آدم باید هیچ بشه تا به خدا برسه..
ایام سالگرد شهادت
#شهید_مصطفی_صدرزاده...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
21.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان زیبا و ژرف آقای موزون ،کارگردان 《زندگی پس از زندگی》
آقای موزون تجارب ارزشمندی از هر نوع افرادی در سراسر جهان که به کما رفته اند دارد.
واقعا شنیدنی هست ..
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت شصت و هفتم ▫️دستم از چنگی که به انگشتانم زده بود، آتش گرفته و چشمانم از
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت شصت و هشتم
▫️درد از پهلو تا ستون فقراتم میدوید و مطمئن بودم دیگر هیچ راهی برای فرار ندارم که به اجبار با زینب از ماشین پیاده شدیم و طفل معصوم زبانش به لکنت افتاد: «من میترسم... بابا کجاست؟... بریم پیش بابا...»
▪️و همین لحن معصومانه و شنیدن نام مهدی کافی بود تا دلم از غصۀ نبودنش بمیرد و یک قطره اشک گوشه چشمانم کِز کند که فقط توانستم دستش را محکمتر بگیرم و آهسته زمزمه کردم: «نترس عزیزم. زود برمیگردیم پیش بابا!»
▫️فائق جلوتر میرفت، رانا پشت سر ما با اسلحه کشیک میکشید و من میترسیدم این خانه مقتل من و زینب باشد که در هر قدم فقط چشمان مهدی و نگاه نگرانش در قلبم جان میگرفت و با هر نفس، حسرت حضورش جانم را آتش میزد.
▪️گامهای کوچک زینب پیش نمیرفت، به زحمت او را دنبال خودم میکشیدم و در این برزخ وحشتناک، شرمندۀ فاطمه بودم که خوب امانتداری نکردم و دخترش را به این معرکه کشانده بودم.
▫️وارد خانه شدیم؛ از در و دیوارش وحشت میبارید و انگار هیچکس در این ساختمان بزرگ حضور نداشت که سکوت ترسناک فضا دلم را بیشتر خالی کرد.
▪️جز یک دست مبل ساده و چند کمد قدی و بزرگ، وسیلهای در خانه نبود و فائق اشاره کرد تا روی یکی از مبلها بنشینم.
▫️باورم نمیشد این مرد ترسناکی که روبرویم ایستاده، همان راننده تاکسی مقابل بیمارستان باشد که زیرلب فقط دعایم میکرد و حالا تنها شباهت فائق به آن پیرمرد، ریش و موی سفیدش بود و مثل اینکه دنبال مدرکی باشد، با چشمانی خیره، سر تا پایم را برانداز میکرد.
▪️رانا روسریاش را از سرش برداشته و با موهایی طلایی و مثل یک سگ نگهبان با اسلحه بالای سرم ایستاده بود.
▫️فائق مقابلم نشست و انگار میخواست اعتمادم را با کلامش بخرد که با لبخندی کمرنگ عذرخواهی کرد: «اگه تو مسیر اذیت شدید، متاسفم!»
▪️سپس نفس بلندی کشید و مثل اینکه صحبتهایش از قبل آماده باشد، شمرده شروع کرد: «ما از نیروهای مبارزه با تروریسم هستیم. همونطور که میدونید ایران تشکیلات مخفی تروریستی در عراق ایجاد کرده و همسر شما یکی از نیروهای اصلی این تشکیلاته. شما یه عراقی هستید و قطعاً امنیت کشورتون براتون خیلی مهمه. ما میدونیم بنا به شرایطی مجبور شدید با این آدم ازدواج کنید، اما الان باید به ما کمک کنید.»
▫️از اینکه دنبال مهدی بودند، حالم به هم ریخته و او فهمید تمام تنم برای همسرم به لرزه افتاده که با آرامش تاکید کرد: «نگران نباشید! ما نمیخوایم بهش آسیب بزنیم. فقط اطلاعاتی داره که برای ما خیلی مهمه.»
▪️حرفهایش به ردیف و بیقافیه از دهانش بیرون میزد و از اراجیفی که به هم میبافت، فکرم زیر و رو شده بود؛ یک کلمه پاسخ نمیدادم و از سکوتم خیال کرد خامم کرده که با لبخندی فاتحانه، تکلیفم را مشخص کرد: «ما کار سختی از شما نمیخوایم. فقط انتظار داریم در چند مورد ساده با ما همکاری کنید.»
▫️من و زینب را از مقابل بیمارستان ربوده و انتظار داشت خیرخواهیاش را باور کنم که فقط زینب را محکم در آغوشم گرفته بودم و باز هم چیزی نگفتم تا با اعتماد به نفس بیشتری ادامه دهد: «امشب یکی از دوستان ما مقابل در خونه منتظر شماست. فقط کافیه تلفن همراه مهدی رو با خودتون بیارید دم در. گوشی چند دقیقه دست همکار ما میمونه و بعد بهتون تحویل میده.»
▪️میدانستم همسرم از نیروهای نظامی ایران است؛ در همین مدت زندگی مشترکمان متوجه شده بودم تلفن همراهش لحظهای از دستش جدا نمیشود و مطمئن بودم اطلاعات مهمی در موبایلش دارد که تمام ترس و وحشتم را با نفسی کوتاه فرو خوردم و صدایم همچنان میلرزید: «اگه گوشیاش رو بردارم متوجه میشه. من نمیتونم این کارو بکنم.»
▫️فائق سرش را بالاتر گرفت، ریشخندی نشانم داد و به طعنه پرسید: «دنبال دردسر که نمیگردی؟»
▪️مظلومانه نگاهش کردم که زن هر دو دستش را سر شانهام فشار داد، سرش را پایین آورد و کنار گوشم تهدیدم کرد: «اگه امشب موبایل رو تحویل ندی، جنازه هر سه نفرتون فردا صبح تو خونهتون پیدا میشه! همونجوری که جنازه اون یارو رو پیدا کردن!»
▫️از تهدیدش تمام تنم تکان خورد، طوری که متوجه کنایۀ کلام آخرش نشدم و انگار نقشهایشان را تقسیم کرده بودند که رانا تهدید میکرد و فائق با مهربانی راهکار پیشنهاد میداد: «بلاخره شما تو اون خونه زندگی میکنید، یجوری برنامهریزی کنید تا چند دقیقهای همسرتون مشغول کاری بشه و هر ساعتی مناسب بود، به ما اطلاع بدید.»
▪️سپس با چشمان باریکش به صورتم دقیق شد و با حالتی بهظاهر دلسوزانه نصیحت کرد: «جونتون انقدر ارزش داره که گوشی همسرتون رو چند دقیقه با خودتون بیارید دم در. خیالتون راحت، ما نمیخوایم گوشی رو سرقت کنیم، دوباره میتونید گوشی رو از همکارم تحویل بگیرید و بیسر و صدا بذارید سر جاش.»...
📖 ادامه دارد...
Audio_15367.mp3
20.17M
#زبان 🗣
🔸 قسمت (چهارم )
🔸( تیری که به خطا میرود )
عاقبت کنترل نکردن زبان
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
هدایت شده از عــشــ♥️ــق جـانـم امـام زمـانـم..🌹
21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ماجرای یک تجربه واقعی 💌
❣️ ماجرای جوانی که هر روز با امام زمان علیهالسلام، وقت گفتگویی داشت...
♥️ مهربانترین پدر، مشتاق گفتگوی ماست.
💠 «یارب فرج صاحب ما را برسان.»
#امام_زمان
⚜️ تعجیل در فرج صلوات صلوات
🌹الّلهُمَّصَلِّ عَلىمُحَمَّدٍوآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم 🌹
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
🦋💞🦋💞🦋💞🦋💞🦋
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کنیم همواره به #یادمرگ باشیم؟!
#استادعالی
⚡️فرمود:
« مردم با مرگ از خواب غفلت بیدار میشن »
بیدار شیم قبل اینکه بیدارمون کنن . .⚡️
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
✍ وقتی به #نــماز می ایستاد واقعا
تماشایی بود فقط دلم میخواست
صــوت حـــزینش را ضـبط کنم
#خلـوص نـیت خاصی داشـــت و
همیــشه هم توصیه میکرد که
نـــمازتان را اول وقت بخــــوانید.
📎به روایت همسر شهید
#شهید_حبیب_الله_شمایلی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ثواب بسیار زیاد زیارت امام رضا علیه السلام از زبان امام جواد علیه السلام
#شهید_آیت_الله_رئیسی (ره):
امام جواد عليه السلام فرمودند:
به میزان معرفت نسبت به مقام ولایت
پدرم علی بن موسی الرضا علیه السلام به
زیارت قیمت و ارزش و نمره می دهند، ما
از خود علی بن موسی الرّضا علیه السلام
بخواییم که چشم ما رو باز کنه، گوش ما رو باز کنه، معرفت بهمون بده 🤲
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️زن هوایی ست که فضای خانه انباشته...
حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمودند:
آن لحظه ای که #زن در خانه خود می ماند و به #امورزندگی و #تربیتفرزند می پردازد، به خدا نزديک تر است.
📚بحار الانوار، ج ۴٣، ص ٩٢
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
♦️بیانیه رسمی حزب الله درباره شهادت سید هاشم صفی الدین
🔹حزب الله در بیانیهای رسمی، شهادت سید هاشم صفی الدین رهبر بزرگ و شهید عظیم در راه قدس، رئیس شورای اجرایی حزب الله را در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اعلام کرد.
#حزب_الله
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
♦️بیانیه رسمی حزب الله درباره شهادت سید هاشم صفی الدین 🔹حزب الله در بیانیهای رسمی، شهادت سید هاشم
.
و چقدر حیف که این عزیزان را داریم از دست میدیم
خدا به مردم لبنان رحم کنه
خدا به همه ما رحم کنه
خدایا بحق این خون های بی گناه برسان آقای ما را
اللهم عجل لولیک الفرج
.