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر میرسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم❓ ...
🔹همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونهام ...
- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونهام ...😳
🔸خندید ...
- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی😍 ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...
🔻با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن میفرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل📱 ... زنگ زدی جواب نداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...😳
🔹به یکی از خانمها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمیداره ... بعد از نماز حرکت میکنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...😳
💢آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...🍃✨
🔸چشمهام گر گرفت و به خون نشست ...😭
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
نویسنده:
#شهید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_آخر
👈این داستان⇦《 چشمهای کور من 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا ... برام آشنا بود ...
چند سال میگذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ...😔
🔹نشستم یه گوشه و سرم رو بین دستهام مخفی کردم ...
خدایا ... چی می بینم❓ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامتهای محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ...🍃✨
🔸زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...
اونقدر تک تک صحنهها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو میدیدم که به انتظار ایستادهاند ...🌷
🔻- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشمهای کور من ...😔😔
🔹داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ...
به همین سلام از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمیدونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همهمون با هم از مهران میریم استقبال آقا ...🍃✨
🔸اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...
🔻از سفر که برگشتم یه کوله خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ...👟👟
🔹همه رو گذاشتم توی اون کوله🎒 ... نمیخواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق میافتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس میکشیدم ... نباید جا میموندم ...🌹
🔸چیزی که سالها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...🍃✨
ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ...
سالهاست ساکم رو بستم ...
شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ...
🔹میرم سراغش و برش میگردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ...
تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم ...
🔻و ما ز هجر تو سوختیم؛ ای پسر فاطمه .... خدایا بپذیر؛ امن یجیبهای این نسل سوخته را .... یاعلی مدد ....
التماس دعای فرج🍃✨🌹
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
نویسنده:
#شهید_طاها_ایمانی
#پایـــــان