شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت سیزدهم ▫️عامر پوشیده در کت و شلوار مشکی دامادی و پیراهن سفید، چند قدم آن طر
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت چهاردهم
▫️از زمان اشغال عراق توسط آمریکا، فلوجه روی آرامش ندیده و بخاطر بمبهای شیمیایی که آمریکا بر سر مردم ریخته بود،همچنان کودکان معلول متولد میشدند و آمار بیماریهای جسمی و روانی و سقط جنین در بیمارستانها بیداد میکرد.
▪️حالا چندماهی میشد زمزمۀ حضور تکفیریها در شهر،هول دیگری به دل مردم به خصوص اندک جمعیت شیعۀ شهر انداخته بود.
▪️میدانستم حکم تشیع در قانون تکفیریها مرگ است؛این مدت تصاویر سلاخی مردم شیعه و سنی سوریه را در اینترنت دیده بودم و ندیده میشد تصور کنم چه جهنمی در انتظار مردم فلوجه است.
▫️روزها بود در سرمای زمستان، تب تنش در شهر بالا گرفته و با این حال باور نمیکردیم به این زودی کار از کار بگذرد که همان شب داعش خبر فتح فلوجه را جاز زد و شهر رسماً سقوط کرد.
▪️فلوجه، شهری که با بیش از ۵۰۰ مسجد به شهر مسجدها شهرت داشت، از نخستین مناطقی بود که به دست داعش افتاد و خبر نداشتیم تا چند ماه آینده نه فقط فلوجه که شهرهای بزرگ عراق مثل موصل و تکریت هم اشغال میشوند.
▫️شاید از هول همین اتفاق بود که آن شب خبری از تماس عامر هم نمیشد و تمام تن و بدن من از ترس میلرزید.
▪️از وحشت آشوب شهر،دلم زیر و رو شده و ساعت از نیمهشب گذشته بود که سرانجام تماس گرفت.
▫️نمیدانست از کدام سرِ قصه آغاز کند و من میخواستم عیار عاشقیاش را بسنجم که مظلومانه پرسیدم:«بازم میخوای بری؟»
▪️میخندید و خندههایش از هر گریهای تلختر بود:«تو که نمیترسی؟»
▫️مگر میشد نترسم وقتی در یک شهر ۳۵۰ هزار نفری، ما شیعیان در اقلیت بودیم و او چارۀ نجاتم را در فرار از شهر میدید:«الان خیلی از سُنیهای فلوجه هم از شهر فرار کردن و رفتن سمت کربلا.شنیدم تو کربلا برای آوارههای فلوجه اردوگاه زدن.»
▪️از سکوتم خیال میکرد تسلیم طرحش شدم و انتهای این نقشۀ فرار، مهاجرت به آمریکا بود که مثل یک جنتلمن سینه سپر کرد:«از فلوجه که اومدی بیرون،با خودم میبرمت آمریکا و اونجا رو چشمام ازت مراقبت میکنم.»
▫️آنچه برایم تدارک دیده بود،رؤیایی به نظر میرسید اما چطور میتوانستم پدرومادرم را اینجا تنها رها کنم که سالها در این شهر زندگی کرده و حالا حاضر به ترک فلوجه نمیشدند.
▪️پدرم پزشک ماهر و قدیمی فلوجه بود؛ تابلوی طبابتش در درمانگاههای اصلی شهر، امید مردم بود و غیرتش قبول نمیکرد در این بحبوحۀ درگیری، بیمارانش را تنها بگذارد.
▫️عامر مرتب با او هم تماس میگرفت تا راضیاش کند از شهر خارج شود و در یکی از تماسها، پدرم با بغضی مردانه التماسش کرد:«من نمیتونم از اینجا برم،مردم به من نیاز دارن اما اگه میتونی بیا آمال و مادرش رو با خودت ببر بغداد.»
▪️عامر ادعا میکرد عاشق من است و باز از ترس جانش جرأت نمیکرد قدم به فلوجه بگذارد.
▫️چند روز تا پروازش بیشتر نمانده و پشت تلفن گریه میکرد تا ما از فلوجه خارج شویم و هیچکدام خبر نداشتیم داعش اجازه خروج از شهر را نمیدهد که اگر مردم همه میرفتند،دیگر سپری برای مقابله با ارتش عراق برایش باقی نمیماند.
▪️این را زمانی فهمیدم که پدرم در آخرین تماسی که عامر با او گرفت، در اتاق را بست تا من و مادرم نشنویم و با اینحال شنیدم با صدایی خفه خبر میدهد:«ای کاش همون روز که بهت گفتم میومدی و آمال رو میبردی،خروجیهای شهر بسته شده. دیگه نه ما میتونیم خارج بشیم نه تو میتونی بیای!»
▫️حالا مردم مظلوم این شهر تنها سپر باقیمانده در دست والی فلوجه بودند تا مانع حملۀ همه جانبۀ ارتش شود و به هر آب و آتشی میزد مبادا کسی از شهر خارج شود.
▪️زمستان ۲۰۱۴ سردترین و سختترین زمستان عمرم شده بود؛در شهر خودم زندانی شده و کسی که میگفت عاشق من است و بنا بود همسرم شود،هر لحظه از من دورتر میشد و در تماس آخر،غیر از بغض و گلایه حرفی برای گفتن نداشت: «آمال! چرا تو الان نباید کنار من باشی؟»
▫️و پیش از آنکه حرف دیگری به زبانش بیاید، بغضش متلاشی میشد و میان گرداب گریه دستوپا میزد: «چرا من الان باید تنها برم؟ چرا باید تو رو تو اون جهنم تنها بذارم و برم؟»
▪️هر کلمه مثل خنجری در قلبم فرو میرفت،خونابۀ غم تا گلویم میرسید و دیگر حتی نمیخواستم طعم اشکهایم را بچشد که چشمانم را در هم میکشیدم مبادا قطره اشکی بچکد و او همچنان میگفت.
▫️نمیفهمیدم چرا من را مقصر این جدایی میداند و دیگر حتی نفسی برای بحث و جدل نداشتم که با اینهمه ادعای عاشقی،راضی به رها کردن من میان هزاران کفتار داعشی شده و امشب راهی سفر رؤیاییاش میشد.
▪️از سنگینی سکوتم،نفسش بند آمده و دیگر کار دلش از گریه گذشته بود که سرم عربده میکشید:«تو نمیفهمی با من چی کار کردی! هزار بار التماست کردم،به دست و پات افتادم ولی تو فقط میخواستی تو این خرابشده بمونی!»...
📖 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️_ بـــســـم الـلـه الــرحـــمــن الـرحــیــم _⚡️
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#ســـلام_بـــرشــهــدا
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
✍یکی از دوستان میگفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
قلب سالم ۱۶_1.m4a
14.92M
#قلب_سالم۱۶
#قسمت_شانزدهم 🌱
🌾 تنبلی و بی حوصلگی ✨
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی
و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🔹شخصی به علامه طباطبایی(قدس سره) گفت، یک ریاضتی برای پیشرفت معنوی به من بفرمایید.
👈علامه فرمود :
«بهترین ریاضت خوش اخلاقی در خانواده است».
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
خوشا آنـان ڪه بـا غـیرت ز گیتی
نداۍ یا حــسین گفتند و رفتند...
در این بـازار این دنـیاۍ فـــانۍ
شــهادت را خریدند و رفتند...💔
بــرادر شــهــیــدم
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
▫️ به بهانه اعلام نتایج کنکور سراسری
دستنوشته #شهید_احمدرضا_احدی، رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۶۴
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلبریتی_با_شرف
چقدر شجاعت میخواد بین موفقیتت که خیلی براش زحمت کشیدی و اعتقاداتت، اعتقاداتت رو انتخاب کنی👌
مرتضی امینی تبار بازیگر سریال زخم کاری🌺
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🤲 دست_توسل
🔴 ایمنی از شبهات در زمان #غیبت
🔹 آیت الله مجتبی تهرانی رحمت الله علیه:
🔺 شفاف میگويم براي اينكه در #زمان_غيبت •امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه يكسری شبهات در شما اثر نكند، دستور اين است، سند روايت هم خيلی معتبر است:
🌕 هر روز بگوييد: یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ
🔹 دو سه ثانيه هم بيشتر طول نمی كشد، لذا اين را هر روز بخوانيد تا دلتان به امام زمان عجل الله_
تعالی فرجه قرص شود.
🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
.
سلام
حالتون چطوره ؟؟☘☘
امشب میخوایم یکم در کانال صحبتکنیم
کسی هست یا نه ؟؟؟
اینجا بنویسید 👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17086355590580
.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
. سلام حالتون چطوره ؟؟☘☘ امشب میخوایم یکم در کانال صحبتکنیم کسی هست یا نه ؟؟؟ اینجا بنویسید
.
به نظرتون ما برای چی اومدیم تو دنیا ؟؟
و به نظرتون الان وظیفه ما چیه ؟؟؟
اینو ممنون میشم همه جواب بدید
.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم:
.
به نظرتون ما اومدیم دنیا که خب درس بخونیم بعد بریم سر کار خب بعدم ازدواج و بعدم بچه و بعدم بازنشستگی و....
به نظرتون همه دنیا به اینه ؟؟؟
.
الان هر کدوم از ما چند سالشه ؟؟؟
یه نگاه بندازیم به خودمون ببینیم چند سالمونه
خب این عمرمون رو چطوری گذروندیم؟؟؟
به بندگی خدا سپری شده ؟؟
یا به گناه و غیبت و غفلت و خوش گذرانی؟ ؟؟؟؟
.
.
میدونید چیه ما ها خیلی درگیر حاجت هامون شدیم
یا درگیر حاجت ازدواج شدیم
یا خونه یا پول یا نمیدونم هر چیز دیگه
همه این ها خوبه ها ولی هدف ما باید بالاتر از این ها باشه
.
.
امام علی ع میفرماید
کسی که به فکر آخرت باشد دنیا ذلیلانه به دنبال او می آید
خداوکیلی اینقدر که ما به فکر دنیا هستیم آیا به فکر آخرتمون هم هستیم؟ ؟؟
ما به همه چیز و هرکس فکر میکنیم جز آخرت
ما اصلا برای آخرتمون کاری نمیکنیم
فکر کردیم همیشه تو این دنیا هستیم
در صورتی که این دنیا با تمام خوب و بدش گذرا هست و چیزی که همیشه میمونه آخرت هست
و در آخرت هست که جاودانه هستیم
.
.
الان به نظر شما عاقل بیشتر برای دنیاش کار میکنه یا آخرتش ؟؟؟؟
.
.
یه مثال تازه بزنم
تابستون امسال رو دیدید
داد همه در اومده بود از بس هوا گرم بود
همه رو دیدی هی میگفتتد وای چقدر گرمه وای داریم میمیریم و....
الان هوا داره خنک میشه
اصلا فهمیدیم کی این چند ماه تابستون رفت؟ ؟؟
اصلا نفهمیدیم کی رفت و چقدر زود رفت
دنیا هم همینه
با همه خوب و بدش به سرعت میره
.
.
وقتی حضرت عزرائیل اومد جان حضرت نوح رو بگیره حضرت نوح گفت تموم شد ؟؟
چقدر زود تموم شد
نوحی که نهصد و خورده ای سال عمر کرده بود
بعد حضرت عزرائیل جواب داد کجایی ببینی که در آخر الزمان کسانی هستند که ۵۰ و ۶۰ سال عمر میکنند
حضرت نوح گفت اونا خونه هم میسازند؟ ؟
گفت بله
گفت ازدواج هم میکنند و صاحب اولاد هم میشند؟ ؟
گفت بله
گفت من اگر جای اونها بودم تمام عمرم رو فقط برای عبادت میگذاشتم
.
.
بعد جالبه ما برای همه چیز تلاش میکنیم جز آخرتمون
اصلا انگار یادمون رفته که یه روز ما هم میمیریم
.
.
الان شما چهار نسل قبل خودت رو یادت میاد کی هستند؟ ؟؟
اصلا اسم هاشون رو بلدی ؟؟؟
آیا اصلا بین تمام خانوادت کسی از اون ها اسمی میبره؟ ؟؟
به همین راحتی هممون فراموش میشیم
و چقدر خیلی ها برای دنیا تلاش کردند
چقدر آدم هایی که سر بقیه کلاه گذاشتند تا به دنیا برسند
الان کجاند ؟؟؟
چیزی هم تونستند با خودشون به اون دنیا ببرند؟؟؟
.
.
یه جوری هممون فراموش میشیم که انگار نه انگار ما روزی هم در این دنیا بودیم
و ما میمونیم و اعمال خودمون
.
.
قبرستان ها رو نگاه
اونا هم یه روزی مثل من و شما سر مست دنیا بودند و فکر نمیکردند از این دنیا برند
اصلا فکر نمیکردند مرگ بیاد سراغشون
پس تا دیر نشده به فکر خودمون باشیم
.
.
به نظرتون این دنیایی که اینقدر پست هست ارزش این همه حرص و جوش خوردن رو داره؟ ؟؟
آیا ارزش داره اینقدر گناه کنیم ؟؟؟
اینقدر به هم راحت تهمت بزنیم؟
زخم زبان بزنیم
دروغ بگیم
غیبت کنیم
آبروی همدیگه رو ببریم
به همدیگه ظلم کنیم
حق همدیگه رو بخوریم
حرام بخوریم
آیا این دنیای زود گذر ارزش این همه کار رو داره ؟؟؟؟
.
.
ولی اینم به این معنی نیست که دنیا رو ول کنیم دیگه
امام علی ع فرمود
من یک ساعت دنیا رو با تمام آخرت عوض نمیکنم
.
.
و تا در این دنیا هستیم نهایت استفاده رو ببریم
بدبختی آدم ها از وقتی شروع شد که این گوشی ها اومد
اینستاگرام رو نگاه
زن ها رو بی حیا کرده مرد ها رو بی غیرت
همه چیز مردم شده فقط شوآف و نمایش
۹۰ درصد چیزهایی که تو اینستاگرام میبینید همش ظاهر هست و نمایش
و پر شده از چرت و پرت فقط
.
.
به جای این که بشینیم کتاب بخونیم
علممون رو بالا ببریم
مهارت جدید یادبگیریم
سوادمون رو بالا ببریم
ایمانمون رو بالا ببریم
.
.
خلاصه باید یه جور زندگی کنیم که هم دنیا رو داشته باشیم هم اخرتمون رو
مثل شهدا
شهید بابک نوری رو نگاه کنید
هم درس میخونده
هم دانشگاه میرفته
هم مهارت بلد بوده
هم خوشگل و خوش استایل بوده
و هم آخرتش رو داشته و آخرم شهید میشه
.
.
بیایم از الان به فکر عمرمون باشیم
و هدف گذاری کنیم و برنامه ریزی کنیم
و دیگه نگذاریم عمرمون به غفلت بگذره
.
.
و مشکل اصلی ما اینه که واسه همه چیز وقت میگذاریم جز خدا
خدایی ما در طول ۲۴ ساعت چند دقیقه خلوت میکنیم با خدا ؟؟؟؟
اصلا برنامه ای واسه عبادتمون داریم یا نه ؟؟؟
اصلا در حد ده دقیقه هر روز با خدا خلوت میکنیم یا نه ؟؟؟
.
.
خداوکیلی چقدر ایمانمون هر ساله داره بالاتر میره؟ ؟؟
یا نکنه بدتر داریم پسرفت میکنیم ؟؟؟
.
.
جدا یکم بشینیم با خودمون فکر کنیم
تا کی گناه؟؟؟؟
تا کی بداخلاقی؟؟
تا کی تهمت و دروغ و غیبت ؟؟؟
تا کی حق الناس ؟؟؟
و.....
.
.
عزیزی که با جنس مخالف دوستی
خب تهش چی ؟؟؟
تهش به چی میخواد برسه ؟؟
جز آبرو رفتن خودت ؟؟
جز هدر رفتن عمرت ؟؟؟
جز بازی با احساست؟؟؟
.
.
خانم یا آقای عزیزی که متاهل هستی و با جنس مخالف دوستی
اصلا خودت که گناه میکنی و خیانت و همه این ها به کنار
میدونی چه ظلمی داری در حق بچت میکنی ؟؟؟
میدونی چه ظلمی در سرنوشت بچت داری میکنی ؟؟؟
میدونستی عمل شمای پدر و مادر تاثیر مستقیم بر سرنوشت بچه هاتون داره ؟؟؟
.
.
تا حالا براتون سوال نشده شمر چرا عاقبتش چنین شد ؟؟؟
شمری که در جنگ صفین یار امام علی بود
یعنی در کنار امام حسن و امام حسین و حضرت عباس میجنگید برای امام علی
و شمری که ۱۵ بار پای پیاده به مکه رفته بود
سوال نشده براتون چرا این طور شد شمر ؟؟؟
.
.
باور کن حاضرم قسم بخورم ۹۰ درصد ماها عبادت های شمر رو هم تو عمرمون نکردیم
بعد شمری که چنین بود چرا کارش رسید به جایی که نشست رو سینه امام زمانش و سر امام زمانش رو جدا کرد ؟؟؟
.
.
میدونید چرا؟ ؟؟
چون شمر مادرش گناه کار بود و یه خطایی کرد که سرنوشت شمر رو برگردوند
نقل شده مادر شمر تو بیابونی داشت میرفت
بعد عطش برش غلبه میکنه و آب هم نداشته
تا میرسه به یه خیمه ای و یه مردی تو اون خیمه بوده
مادر شمر ازش درخواست آب میکنه
اون مرد در ازای آب به مادر شمر درخواست گناه منافی عفت میده و مادر شمر قبول میکنه
و این عمل مادر شمر باعث میشه که سرنوشت شمر تغییر کنه
.
.
بله عزیز من
منو شما هر عملی انجام بدیم تاثیر مستقیم داره در نسل های بعد از خودمون
پس مواظب اعمالمون باشیم
.
.
منو شما دو راه بیشتر نداریم
یا این که راحت گناه کنیم بله لذت هم داره ولی زودگذر
یه راه هم داریم که پاک زندگی کنیم و اسممون جاویدان بشه مثل تمام انسان های خوب در زمین که فوت کرده اند
و در اون دنیا هم در خوشی باشیم
پس به نظرتون آدم عاقل کدوم راه رو انتخاب میکنه ؟؟؟
.