فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
ســـلام بـر آنـان کـه اول
از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن...
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از #امام_زمان عجل الله
و همه شهدا ...🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی...☘
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌رقصی چنین میانهٔ میدانم آرزوست
💞دورفیق در یک قاب
🔹سرداران شهید جبهه مقاومت #حاج_قاسم_سلیمانی و #حاج_عبدالرسول_استوار
🔰 نشر صدقه جاریه است
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به کدامین گناه، این جوان پاک، پرپر شد؟
آیا او پدر و مادر نداشت؟
آیا او حق زندگی سعادتمند نداشت؟
آیا حق کسی را خورده بود؟
آیا به دنبال اذیت و آزار کسی بود یا به دنبال
برقراری آرامش و امنیت برای مردم ؟
🔹️ایام سالروز شهادت کسیه که
اغتشاشگرا چند ده نفره ریختن سرش
تا به رهبری و شهدا توهین کنه
اما او گفت: " آقا نور چشم ماست"
و شهیدش کردن.... 🌷🌷🌷
شهیدی که میشه گفت، به " قتل صبر"
به شهادت رسید 😔😔
◼ سالگرد شهادت مدافع دین و امنیت، طلبهٔ بسیجی شهید #آرمان_علی_وردی گرامی باد.
💠 شادی روح مطهرش، صلوات🌹
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نگاه عمیق علامه حسنزاده آملی به شخصیت امام خامنهای (دامظله)
🔻 نگذاریم تاریخ تکرار شود: خطر انحراف از مسیر رهبری
#رهبر_الهی
#امام_سید_علی_خامنهای
#وحدت
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
📩نشاط روزانه و نورانیت قلب با سوره
یاسین
اگر کارتان سخت است یا مجبور هستيد
ساعات زیادی سرکار باشید و میخواهید
احساس خستگی نکنید و از طرفی می
خواهید دلی نورانی داشته باشید کافیست
هر روز اول صبح یک مرتبه سوره یاسین
را به نیت تسهیل کار و نورانیت قلب
بخوانید . این دستور از جمله مجربات
قاطعی است که بنده در طول عمرم
استفاده کرده ام .
📚مجربات باقر ص۱۱۴
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
🦋💞🦋💞🦋💞🦋💞🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین تصاویر از لحظه اصابت بمب و هلاکت تروریست به وسیله پهپاد قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🔻توییت دفتر مقام معظم رهبری به زبان عبری:
🔸رژیم صهیونیستی در محاسبات خود در مورد ایران اشتباه کرد،باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از پدری که عکس پسرش را بوسه باران کرد تا پسری که اشک خبرنگار خنده رو را در آورد
👆 روایتی از دیدار خانوادههای #شهیدان_امنیت با #رهبر_انقلاب
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت هفتاد و دوم ▫️زینب در آغوشم خوابش برده بود و مهدی تا دید دخترش از خستگی م
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت هفتاد و سوم
▫️از شرم آنچه به خاطر من بر سر زندگیمان آمده بود، نگاهم به زیر افتاد و پشیمان از این ازدواج و با کلماتی پریشان عذرخواهی کردم: «همه این دردسرها به خاطر منه، ای کاش قبلش همه چی رو بهت گفته بودم. نمیدونستم اینجوری میشه. فکر میکردم دیگه از عامر جدا شدم و بدبختیهام تموم شده اما انگار این سختیها همیشه با منه و حالا تو هم شریک بدبختیهای من شدی.»
▪️روی صندلی کامل به سمتم چرخیده بود، نگاهش دور صورتم پرسه میزد و تا این حرفها را از من شنید، حالش بدتر شد.
▫️دستان لرزان از ترسم را با هر دو دستش گرفت و هرچند حال خودش بدتر از من بود، میخواست باری از دوش دلم بردارد که تمام عشق و احساسش در لحنش درخشید: «هر اتفاقی بیفته، من از اینکه تو رو انتخاب کردم پشیمون نمیشم. تو باید منو ببخشی که اینها به خاطر رسیدن به من، دارن تو رو اذیت میکنن. تو باید منو حلال کنی که به جای اینکه زندگی آرومی برات بسازم، باعث شدم اینهمه اضطراب تحمل کنی.»
▪️اما من قول و قراری با حضرت اباالفضل (علیهالسلام) بسته بودم و با آرامشی که کنار ضریح حضرت در دلم ماندگار شده بود، خاطرش را تخت کردم: «همون روزی که از آمریکا برگشتم، وقتی رفتم حرم حضرت عباس (علیهالسلام)، آبروم رو به حضرت سپردم. گفتم من میترسم عامر یه روزی اون عکس رو پخش کنه، خودتون مراقب آبروی من باشید.»
▫️تا نام حضرت را شنید، در تاریکی شب و فضای کمنور ماشین، صورتش از شادی مثل ماه درخشید و به رویم خندید: «خب پس دیگه نگران چی هستی؟ وقتی سپردی به حضرت عباس (علیهالسلام) دیگه خیالت راحت باشه!»
▪️سپس استارت زد و با حال خوشی که پیدا کرده بود، همچنان خوشزبانی میکرد: «حالا بگو دوست داری کجا بریم حال و هوات عوض بشه؟»
▫️میدیدم میخواهد نگرانیهایش را پشت این خندهها پنهان کند تا دل من کمتر بلرزد و فکر خودش به قدری درگیر بود که حتی برای جا زدن دنده، چند لحظه مکث کرد و اصلاً تمرکز نداشت.
▪️در انتظار پاسخم چشم در چشمم خندید و دوباره سؤال کرد: «میخوای بریم یه جا شام بخوریم؟» اما هر چه او آرامش داشت من نمیتوانستم اینهمه وحشت را فراموش کنم که به جای پاسخ، پرسیدم: «اگه عکس الان دست اونا باشه، چی؟»
▫️پنجره را پایین کشیده بود تا شاید خنکای این شب بهاری حالش را عوض کند و جواب دلشورهام را به شیرینی داد: «نگران نباش عزیزدلم! مگه با یه عکس فتوشاپی چیکار میتونن بکنن؟»
▪️سپس سرش را کمی از پنجره بیرون گرفت، نگاهی به آسمان کرد و سر به سر حال خرابم گذاشت: «به نظرت امشب ایران حمله میکنه؟»
▫️طوری به آسمان پرستاره فلوجه نگاه میکرد که فهمیدم میخواهد نگاه نگرانش را در تاریکی شب گم کند و همزمان صدای ترمز شدید ماشین، قلبم را از جا کَند.
▪️به قدری سریع اتفاق افتاد که خیال کردم تصادف کردیم و تازه میدیدم ماشین سواری سفیدی مقابلمان پیچیده و مهدی در لحظات آخر محکم روی ترمز زده بود تا تصادف نکنیم.
▫️ به نظرم شیشههای ماشین دودی بود، نور قرمز چراغهای عقبش در تاریکی شب چشمم را میزد و کسی از ماشین پیاده نمیشد که با ناراحتی اعتراض کردم: «چرا انقدر بد پیچید؟»
▪️نفس مهدی در سینه حبس شده بود؛ فقط به روبرو خیره مانده و به گمانم فهمید چه خبر شده که بلافاصله پنجره را بالا کشید و درها را از داخل قفل کرد.
▫️مات و متحیر نگاهش میکردم و او به سرعت دست به کمرش برد، اسلحهای را از زیر لباسش بیرون کشید و تا خواستم حرفی بزنم، چهار نفر از ماشین مقابل پیاده شدند و به سمت ما حمله کردند.
▪️هر چهار نفر صورتهایشان را با نقاب پوشانده و مسلح بودند، قلبم از ترس به قفسۀ سینهام میکوبید و فقط فریاد مهدی در فضای بستۀ ماشین را میشنیدم: «سرت رو بیار پایین. بخواب رو صندلی!»
▫️قدرت هر عکسالعملی را از دست داده بودم؛ صدای تیراندازی گوشم را کَر کرده و همزمان دیدم شیشۀ سمت مهدی متلاشی شد؛ خون روی صندلی خاکستری ماشین پاشید و جیغ من در گلو شکست.
▪️نمیفهمیدم چه اتفاقی افتاده و فقط میدیدم دو نفر روبروی ماشین و رو به ما مسلح ایستاده و دو نفر مهدی را از ماشین بیرون میکشند. پیراهنش غرق خون شده بود، من وحشتزده جیغ میزدم و نگاهم به مهدی بود که گلوله شانهاش را شکافته و هنوز چشمانش با دلشوره دنبال من بود.
▫️یکی با اسلحه شیشه کنارم را خُرد کرد، مهدی فریاد میزد تا رهایم کنند و آنها هر دو نفرمان را میخواستند که از پنجره شکسته، دست انداخت و در را باز کرد، چادر و لباسم را با هم چنگ زد و با یک حرکت، من را از ماشین بیرون کشید.
▪️چشمانم دنبال مهدی میدوید و میترسیدم با این جراحت و خونریزی از دستم برود که با هر ضجه نامش را صدا میزدم و انگار در این خیابان و در این تاریکی هیچکس نبود تا به فریاد ما برسد...
📖 ادامه دارد...
30.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حرف اصلی بیانات #رهبر_انقلاب در دیدار خانوادههای #شهدای_امنیت. ۱۴۰۳/۸/۶
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 افکار خودتحقیر
+پاسخ های محکم به یکسری آمارهای دروغ در مورد جمهوری اسلامی
👌انتشار بدید رفقا
#ارتش_قهرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در میانِ تمامِ اهل البیت
با شما راحتم امام رضا
#امام_رضا
✍ توی هواپیما نشسته بودم. شب بود. یهو از پنجره نگاهم به بیرون افتاد. عجب منظره ای!
🌱شهرها از توی پنجره هواپیما خیلی زیبا و دیدنی بودن. جاهایی که چراغی روشن بود، میدرخشید و بعضی جاها هم تاریک بود.
😍 برای ما که توی آسمون بودیم روی زمین یه سری جاها تاریک و یه سری جاها روشن و نورانی بود.
🧐یاد روایتی افتادم که میگه: خونه ای که توش قرآن خونده میشه و یاد خدا هست، برای فرشتگان اهل آسمون میدرخشه، همون طور که ستارهها برای اهل زمین درخشش دارن.
🛎 به همین خاطر فرمودن:《خانه هایتان را با خواندن قرآن نورانی کنید!》
👌عزیزان وقتی خونه نورانی نباشه، ظلمانی و تاریک میشه. خونه های تاریک محل سکونت شیاطین میشه و این شیاطین بیکار نمیمونن و کمِ کمش برکت خونه رو از بین میبرن و اهل خونه رو هر روز به جون هم میندازن!
😔 اعصاب خوردی مدام توی خونه نتیجه فعالیت همین شیاطینه.
✍ یه وقتی روز نیمه شعبان منزل مرحوم سعادت پرور از شاگردان علامه طباطبایی بودم. کسی به ایشون گفت: دخترم و دامادم مدام جنگ و دعوا دارن!
مرحوم سعادت پرور فرمودن:
《شیطانی یهودی توی منزل شما ساکن شده و اون بین این زن و شوهر اختلاف میندازه!》
🔺 عزیزان! توی خونه قرآن بخونیم؛ صوت قرآن پخش کنیم و همه منزلمون رو از لوث وجود شیاطین پاک کنیم.
🔴 این سجاده وسط خرابه های غزه پهن شد تا به کل جهان بگه شاید خونمون خراب شده ولی ایمانمون نه!
#ارتش_قهرمان
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چگونه رفتار کنیم که حرف و نصیحت هامون به دل بچه هامون بشینه و عمل کنن؟
#دکتر_سعید_عزیزی
🔴 کانال حضرت زهرا و شهدا 👇
@hazraet_zahra_135
253.5K
سلام خدمت آقای محمدی بزرگوار
سوال بنده این هست که
خداوند و امام زمان الان شاهده وضعیت مردم فلسطین و لبنان هستن
پس چرا امام زمان کاری براشون نمیکنن
کمکشون نمیکنن که زودتر رهایی پیدا کنن
سوال دومم اینه که ما وقتی برای اموات فاتحه و خیرات هدیه میکنیم اونها درعالم برزخ متوجه میشن که چه کسی این خیرات و براشون فرستاده و آیا حتما به روحشون میرسه آیا برگردانده نمیشه؟
.
سلام خوبین
کسی هست یا نه ؟؟؟
اینجا بگید 👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17086355590580
.
.
از الان تا فاطمیه اول و شهادت حضرت زهرا س به روایت ۷۵ روز
۱۸ روز دیگه مونده
آیا برای رزق فاطمیه امسالمون تلاش کردیم؟ ؟؟
واقعا امشب یکم با خودمون فکر کنیم
ببینیم آیا ما خودمون رو آماده فاطمیه کردیم یا نه ؟؟؟
.
.
فاطمیه خیلی با عظمت هستا
ما ها دست کم میگیریم
حضرت آقا میفرمودند
من تمام حوائج یک سالم رو جمع میکنم و در فاطمیه میگیرم و رزق کشور رو در فاطمیه میگیرم
خیلی حرفه ها
یه کسی داره این حرف رو میزنه که ایمان و معنویت بالایی داره
.
.
استاد ما چند روز پیش یه حرفی زد تا شنیدم تمام وجودم نابود شد
و همش حرفش تو ذهنمه
ایشون میفرمود همین شب جمعه ی هفته گذشته داشتم دعا کمیل حاج منصور ارضی رو گوش میکردم
بعد حاج منصور وسط روضه فرمود من خیلی از شماهایی که اینجا نشستید رو میشناسم
چه بلایی سر خودتون آوردید که الان نمیتونید گریه کنید
من دارم روضه بی بی رو میخونم چکار کردید با خودتون که نمیتونید گریه کنید
.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
. استاد ما چند روز پیش یه حرفی زد تا شنیدم تمام وجودم نابود شد و همش حرفش تو ذهنمه ایشون میفرمو
.
این صحبت یه تلنگری هست برای هممون
واقعا چکار کردیم با خودمون که دیگه مثل قبل نه اشک چشمی داریم نه حال مناجاتی
قدیم تا روضه خون میگفت صلی الله علیک یا اباعبدالله اشک چشممون جاری میشد
الان هر کدوممون به خودمون مراجعه کنه و با خودمون دو دو تا چهار تا کنیم و ببینیم چه بلایی سر خودمون آوردیم
روضه خون روضه قتلگاه میخونه اما ما صاف صاف تو چشماش نگاه میکنیم و هر کاری میکنیم اشک چشممون جاری نمیشه
.
.
این صحبت ها رو اول دارم به خودم میگم وگرنه شما ها الحق و الانصاف پاک هستید
نمیدونم چی شد این صحبت ها و فاطمیه شد
اصلا تو برنامم هم نبود
شاید این هم لطف حضرت شاه عبدالعظیم حسنی ع هست
در کنار حرم حضرت شاه عبدالعظیم این صحبت ها رو داریم میزنیم
و ان شاء الله ایشون نظری کنند به دل هامون و رزق فاطمیه رو بدند بهمون
.
.
جدا فکر کردیم چرا این جور شدیم
قبلا تا محرم میشد سر از پا نمیشناختیم
چه بلایی سر خودمون آوردیم که دیگه حال روضه نداریم
ده دقیقه میشینیم تو روضه دلمون میخواد بلند شیم بریم خونه
یا جایی بگند روضه هست دیگه اون شوق و شور سابق رو نداریم
چکار کردیم با گناه با خودمون
.